مطالعه در تاریخ جوامع بشری از آغاز تاکنون حکایت از آن دارد که برخی از نیازهای انسان به رغم پیشرفت‌هایی که در مسیر تاریخی او صورت گرفته، هنوز با او همراه است و نه تنها از اهمیت آن کاسته نشده بلکه ابعاد جدیدتری را به خود اختصاص داده که در گذشته مطرح نبوده است. یکی از مهم‌ترین این نیازها، نیاز به امنیت و آرامش است. از آن جایی که امنیت یک نیاز اولیه زندگی اجتماعی و جز حقوق شهروندی محسوب می‌شود، تأمین امنیت شهروندان از مهمترین وظایف و تکالیف حکومت‌ها محسوب می‌شود و پلیس به عنوان یکی از سازمانی‌های رسمی‌کنترل اجتماعی نهاد حکومت، در راستای پاسخ به این نیاز اساسی ایجاد شده است. امروزه بیش از روزگاران پیش، جرم، احساس ناامنی، ترس از جرم و بزه‌دیدگی از مهم‌ترین تهدیدات جوامع بشری به شمار می‌رود و پلیس به عنوان نیروی مقتدر و آموزش دیده، مقابله با این دسته از تهدیدات را بر عهده دارد. ممکن است این دیدگاه وجود داشته باشد که ترس از جرم، تنها یک احساس است، مفهومی بسیار مبهم و مشکلی کاملاً غیر ملموس که تلاش برای کنترل آن چندان ضرورتی ندارد؛ کاهش ترس از جرم باعث هدر رفتن منابع می‌شود و پلیس می بایست برای کاهش نرخ جرایم که مهمتر از ترس از جرم است، از منابع محدود خود استفاده کند. اما باید به این نکته توجه داشت که ترس از جرم تنها یک احساس نیست، بلکه واقعیتی است که با زندگی اجتماعی انسان‌ها گره خورده است. ترس از جرم می‌تواند مردم را در خانه‌هایشان محبوس کند، منجر به مراقبت غیر ضروری شهروندان از خود می‌شود و سطح بی اعتمادی به دیگران را افزایش می‌دهد. «ترس از جرم موجبات محدودیت و ناتوانی شهروندان برای استفاده از حقوق و آزادی‌های اولیه آنها را فراهم می‌آورد. به‌عنوان مثال، حق رفت و آمد آزادانه از جمله حقوق بنیادین شهروندی است که در عین حال زمینه برخورداری از بسیاری از حقوق دیگر از جمله حق بر ارتباط با دیگران، حق اشتغال، آموزش، تفریح و حضور در اجتماع و. . . را نیز تأمین می‌کند. در نتیجه حق بر رفت و آمد ایمن و آزاد دچار اختلال جدی می‌شود؛ زن یا مرد، کودک یا نوجوان، سالمند یا جوانی که در معرض ترس از جرم قرار گرفته است، فضای زیست اجتماعی را ایمن و مصون از تعرض تلقی نخواهد کرد» بنابراین ترس از جرم یک احساس است که کیفیت زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی را به طور گسترده تحت تأثیر خود قرار می دهد. بنابراین اگر مبارزه با جرم در سطح جامعه و مبارزه با مجرمان و بر هم زنندگان امنیت و آسایش عمومی از وظایف بنیادین پلیس محسوب می‌شود، توجه به سایر پیامدهای جرم از جمله ترس از جرم به عنوان یکی از اولویت‌های سازمان‌های پلیسی امری اجتناب ناپذیر است، زیرا اگر مردم به هیچ وجه احساس امنیت نداشته باشند، مبارزه با جرم و تأمین امنیت واقعی، کافی نخواهد بود.

1- بیان مسأله :   

در پس هر رویداد جنایی، مسأله مهمی نهفته است که به دلیل ارتباط با مسائل روان شناختی، از دید بسیاری پنهان می‌ماند، این مسأله «ترس از جرم» است. ترس از جرم یکی از ترس‌هایی است که شهروندان به نوعی با آن درگیرند، ترس از جرم آثار فردی و اجتماعی وسیعی دارد که حتی در بسیاری از موارد از آثار خود جرم وسیع‌تر است؛ زیرا معمولاً جرم ارتکابی دامن گیر فرد یا افراد محدودی می‌شود اما آثار نامرئی ترس از آن و احساس ناامنی گریبان‌گیر بسیاری از افراد خواهد شد، به نحوی که شهروندان تلاش می‌کنند به شیوه‌های گوناگون مانند کناره‌گیری از فعالیت‌های اجتماعی و کاهش حضور در مکان‌های خاص در زمان‌های معین براین احساس غلبه کنند. یکی از اهداف بنیادین سیاست گذاری جنایی، ارتقای امنیت و تضمین حقوق و آزادی‌های اساسی شهروندان است. سیاست گذاران جنایی، از یک سو و مجریان سیاست جنایی از سوی دیگر نه تنها درگیر مبارزه با عوامل ایجاد کننده ناامنی هستند بلکه آثار بزه‌کاری و بزه‌دیدگی از جمله خسارت‌های اجتماعی و اقتصادی ناشی از بزه‌کاری را نیز مورد توجه قرار می‌دهند. به این جهت اگر توجه به جرم و آثار مستقیم آن از جمله وظایف سنتی آن هاست، با توجه به توسعه ابعاد و آثار بزهکاری و بزهدیدگی، توجه به سایر پیامد‌های آن از جمله ترس از جرم، جهت مدیریت امنیت اجتماعی، امری اجتناب ناپذیر است. از این رو ترس از جرم احساس ناامنی از موضوعات بسیار مهم برای سازمان‌های پلیسی در طی سالیان متمادی بوده است. از میان راهبردهای متنوع اتخاذی از سوی پلیس با هدف کاهش ترس از جرم شهروندان می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  • رویکرد سنتی که در آن کاهش جرم باعث کاهش ترس از جرم خواهد شد.
  • امور پلیسی حرفه ای که بر آموزش، تعداد پرسنل پلیس، انجام امور پلیسی به نحو اثر بخش و قانون­مند تاکید می‌کند و به لحاظ استراتژیکی برگشت موتوری، واکنش سریع و تحقیقات پیگیر جرایم گزارش شده متکی است؛
  • پیش گیری از جرم و به طور گسترده ایجاد تغییراتی در محیط فیزیکی، تا زمینه ارتکاب جرم را مشکل نماید؛
  • امور پلیسی جامعه محور که با افزایش ارتباط و اعتماد بین شهروندان و پلیس، تبادل اطلاعات بین آنها و. . . ، ترس از جرم را به طور مستقیم و یا غیر مستقیم از طریق مکانیسم بهبود دیدگاه مردم نسبت به پلیس، کاهش می دهد؛
  • مبارزه با بی نظمی و جرایم خرد با تأثیرپذیری از نظریه پنجره‌های شکسته.

آنچه در راهبردهای مذکور به طور گسترده مورد غفلت واقع شده است، هدف قراردادن ترس از جرم به طور مستقیم است. امور پلیسی بر مکان‌ها، رفتارها و افراد خاص متمرکز است، در حالی که تلاش‌های پلیس زمانی موفق خواهد بود که معطوف به کاهش پدیده ترس از جرم باشند، ترس از جرم ممکن است توسط صدها عامل حاصل شود، در هر مورد شناسایی و تحلیل مشکل و سپس اجرای راه حل حساب شده ای که مبتنی بر مشکلات واقعی است، ضروری می‌باشد. به گزارش ایسنا، سردار احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی در چهاردهمین اجلاس روسای دانشگاه‌ها اعلام کردند : احساس بروز جرم از 62% به 39% کاهش یافته و احساس امنیت از 35% به 59% افزایش یافته است. به دنبال گزارش مذکور این سوال در ذهن شکل می گیرد که در شرایطی که به نظر می رسد نرخ واقعی جرم کاهش جدی نداشته است، پلیس ایران با بهره گرفتن از چه راهبردی توانسته است ترس از جرم را در میان شهروندان کاهش دهد؟ در این تحقیق درصدد آن هستیم تا ضمن بررسی راهبردهای پلیسی در راستای ترس از جرم، به سوال‌های مطرح شده نیز پاسخ دهیم.

2- پیشینه تحقیق:

با توجه به اینکه در حقوق داخلی موضوع تحقیق حاضر سابقه مطالعاتی اندکی دارد، به طور دقیق نمی توان کتاب، مقاله یا پایان نامه ای را یافت که به بررسی راهبردهای پلیسی در کاهش ترس از جرم پرداخته باشد. هر چند می توان از آثاری مانند :

  • بی سازمانی اجتماعی و ترس از جرم ( سید حسین سراج زاده و اشرف گیلانی – 1388)؛
  • بررسی تأثیر عملکرد پلیس براحساس امنیت شهروندان تهرانی (عزیزالله تا جران و حسن کلاکی – 1389)؛
  • پلیس جامعه محور و نقش آن در کاهش احساس ناامنی ( رضا همتی – 1387)؛
  • جایگاه پلیس جامعه محور در تغییر الگوهای رفتار اجتماعی با هدف افزایش امنیت و احساس امنیت در محله ( رضا عبدالرحمانی – 1387)؛
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...