امنیت اجتماعی، تعیین مجازات |
از میان مواردی که در فقه و حقوق اسلامی به عنوان حدود ذکر شده، سه مورد معمولا به تعیین مجازات اعدام منجر میگردند. این جرایم عبارتند از: جرم زنا و لواط که از این دو به عنوان جرایم جنسی تعبیر میشود و جرم محاربه و ارتداد که از این دو میتوان به عنوان جرایم علیه دین و امنیت عمومی یاد کرد. از جمله مواردی که حکم قتل دربارهی مجرم مطرح است و گروهی از فقها آن را نیز به عنوان حد مطرح کردهاند، تکرار سه یا چهار مرحلهای جرم است، به این بیان که اگر شخصی مرتکب جرمی شده و مجازات حدی غیر اعدام و یا هر مجازات دیگری را در کبایر متحمل گردد و باز هم مرتکب همان جرم گردد و بدان سبب نیز مجددا مجازات شود، در مرحلهی سوم یا چهارم چنین شخصی محکوم به اعدام خواهد شد. با توجه به موارد فوق، جرایم حدی مستوجب اعدام را در سه گروه جرایم جنسی، جرایم علیه دین و امنیت اجتماعی و تکرار جرایم مورد بحث قرار میدهیم.[53]
1. جرایم جنسی مستوجب اعدام حدی
از جمله جرایمی که منجر به صدور حکم اعدام میگردد، جرایم جنسی زنا و لواط است. با توجه به نظریات فقهای مسلمان در چهار مورد جرم زنا مستوجب اعدام خواهد بود که کیفیت اعدام در همهی موارد یکسان نیست؛ این چهار مورد عبارتند از: زنای محصنه، زنا با محارم، زنای به عنف و زنای غیر مسلمان با زن مسلمان. اینها به علاوهی لواط، پنج موردی هستند که در جرایم جنسی، منجر به صدور حکم اعدام میگردند.
1/1. زنای محصنه
واژه احصان، از حصن به معنای منع گرفته شده است و مراد از آن، زن و یا مرد متاهل است. صاحب زبده البیان در تفسیر «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساء»[54] مینوسید: «منظور زنان شوهر دار است».[55] در تعریف اصطلاحی آن در حقوق جزا نیز آمده است: «وضعیت شخص عاقل و بالغی است که ازدواج کرده (اعم از زن و مرد) و همسرش پیوسته برای تمتع جنسی در اختیار وی است و مانعی برای وطی در میان نیست.[56] زنای محصنه به نوعی از زنا اطلاق میشود که یکی از طرفین یا هر دو متاهل بوده و بدون هیچ مشکلی قابلیت انجام امور زناشویی با همسر خود را داشته باشند و در عین حال مرتکب فعل زنا گردند. به عبارت دیگر، اگر زن یا مرد متاهل با شرایط فوق مرتکب زنا گردند، زانی محصن یا زانیه محصنه خواهند بود. دو آیه در قرآن عهدهدار بیان حکم زنا است. نخست آیهی مبارکهی سورهی نساء است که میفرماید: «وَ الَّاتىِ یَأْتِینَ الْفَاحِشَهَ مِن نِّسَائکُمْ فَاسْتَشهْدُواْ عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَهً مِّنکُمْ فَإِن شهِدُواْ فَأَمْسِکُوهُنَّ فىِ الْبُیُوتِ حَتىَ یَتَوَفَّئهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلا؛ زنانى از (جامعه) شما که عمل ناشایسته کنند چهار شاهد مسلمان بر آنها بخواهید، چنانچه شهادت دادند آن زنان را در خانه نگه دارید تا عمرشان به پایان رسد یا خدا براى آنها راهى پدیدار گرداند».[57] بنابر اجماع مفسرین، حکم مطرح شده در این آیه نسخ شده[58] و خداوند با نزول آیهی «الزَّانِیَهُ وَ الزَّانىِ فَاجْلِدُواْ کلَّ وَاحِدٍ مِّنهْمَا مِاْئَهَ جَلْدَه»[59] حکم زانی و زانیه غیر محصن را به تازیانه تغییر داده است. به بیان شیخ طوسی، حکم بیان شده در این آیه به زنای غیر محصن اختصاص دارد و حکم زنای محصن بدون هیچ گونه اختلافی بین فقهای مسلمین، رجم است.[60] خوارج تنها گروهی هستند که با استناد به سکوت قرآن در مورد رجم، این حکم را نمیپذیرند و از نظر آنان مجازات زانی محصن و غیر محصن به طور یکسان همان صد تازیانه است.[61] مستند فقها در این حکم، علی رغم اطلاق آیهی مبارکه که به موجب آن حکم زنا در تمامی موارد زدن صد ضربهی تازیانه است، روایات متعددی است که در کتب روایی وجود دارند و قیود مختلفی را مطرح کرده و آیهی فوق را به مرد و زنی اختصاص میدهند که دارای شرایط احصان نبوده و با هم نسبت محرمیت نداشته و اختلاف دینی نداشته باشند. آن چه از روایات و فتاوای فقها به دست میآید، آن است که مجازات زنای محصنه رجم است. در مسئلهی رجم فقهای امامیه به روایات دال بر این حکم استناد کرده و دلیل آن را سنت قولی و فعلی پیامبر اکرم و ائمهی معصومین میشمارند. فقهای عامه دلیل این حکم را آیهی شریفهای میدانند که به دنبال آیهی زنای فوق (سورهی نور آیهی 2) آمده، ولی با حفظ حکم، تلاوت آن نسخ شده است؛[62] هر چند در برخی روایات شیعی نیز میتوان احادیثی را یافت که موید مطلب یاد شده است[63] ولی فقها این روایات را حمل بر تقیه کردهاند؛ زیرا چنین امری رجوع به تحریف قرآن میکند که در جای خود محال بودن آن اثبات شده و اصل هم، عدم نسخ آیات قرآن است.[64] در این جا به برخی از روایاتی که مورد استناد فقهای شیعه قرار گرفته است میپردازیم. امام صادق در روایتی میفرماید: «رجم حد اکبر خداوند و جلد حد اصغر او است. اگر شخص محصن زنا کند، رجم میشود و تازیانه بر او زده نمیشود».[65] در روایتی دیگر، امام باقر علیه السلام سیرهی حضرت علی علیه السلام را نقل میکند. بر این اساس، حضرت زانی و زانیهی غیر محصنه را تازیانه میزده است و در مورد زانی و زانیهی محصنه، حکم به رجم میداده است.[66] در مورد حکم رجم و زنای محصنه، باید بین زانی جوان و مسن قائل به تفصیل شد، به این صورت که اگر شخص پیر و مسن باشد با توجه به این که صدور چنین جرمی از ناحیهی وی قبح بسیار بیشتری دارد؛ مجازات وی نیز شدیدتر است. به همین دلیل، در چنین مواردی ابتدا تازیانه زده میشود و سپس شخص زانی رجم میگردد. مستند فقها در این تفصیل نیز روایات اهل بیت علیهم السلام میباشد. از جمله امام صادق در روایتی میفرماید: «هر گاه زن یا مرد سالخورده مرتکب زنا شوند، عقوبت آنها این است که ابتدا تازیانه بر آنها زده شود و سپس مورد رجم قرار گیرند».[67]
2/1. زنای با محارم
نوع دوم از جرایمی که ذیل جرم زنا مندرج میگردد و مجازات اعدام برای آن در نظر گرفته شده است، عمل شنیع زنا با محارم است. شارع مقدس برای چنین عمل شنیعی مجازات قتل با شمشیر را در نظر گرفته است، اعم از آن که محصن باشد و یا غیر محصن. با وجود آن که اکثر فقها در چنین موردی فتوا به قتل با شمشیر دادهاند، آن چه در مستندات و روایاتی که مورد استدلال قرار گرفته وجود دارد، تصریح بر ضربت با شمشیر است، اعم از آن که با آن ضربه کشته شود و یا زنده بماند. در صورتی که شخص مذکور بر اثر ضربهی وارده به قتل نرسید، حبس ابد به عنوان مجازات تکمیلی در نظر گرفته شده است. از جمله در روایتی راوی از امام صادق حکم مردی را سوال میکند که با خواهرش مرتکب عمل شنیع زنا شده است. امام در جواب وی میفرماید: «با شمشیر بر وی ضربتی زده میشود». راوی در ادامه سوال میکند که اگر شخص زانی با ضربت وارد شده به قتل نرسید، چه باید کرد؟ امام پاسخ میدهد: «در حبس ابد میماند تا بمیرد».[68] در روایتی دیگر، امام صادق میفرماید: «کسی که با محرم خود نزدیکی کند با شمشیر بر وی ضربت وارد میشود به هر جا که منتهی گردد».[69] آقای منتظری نیز در «احکام شرعیه» ضربت با شمشیر را حکمی میداند که با احتیاط تطابق بیشتری دارد: «هرگاه مردی با یکی از محارم نسبی خود مثل مادر و … مرتکب زنا گردد، بعضی از فقهاء قائل به مجازات قتل وی شدهاند، لکن مفاد بعضی از اخبار این است که به وسیلهی شمشیر بر گردنش زده میشود، پس اگر زنده ماند واجب است او را محبوس کنند تا بمیرد و احتیاط رعایت همین حکم است».[70] با وجود این که اکثر روایات تنها دلالت بر ضربت بر گردن دارند، مشاهده میشود که اکثر فقهای متقدم و متاخر حکم به قتل دادهاند که این مطلب میتواند به دلایل ذیل باشد:
- گرچه ضربت بر گردن به وسیلهی شمشیر استلزام عقلی با موت ندارد، ولی استلزام عادی دارد؛ یعنی عادتا ضربت بر گردن به وسیلهی شمشیر، مستلزم قتل است و فقها این استلزام عادی را از روایات استنتاج کردهاند.[71]
- در بعضی روایات حکم زنای با محارم قتل شمرده شده است، مثل قول پیامبر اکرم (ص) که فرمود: «کسی را که با محرم خود زنا کند به قتل برسانید».[72]
- فتوای قتل زانی با محارم اجماعی است.
- روایات دال بر یک ضربت بر گردن با شمشیر، ولو این که به منجر به قتل نشود، کم و بیش ضعیف هستند.[73]
3/1. زنای به عنف
از دیگر جرایمی که مجازات حدی داشته و حکم اعدام برای آن در نظر گرفته شده است، زنای به عنف است. مقصود از زنای به عنف آن است که مردی، زنی را به اکراه یا اجبار وادار به زنا کند. در چنین صورتی، زن مکره یا مجبور، به دلیل فقدان اراده، مرتکب جرمی نشده و به اتفاق علمای اسلام شخص مکرِه مستحق اعدام حدی است: «کسی که زنی را وادار کند که نفس خود را در اختیارش بگذارد، کشته میشود چه برده باشد و چه آزاد، چه جوان باشد یا پیر و چه محصن باشد و یا غیر محصن».[74] صاحب جواهر، ذیل نظر محقق در شرایع مبنی بر صدور حکم قتل برای زانی به عنف، مساله را اجماعی معرفی میکند.[75]
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1398-12-11] [ 09:36:00 ب.ظ ]
|