• اخلاق » را از طریق آثارش نیز مى توان تعریف کرد، و آن این که «گاه فعلى که از انسان سر مى زند، شکل مستمرى ندارد; ولى هنگامى که کارى بطور مستمر از کسى سر مى زند (مانند امساک در بذل و بخشش و کمک به دیگران) دلیل بر این است که یک ریشه درونى و باطنى در اعماق جان و روح او دارد، آن ریشه را خلق و اخلاق مى نامند.

  تعاریف علم اخلاق

  1. علم اخلاق را چنین تعریف کرد: «اخلاق علمى است که از ملکات و صفات خوب و بد و ریشه ها و آثار آن سخن مى گوید» و به تعبیر دیگر، «سر چشمه هاى اکتساب این صفات نیک و راه مبارزه با صفات بد و آثار هر یک را در فرد و جامعه مورد بررسى قرار مى دهد». البته همانطور که گفته شد، گاه به آثار عملى و افعال ناشى از این صفات نیز واژه «اخلاق » اطلاق مى شود; مثلا، اگر کسى پیوسته آثار خشم و عصبانیت نشان مى دهد به او مى گویند: این اخلاق بدى است، و بالعکس هنگامى که بذل و بخشش مى کند مى گویند: این اخلاق خوبى است که فلان کس دارد; در واقع این دو، علت و معلول یکدیگرند که نام یکى بر دیگرى اطلاق مى شود.
  2. بعضى از غربی ها نیز علم اخلاق را چنان تعریف کرده اند که از نظر نتیجه با تعریف هایى که ما مى کنیم یکسان است، از جمله در کتاب «فلسفه اخلاق » از یکى از فلاسفه غرب به نام «ژکس » مى خوانیم که مى گوید: «علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمى به آن گونه که باید باشد.» (فلسفه اخلاق، صفحه 9)
  3. در حالى که بعضى دیگر که بینشهاى متفاوتى دارند (مانند فولکیه) در تعریف علم اخلاق مى گوید: «مجموع قوانین رفتار که انسان به واسطه مراعات آن مى تواند به هدفش برسد، علم اخلاق است.» (الاخلاق النظریه، صفحه 10)

تعریف اخلاقیات (morals 8 Ethics) بطور کلی میتوان اخلاق انسان را بر دو نوع زیر تقسیم نمود : 1- اخلاق فطری و طبیعی :صفات فطری ، غرایز و احساسات و استعدادهایی است که در طبیعت انسان آفریده شده و اختیار و عمل در تحصیل آن هیچ‌گونه دخالتی ندارد. مانند حس خداجویی، کنجکاوی، عدالتخواهی و حبّ کمال و . . . 2- اخلاق اکتسابی و اختیاری :صفات اکتسابی آن گونه صفاتی را گویند که در مقام عمل و اختیار به تدریج برای انسان حاصل می‌شود. چنانچه از استعدادها و صفات خدا داده خوب بهره ‌برداری نشود، صفات اکتسابی بد خواهد شد. در این مرحله ، صفات و ملکات خوب را فضایل و مکارم اخلاق و صفات وملکات بد را رذایل اخلاق می‌نامند. اخلاق ، معرفتی است که از افعال اختیاری انسان بر اساس یک سیر عقلایی شکل می گیرد باید توجه داشت که اخلاق از یک مجموعه اصول و ضوابطی تشکیل می شود که دو لایه جدی در آن قابل تمایز است. قالب اول مربوط به شکل ، اصول و ضوابط اخلاقی است و قالب دوم توجه به ” روح عمل اخلاقی ” و یا دخالت عنصر  ” معنا ” در عمل اخلاقی می باشد. در بخش اول می توان از کد های اخلاقی صحبت کرد ؛ ولی در بخش دوم امری است که به سادگی تعریف آن امکان پذیر نیست و بیشتر قابل بیان با ” ایده آل های اخلاقی ” است نه لزوما با ” کد های اخلاقی ” . تعاریف حرفه حرفه را این گونه تعریف می کنند: « پیشه ای که مستلزم وجود دانشی است تخصصی و اغلب تدارکی طولانی و ژرف شامل آموزش مهارتها و روشها و همچنین اصول علمی ، تاریخی و محققانه ای که بر آن مهارتها و روشها تاکید دارد و با استناد به سازمان و تشکیلات یا اتفاق آراء و استانداردهای والای دستاوردها و رفتار و سلوک پشتیبانی می شود و اعضای خود را به مطالعاتی مستمر و نوعی کار متعهد می کند نخستین آن ارائه خدماتی عمومی است فرهنگ علوم اجتماعی می گوید: «واژه حرفه به شغلی اطلاق می شود که داشتن دانش و مهارت سطح بالایی را طلب می کند و باید حداقل بخشی از آن دانش و مهارت از طریق گذراندن دوره های کم و بیش نظری و نه با ممارست عملی صرف کسب شود، به نحوی از انحا در دانشگاه یا مؤسسه ای معتبر مورد آزمایش و امتحان قرار می گیرد و بر افرادی دلالت می کند که در مقایسه با مشتریان آن حرفه صاحب نظر هستند.. در حال حاضر این واژه معمولاً در باره مشاغل معینی بکار می رود که اعضای آن به ارائه خدمات و نه تولید و توزیع کالا اشتغال دارند . ویژگیهای اصلی یک حرفه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...