نتایج با بهره گرفتن از توابع عکس العمل و تجزیه واریانس بررسی و مقایسه شده است.
در بخش داده های سالانه با توجه به مقایسه توابع واکنش و تجزیه واریانس های انجام شده، به نظر می رسد که در داده های سالانه حجم نقدینگی و نرخ سپرده قانونی کارآمدتر از سایر ابزارها باشد و چنانچه از نتایج داده های فصلی چه در قسمت داده های معمولی و چه در قسمت داده های فیلترینگ مشاهده می گردد، می توان گفت که ابزار سیاستی حجم نقدینگی دارای کارآمدی بیشتری نسبت به ابزار عرضه پول می باشد. اگرچه عرضه پول ، خود قسمتی از حجم نقدینگی است اما این نتایج نشان می دهد که دیگر اجزای حجم نقدینگی مانند سپرده های مدت دار از توانایی بیشتری برای تاثیر گذاری بر قیمت و تولید برخوردار هستند.
مقایسه نتایج داده های معمولی و داده های فیلترینگ نشان می دهد که در داده های فیلتر شده توانایی ابزار ها در توابع واکنش کمتر می باشد. و این شاید به دلیل حذف نوسانات کوتاه مدت و دوره ای از داده ها باشد. به عبارت دیگر در داده های معمولی به دلیل همین نوسانات است که تاثیرپذیری تولید ناخالص داخلی و سطح قیمت ها از سیاست های پولی بیشتر است. این امر را می توان چنین بیان کرد که اقتصاد ما به شدت تحت تاثیر نوسانات دوره ای و کوتاه مدت می باشد و از این لحاظ به شدت آسیب پذیر است.
واژه های کلیدی: مدل خود رگرسیون برداری ، تابع عکس العمل، متغیر درون زا، متغیر برون زا.
 
فصل اول
کلیات
 

 

مقدمه
به گفته کینز« برای واژگون کردن بنیاد یک جامعه هیچ راهی زیرکانه تر و مطمئن تر از ایجاد فساد در پول آن جامعه نیست، این کار تمام نیروهای پنهانی حاصل از قوانین اقتصادی را چنان در راه تخریب جامعه به کار می گیرد که در هر یک میلیون از مردم آن جامعه حتی یک نفر هم قادر به تشخیص علت آن تخریب نیست [1]»   سیاست پولی هنر ارشاد پول است. هنر ارشاد پول رایج کشور برای حفظ ارزش آن و تسهیل رشد مداوم اقتصادی جامعه.
یکی از مهم ترین موضوعات اقتصاد کلان ، سیاست های پولی و ارتباط آن با سطح قیمت ها و میزان تولید ملی است. چگونگی تنظیم این سیاست ها و تبیین رابطه آن با سایر متغیرهای اقتصاد کلان در اقتصادهای در حال گذار دارای اهمیت فراوان می باشد.
سیاست پولی، مجموعه تصمیمات و اقدامات مقامات پولی کشور در کنترل عرضه و تقاضای پول برای تاثیرگذاری بر سطح فعالیت های اقتصادی می باشد. معمولا سطح قیمت ها و میزان تولید واقعی به عنوان مهم ترین متغیر های کلان اقتصادی مطرح می شوند که افزایش، کاهش و یا ثبات آن ها از اهداف مورد نظر سیاست های اقتصادی از جمله سیاست های پولی محسوب می شود.
قطعا پاسخ به این سوال که آیا پول در عملکرد واقعی اقتصادی تاثیرگذار می‌باشد یا خیر و اینکه اگر پول تاثیرگذار است، اقتصاد را چگونه تحت تاثیر خود قرار خواهد داد، به نحو تعیین‌کننده‌ای در نوع سیستم پولی و نحوه مدیریت آن اثرگذار می‌باشد.
اگر از پول در مجرای صحیح تولید و مبادله استفاده شود موجب خوشبختی و رفاه و تعادل است و گرنه موجب بی تعادلی، تورم و بحران. زیرا اقدام های پولی ابتکاری، با پیش داوری های مساعد و نامساعد همراهند نه فقط به سبب خاطره های خوش یا ناگوار گذشته و وجود شیادان فرصت طلب بلکه به خاطر اینکه اهرم سیاست پولی قادر است به قدرت اتم آثار متفاوت در جهان عدالت و رفاه یا استثمار و طغیان و تباهی به همراه آورد.

 

اهمیت و ارزش تحقیق
سیاست های پولی و اثرگذاری آن بر متغیرهای حقیقی در اقتصاد همواره یکی از مباحث مهم اقتصاددانان بوده است. اهمیت این مساله از آن رو است که در هر اقتصاد باید ابتدا نسبت به نحوه و میزان اثر گذاری سیاست های پولی مطمئن بوده و سپس نسبت به انتخاب و اعمال سیاست پولی بهینه تصمیم گیری کرد. چرا که اگر سیاست های نادرست انتخاب شود، علاوه بر هزینه های اعمال این سیاست ها، نتایج زیان باری ایجاد خواهد شد و به اقتصاد کشور آسیب های جدی وارد می آید.
سیاست های پولی دارای اهمیت ویژه ای می باشد. چگونگی تنظیم سیاست های پولی و استفاده از ابزارهای پولی، بر عملکرد اقتصاد تاثیر شگرفی خواهد داشت. اعمال سیاست های مناسب پولی نقش بسزایی در رشد اقتصادی و تثبیت قیمت ها و در نتیجه شفافیت بازارها و روان بودن تصمیمات اقتصادی ایفا می کند. تصمیم گیری های آسان ، هزینه های اقتصادی و اجتماعی را کاهش داده و راه را برای تحرک عوامل تولید و بهبود وضعیت تولیدی هموار می کند و در پی آن جامعه به توسعه پایدار و بلند مدت دست می یابد.
اما در کشورهای در حال توسعه به دلیل عدم استقلال بانک مرکزی و عدم وجود بازارهای پیشرفته مالی ، سیاست های پولی معمولا از کارایی لازم برخوردار نیست. تحقیق حاضر بر این است که ارتباط متغیرهای سیاست پولی ، تورم و تولید را مورد بحث و بررسی قرار داده و میزان اثر گذاری هر کدام از متغیرهای ابزاری را بر سطح قیمت ها و تولید برآورد کند و به این پرسش پاسخ دهد که آیا سیاست پولی باید برای حداقل کردن انحرافات تولید واقعی نسبت به تولید بالقوه به کار برده شود؟ آیا سیاست های پولی باید برای تثبیت سطح قیمت ها استفاده شود؟ مهم تر از این ها، پول چه نقشی در افزایش رشد بلند مدت اقتصادی دارد؟
مساله ای که سیاست گذاران در کشورهای در حال توسعه با آن مواجه اند این است که آیا یک کشور می تواند بدون تثبیت پولی به نرخ رشد اقتصادی بالا دست یابد؟
اگرچه در کشورهای در حال توسعه دستیابی به رشد اقتصادی سریع و تغییر در ترکیب تولید یک اصل اولیه است اما رشد تولید و تغییر ساختار از ثبات قیمت ها مستقل نیست. اگر از فشار تورمی که در خلال فرایند توسعه ظاهر می شود، چشم پوشی گردد و نرخ تورم بتواند به سرعت افزایش یابد منابع به طور غیر کارا تخصیص خواهند یافت و این امر در نهایت مانعی برای توسعه می شود. اهداف ثبات قیمت ها و رشد اقتصادی با هم آمیخته است، هر گونه تفکیک بین نقش سیاست های پولی در رشد و تثبیت در کشورهای در حال توسعه، مصنوعی و گمراه کننده است. اگر سیاست های پولی در ایفای نقش خود ناتوان باشند، مشکلات ناشی از تورم هدف بلند مدت نرخ رشد را به طور معکوس تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین نقش اساسی سیاست های پولی در کشورهای در حال توسعه این است که محیط اقتصادی با ثبات و مساعدی را برای رشد اقتصادی فراهم نمایند.
آمارها نشان می دهد که سیاست های اجرا شده توسط تصمیم گیران اقتصادی کشور نه تنها نتوانسته به دستیابی به اهداف اقتصادی از جمله افزایش تولید ملی و کاهش تورم کمک نماید بلکه خود این سیاست ها، زمینه های نامساعد شدن وضع اقتصادی را فراهم کرده است، که از آن جمله می توان به افزایش بی رویه سطح عمومی قیمت ها و نااطمینانی مردم اشاره کرد.
شاید اگر مسئولان اقتصادی کشور هیچ گونه سیاستی اعمال نمی کردند وضع کنونی اقتصاد به مراتب بهتر می بود. ناآگاهی مسئولان از میزان و چگونگی تاثیرگذاری سیاست های پولی بر متغیر های اقتصادی سبب شده است که به دنبال هر سیاستی از سیاست های تصحیح خطا استفاده شود که این ناطمینانی در امر سیاست گذاری منجر به نااطمینانی هر چه بیشتر فعالان اقتصادی می گردد و روز به روز اقتصاد را در بحران عمیق تری فرو می برد. نرخ رشد نه چندان خوب و تورم بسیار بالا نشان از بی کفایتی سیاست های پولی دارد.
سیاست گذاران اقتصادی جهت تاثیر گذاری بر اقتصاد در جهات مورد نظر و نیل به اهداف اقتصادی، نظیر رشد اقتصادی و ثبات قیمت ها، از سیاست های اقتصادی متعددی بهره می جویند. بنابراین آن ها باید آگاهی هر چه دقیق تری نسبت به میزان استفاده از ابزارهای سیاستی که آنان را به اهداف مورد نظر سوق می دهد و نتایج سیاست های اتخاذی خود، داشته باشند.
تحقیق پیش رو بر آن است که مشخص نماید طی سالیان گذشته ، سیاست های پولی در ایران به چه میزان از کارآمدی و توانایی برای تاثیر گذاری بر متغیر های اقتصادی و بهبود آن ها در جهت نیل به اهداف برنامه های توسعه اقتصادی برخوردار بوده است و در میان ابزار های متفاوت اجرای سیاست پولی، کدام سیاست ها کارآمدی بالاتری را نسبت به سایر ابزارهای سیاست پولی داشته اند و توانایی این ابزارها در جهت دستیابی به تولید بالاتر و تورم پایین تر به چه میزان بوده است.
برنامه های پنج ساله توسعه اقتصادی، معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد سیاست های پولی در ایران محسوب می شوند. با توجه به این نکته که رشد نقدینگی در طول برنامه های مذکور همواره بسیار فراتر از اهداف تعیین شده است لذا ثبات قیمت ها در ایران امری دست نیافتنی خواهد بود.
در کشورهای در حال توسعه ای مانند ایران به دلیل عدم استقلال بانک مرکزی و عدم وجود بازارهای پیشرفته مالی ، سیاست های پولی معمولا از کارایی لازم برخوردار نیستند. تحقیق حاضر بر این است که ارتباط ابزارهای سیاست پولی ، تورم و تولید را مورد بحث و بررسی قرار داده و میزان اثر گذاری هر کدام از متغیرهای ابزاری را بر سطح قیمت ها و تولید برآورد کند.

 

اهداف تحقیق
هدف از تدوین رساله حاضر دستیابی به پاسخ سوالات پیش رو می باشد:

 

آیا سیاست های پولی در ایران از کارآمدی لازم برای تاثیر گذاری بر سطح تولید ناخالص داخلی برخوردارند؟
 

آیا سیاست های پولی در ایران از کارآمدی لازم برای تاثیر گذاری بر سطح قیمت ها برخوردارند؟
 

کدام ابزار سیاست پولی کارآمدی بیشتری برای تحت تاثیر قرار دادن و بهبود تولید ناخالص داخلی دارد؟
 

کدام ابزار سیاست پولی کارآمدی بیشتری برای تحت تاثیر قرار دادن و بهبود سطح قیمت ها دارد؟
 
 

 

فرضیه های تحقیق
بر اساس سوالات مذکور فرضیه های این تحقیق به صورت زیر مطرح می گردد:

 

سیاست پولی بر تولید ناخالص داخلی تاثیر گذار است.
 

سیاست پولی بر سطح قیمت ها تاثیر گذار است.
 

سیاست تغییر در حجم پول توانایی بیشتری در تاثیر گذاری بر تولید ناخالص داخلی را دارا می باشد.
 

سیاست تغییر در حجم پول توانایی بیشتری در تاثیر گذاری بر سطح قیمت ها را دارا می باشد.
 
 

 

روش تحقیق
تجزیه و تحلیل از روش اقتصادسنجی « خود رگرسیون برداری » ( VAR[1] )، است. معمولا برای بررسی رفتار متقابل چند متغیر سری زمانی از سیستم معادلات هم زمان استفاده می گردد. هر یک از معادلات این سیستم بر مبنای نظریه های اقتصادی تبیین شده است. در واقع، در چنین سیستم هایی در مورد اینکه هر یک از متغیر های درون زا بر اساس مبانی تئوریک تابعی از چه متغیرهایی هستند باید تصمیم گیری شود. در چنین الگویی برخی از متغیرها درون زا و گروهی دیگر از متغیرها برون زا یا از پیش تعیین شده تلقی می گردند. قبل از برآورد چنین الگویی لازم است از مشخص بودن معادلات این سیستم اطمینان حاصل کرد. به این معنی که با توجه به مساله تشخیص معادلات سیستم، روش های مناسب تخمین مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین قبل از برآورد سیستم معادلات همزمان لازم است متغیرهای الگو را به دو دسته درونزا و برون زا تقسیم بندی کرده و سپس به شناسایی الگو دست یافت. چنین تصمیماتی معمولا توسط محقق صورت می گیرد که به شدت از سوی سیمز ( 1980 ) مورد انتقاد واقع شده است. در واقع وجود مشکلاتی در رابطه با سیستم معادلات همزمان از جمله قضاوت در مورد درون زایی یا برون زایی متغیرها، موجب ارائه الگوی جدیدی به نام الگوی خود رگرسیون برداری یا الگوی VAR به وسیله وی گردید. الگوهایی که سعی می کند رفتار یک متغیر را بر اساس مقادیر گذشته آن متغیر وسایر متغیرهای موجود در سیستم به صورت همزمان توضیح دهند، الگوی خود رگرسیون برداری (VAR ) نامیده می شود.
از مزیت های الگوی VAR این است که نیازی به نگرانی درباره تعیین درون زا و برون زا بودن متغیرها نیست. زیرا تمام متغیرهای مدل درون زا محسوب می شوند. از طرف دیگر، پیش بینی هایی که از این روش به دست می آید در بسیاری از موارد بهتر از نتایج مدل های پیچیده معادلات همزمان است. این الگو قادر است رابطه خطی بین متغیر های ابزار و اهداف را از تابع عکس العمل ( IRF ) تبیین و مورد استفاده قرار داده تا مسیر های مطلوب متغیر های هدف شناسایی شوند.
امروزه رهیافت VAR به یک روش رایج در تحلیل های سیاست اقتصادی تبدیل شده است. این رهیافت روشی ساده و قوی برای توصیف اثرات متقابل چندین متغیر را فراهم می کند. این روش توانایی شناسایی اثرپذیری اقتصاد کلان از تصمیمات سیاسی و عکس العمل بازخورد مقامات سیاسی به نوسانات اقتصادی را دارد.
 
ساختار الگوی خود رگرسیون برداری (VAR )به صورت زیر می باشد:
                                   (1-1)                                           
 
به طوری که متغیر های R و Z به ترتیب متعیر های ابزاری و هدف می باشند. A(L) یک تابع تاخیری چند جمله ای پارامتر های ضرایب مدل است، a مقدار ثابت، u عامل خطا (با شرایط استاندارد)، وt  نماد زمان می باشند.

 

واژه های کلیدی
سیاست پولی: مجموعه تصمیمات و اقدامات مقامات پولی کشور در کنترل عرضه و تقاضای پول برای تاثیرگذاری بر سطح فعالیت های اقتصادی می باشد
مدل خود رگرسیون برداری: رهیافت VAR، به یک روش رایج در تحلیل های سیاست اقتصادی تبدیل شده است. که سعی می کند رفتار یک متغیر را بر اساس مقادیر گذشته آن متغیر و تعدادی از متغیرهای مختلف دیگر به صورت همزمان توضیح دهد.
تابع عکس العمل: اثر یک انحراف معیار تکانه متغیر را روی متغیرهای دیگر
متغیر برون زا : متغیری که مقدار آن خارج از سیستم تعیین می گردد.
متغیر درون زا: متغیری که مقدار آن داخل سیستم تعیین می شود.
[1] . Vector Auto-regressive (VAR)
تعداد صفحه : 119
قیمت : 14700 تومان

 


 


 


 

بلافاصله پس از پرداخت لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار می گیرد
 

و در ضمن فایل خریداری شده به ایمیل شما ارسال می شود.
 

پشتیبانی سایت :        ****       asa.goharii@gmail.com
 

در صورتی که مشکلی با پرداخت آنلاین دارید می توانید مبلغ مورد نظر برای هر فایل را کارت به کارت کرده و فایل درخواستی و اطلاعات واریز را به ایمیل ما ارسال کنید تا فایل را از طریق ایمیل دریافت کنید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...