کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 





2- مطابق صدر ماده (35) قانون آیین دادرسی عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 1387 و بند ج ماده ی مذکور، در مورد جرایم سرقت، کلاهبرداری، اختلاس، ارتشاء خیانت در امانت، جعل و استفاده از سند مجعول، در صورتی که متهم حداقل یک فقره سابقه ی محکومیت قطعی یا دو فقره یا بیشتر سابقه ی محکومیت غیر قطعی به علت ارتکاب هر یک از جرایم مذکور را داشته باشد، صدور قرار بازداشت موقت الزامی است و تا صدور حکم بدوی ادامه خواهد یافت، مشروط بر اینکه مدت آن از حداقل مدت مجازات قانونی جرم ارتکابی تجاوز ننماید. البته باید توجه داشت که چون دادگاههای نظامی از شمول قانون مذکور خارج هستند و در تبصره ماده (130) مکرر قانون آیین کیفری مصوب 1290 که مورد عمل دادسرا و دادگاه های نظامی است صرفا به جرایم سرقت، کلاهبرداری، جعل و استفاده از سند مجعول اشاره شده است، در مورد جرایم اختلاس، ارتشاء و خیانت در امانت تکلیفی به صدور قراربازداشت موقت در مورد متهمین نظامی وجود ندارد.

4-7-2.             تعلیق شغل

قسمت اخیر تبصره 5 ماده (5) قانون تشدید مقرر می دارد: ((… همچنین وزیر دستگاه می تواند پس از پایان مدت بازداشت موقت، کارمند را تا پایان رسیدگی و تعیین تکلیف نهایی وی از خدمت تعلیق کند. به ایام تعلیق مذکور در هیچ گونه حقوق و مزایایی تعلق نخواهد گرفت. ماده (7) قانون مذکور نیز مقرر می دارد: ((در هر مورد از بزه های مندرج در این قانون که مجازات حبس برای آن مقرر شده در صورتی که مرتکب از مأمورین مذکور در این قانون باشد از تاریخ صدور کیفر خواست از شغل خود معلق خواهد شد. دادسرا مکلف است صدور کیفر خواست را به اداره یا سازمان ذیربط اعلام دارد. در صورتی که متهم به موجب رأی قطعی برائت حاصل کند ایام تعلیق جزء خدمت او محسوب و حقوق و مزایای مدتی را که به علت تعلیق نگرفته، دریافت خواهد کرد.)) ماده (124) قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح نیز در این خصوص مقرر می دارد: ((در هر مورد از بزه های مندرج در مواد (118) و (119) این قانون که مجازات حبس برای آن مقرر شده، نظامی مرتکب از تاریخ صدور کیفر خواست از شغل خود معلق خواهد شد. دادسرا مکلف است صدور کیفر خواست را به سازمان ذیربط اعلام دارد. در صورتی که متهم به موجب رأی قطعی برائت حاصل کند، ایام تعلیق جزء خدمت او محسوب و حقوق و مزایای مدتی را که به علت تعلیق نگرفته دریافت خواهد کرد. تبصره: فرمانده نیرو یا رئیس سازمان مربوط در نیروهای مسلح و مقامات بالاتر نظامی می توانند پس از پایان بازداشت موقت یک ماهه، وضعیت ((بدون کاری)) مذکور در قوانین استخدامی نیروهای مسلح را تا پایان رسیدگی و دادرسی اعمال نمایند.)) در خصوص این موضوع توجه به چند نکته ضروری است: 1- ممکن است تصور شود که منظور از تعلیق از شغل این است که متهم از شغلی که به آن اشتغال داشته، معلق شده و به شغل دیگری گمارده می شود، اما این تصور صحیح نیست، چون منظور قانون از تعلیق، به نحوی است که حقوق و مزایایی به شخص پرداخت نمی شود وبه تعبیر دیگر منظور از تعلیق از شغل، در واقع تعلیق از خدمت است. 2- مطابق الف ماده (93) قانون مقررات استخدامی نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی ایران مصوب 1374، کسانی که به موجب قرارهای صادره از مراجع ذی صلاح قضایی بازداشت و یا تعلیق از شغل شوند بدونکار محسوب می شوند که مطابق ماده (156) قانون مذکور استحقاق دریافت یک دوم حقوق درجه یا رتبه خود را خواهند داشت. بنابراین مشاهده می شود که بند الف ماده 93 قانون فوق در مورد پرسنل نیروی انتظامی مقررات ماده (7) قانون تشدید را تا حدود زیادی نسخ کرده است، اما چنین حکمی در قانون ارتش مصوب 1366 ویا قانون مقررات استخدامی سپاه پاسداران مصوب 1370 وجود ندارد که این دوگانگی قابل انتقاد بوده و لازم است در خصوص یکسان سازی مقررات استخدامی کلیه ی نیرو های مسلح اقدام شود. لازم به ذکر است که با تصویب ماده (124) قانون مجازات نیروهای مسلح مصوب 1382، حکم مقرر در ماده مذکور در مورد کلیه ی نیروهای مسلح لازم الاجراء بود اما مجددا ماده (115) قانون استخدام نیروهای انتظامی مصوب 20/12/82 که مؤخر بر قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح است. حکم مقرر در ماده (93) قانون مقررات استخدامی نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی ایران مصوب 1374 را تکرار کرده و اشکال مذکور مجددا مطرح شده است. بنابراین کارکنان ناجا در شرایط فعلی در صورتی که مطابق ماده (124) ق.م.ج.ن.م از شغل خود معلق شوند، برخلاف سایر کارکنان نیروهای مسلح، در مدت تعلیق از حقوق بدون کاری بهره مند می شوند. 3- چنانچه وزیر دستگاه اجرایی قسمت اخیر از تبصره 5 ماده (5) قانون تشدید پس از پایان مدت بازداشت موقت یک ماهه ، کارمند را از خدمت تعلیق کند، به ایام مذکور در هیچ حالت (حتی در صورت صدور حکم برائت) هیچگونه حقوق و مزایایی تعلق نخواهد گرفت اما در خصوص نیروهای مسلح مطابق تبصره ماده (124) قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح، وضعیت بدونکاری که بازداشت شروع شده تا پایان رسیدگی و دادرسی ادامه می یابد و مطابق مقررات استخدامی نیروهای مسلح در تمام این مدت حقوق بدونکاری پرداخت می شود و مهمتر اینکه در صورت صدور قرار منع تعقیب یا حکم برائت، مدت بدونکاری به انتساب تبدیل می گردد. 4- متهمی که با صدور کیفر خواست از شغل خود معلق شده، در صورت حکم برائت قطعی، حقوق و مزایای مدت تعلیق را دریافت خواهد کرد و مدت مذکور نیز جزء خدمت وی محسوب می شود. سؤالی که در این خصوص مطرح می شود این است که اگر فرضا متهمی که به اتهام اخذ رشوه در مورد وی کیفر خواست صادر و از خدمت معلق شده است، دادگاه عنوان اتهام او را تغییر داده و مثلا فعل وی را اخاذی دانسته و به این اتهام محکوم می شود و یا اتهام اختلاس به تصرف غیر قانونی یا مسامحه منجر به تضییع اموال دولتی تغییر داده شود، آیا در این مورد متهم استحقاق حقوق ایام تعلیق را دارد واین مدت جزء خدمت وی محسوب می شود یا خیر؟ هر چند ممکن است گفته شود و متهم برائت حاصل نکرده تا استحقاق دریافت حقوق و مزایای ایام تعلیق را داشته باشد و این مدت جزء خدمت وی محسوب شود، اما به نظر می رسد که تغییر عنوان اتهامی از اخذ رشوه و اختلاس به عناوین دیگر در واقع به معنای برائت از اتهامات اخذ رشوه و اختلاس است و محکومیت بخاطر جرایم دیگر در واقع کاشف از این است که متهم مرتکب ارتشاء یا اختلاس نگردیده و تعلیق وی صحیح نبوده است، بنابراین استحقاق دریافت حقوق و مزایا از مدت تعلیق رادارد و مدت مذکور باید جزء خدمت وی محسوب شود. تفسیر به نفع متهم نیز مؤید این استدلال است باید توجه داشت که این موضوع اهمیت دقت در تفهیم اتهام را به درستی آشکار می سازد.

4-8.                  خلاصه فصل

آوردن واژه ((برداشت)) در تعریف و ارکان جرم اختلاس، وجاهت قانونی ندارد، چه اینکه وقتی یکی از عناصر تحقق جرم اختلاس وجود مال در اختیار کارمند دولت می باشد، دیگر برداشت مجدد معنایی ندارد،بلکه معیار تحقق جرم اختلاس، تغییر نسبیت و برخورد مالکانه کردن با مال می باشد. از جهت موضوع و متعلق جرم اختلاس به این نتیجه می رسیم که این جرم علاوه بر اموال منقول در مورد اموال غیر منقول نیز سریان دارد، لذا شایسته است قانونگذار ترتیبی اتخاذ نماید تا روند واحدی در حکم جاری گردد و از برداشتهای متفاوت از واژه ((سایر اموال)) در ماده 5 قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس، ارتشاء و کلاهبرداری جلوگیری شود.

ggnews-author-wrapper clearfix">

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-12-11] [ 07:01:00 ب.ظ ]





قرار وثیقه حتی اگر منتهی به بازداشت متهم گردد چه در دادسرا صادر شده باشد چه در دادگاه قابل اعتراض نیست و بدیهی است که با عدم قابلیت اعتراض نیازی به تأیید دادستان و رئیس  حوزه قضایی نمی باشد .(همان ، ص131 ) مطابق ماده 140 ق.آ.دک 78هرگاه خود متهم ،وثیقه گذار باشد و از حضور در موعد مقرر امتناع کند به دستور دادستان بلافاصله وثیقه سپرده شده ضبط خواهد شد . اما اگر وثیقه گذار غیر از متهم باشد چنانچه بعد از انقضا مهلت 20 روزه که برای حاضر کردن متهم به وثیقه گذار داده شده بود متهم را حاضر ننماید و در صورتی که ابلاغ اخطاریه واقعی باشد به دستور دادستان وثیقه سپرده شده از او أخذ خواهد شد 2-3-7-1-2-10بازداشت موقت با رعایت شرایط مقرر قانونی قرار بازداشت موقت عبارت است از سلب آزادی از متهم و زندانی کردن او در طول تمام یا قسمتی از تحقیقات مقدماتی توسط مقام صالح قضایی این سلب آزادی از متهم ممکن است در طول جلسات رسیدگی دادگاه و تا صدور حکم قطعی نیز ادامه یابد .(آشوری ،1386 ،ص 160) قرار بازداشت موقت بر دو قسم است : 1- قرار بازداشت موقت جایز که در ماده32  از قانون آ.د.ک به آن اشاره دارد و مقرر می دارد ” در موارد زیر هرگاه قرائن و امارات موجود دلالت بر توجه اتهام به متهم نماید صدور بازداشت موقت جایز است” الف) جرایمی که مجازات قانونی آن اعدام ،رجم، صلب و قطع عضو باشد ب)جرائم عمومی که حداقل مجازات قانونی آن 3 سال حبس باشد ج)جرائم موضوع فصل اول کتاب پنجم ق.م .ا جرائم ضد امنیت داخلی و خارجی کشور د)در مواردی که آزاد بودن متّهم موجب از بین رفتن آثار و دلایل جرم شده و یا باعث تبانی با متهمان دیگر یا شهود و مطّلعین واقعه گردیده و یا سبب شود که شهود از ادای شهادت امتناع نمایند همچنین هنگامی که بیم فرار یا مخفی شدن متهم باشد و به طریق دیگر نتوان از آن جلوگیری نمود ه ) در قتل عمد با تقاضای اولیای دم برای اقامه بیّنه حداکثر به مدت شش روز دیگر قرار بازداشت موقت الزامی است . که در این رابطه ماده 35 از قانون آ.د.ک 78اشعار می دارد در موارد زیر با رعایت قیود ماده 32 ازاین قانون و تبصره های آن هرگاه قرائن و امارات موجود دلالت بر توجّه اتهام به متّهم نماید صدور قرار بازداشت موقت الزامی است و تا صدور حکم بدوی ادامه خواهد یافت مشروط بر اینکه مدت آن از حداقل مجازات مقرر قانونی جرم ارتکابی تجاوز ننماید. الف) قتل عمد ،آدم ربایی ،اسید پاشی و محاربه و فساد فی الارض ب)در جرایمی که مجازات قانونی آن اعدام یا حبس دائم باشد ج)جرایم سرقت ،کلاهبرداری ،اختلاس ،خیانت در امانت ،جعل و استفاده از سند مجعول در صورتی که متّهم حداقل یک فقره سابقۀ محکومیّت قطعی یا دو فقره یا بیشتر سابقۀ محکومیّت غیر قطعی به علّت ارتکاب هر یک از جرائم مذکور را داشته باشد د) در مواردی که آزادی متّهم موجب فساد باشد ه )در کلیه جرایمی که به موجب قوانین خاص مقرر شده باشد به علاوه در ماده 33 از ق.آ.د.ک 78مدت اعتراض به آن را 10 روز از تاریخ ابلاغ به متّهم بوده است و به موجب این ماده قرار بازداشت موقت باید به موافقت رئیس حوزه قضایی مربوط می رسید و به موجب بند«ن» ماده 3 ق.ت.د.ع.ا قرار مذکور باید به موافقت دادستان شهرستان مربوطه برسد .( گلدوست ،1392،ص97) بدیهی است که اگر دادستان با قرار بازداشت موقت موافقت کند ، قرار مذکور بلافاصله از سوی بازپرس یا دادیار صادر کننده قرار به اجرا گذاشته می شود در صورت مخالفت دادستان با قرار مزبور چنانچه صادر کننده قرار دادیار باشد طبق بند «ز» قانون اصلاح تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب نظر دادستان متّبع خواهد بود چنانچه صادر کننده قرار بازپرس باشد  طبق بند «ح» ماده 3 قانون مذکور باز هم نظر دادستان متّبع است در مواردی که دادستان در خواست صدور قرار بازداشت موقت متّهم را نماید لیکن بازپرس با آن موافق نباشد اینجا از موارد اختلاف عقیده بین دادستان و بازپرس محسوب می شود و حل اختلاف در این مورد با دادگاه عمومی و انقلاب محل بر حسب نوع اتهام می باشد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ب.ظ ]





به نظر می رسد نظریه اول صحیح می باشد زیرا  در بندهای الف، ب، ج، ه  خود قانونگذار  تناسب قرار بازداشت موقت  در اتهامات  مذکور را به علت شدت مجازات فرض نموده است و نیازی به  وجود ملاک بند د  در موارد  پیش گفته نیست و حتی اگر بیم فرار و غیره وجود نداشته باشد امکان توسل به قرار بازداشت  به علت شدت مجازات  قانونی جرم وجود دارد. در برخی موارد، صدور قرار بازداشت متهم الزامی است و مرجع قضایی نمی تواند  قرار تامین دیگری غیر از آن صادر کند . ماده 35 ق.آ.د.ک  این موارد را برشمرده و درآن اعلام  گردیده است : «در موارد زیر با رعایت قیود ماده (32) این قانون و تبصره‌های آن هرگاه قرائن و امارات موجود دلالت بر توجه اتهام به متهم نماید صدور‌قرار بازداشت موقت الزامی است و تا صدور حکم بدوی ادامه خواهد یافت مشروط بر این که مدت آن از حداقل مدت مجازات مقرر قانونی جرم‌ارتکابی تجاوز ننماید. ‌الف – قتل عمد، آدم ربایی، اسید پاشی و محاربه و افساد فی‌الارض. ب – در جرائمی که مجازات قانونی آن اعدام یا حبس دائم باشد. ج – جرائم سرقت، کلاهبرداری، اختلاس، ارتشاء، خیانت در امانت، جعل و استفاده از سند مجعول در صورتی که متهم حداقل یک فقره سابقه‌محکومیت قطعی یا دو فقره یا بیشتر سابقه محکومیت غیر قطعی به علت ارتکاب هر یک از جرائم مذکور را داشته باشد. ‌د – در مواردی که آزادی متهم موجب فساد باشد. ه -در کلیه جرائمی که به موجب قوانین خاص مقرر شده باشد.» نکته ای که باید در ابتدا  در مورد الزامی  بودن صدور قرار بازداشت  بر طبق  این ماده  به آن اشاره  نمود، شرط مذکور  در صدر ماده  است که  به موجب آن، صدور قرار بازداشت  متهم با رعایت  قیود ماده 32 این قانون  و تبصره های آن الزامی است. وجود شرایط فوق ایجاب می نماید تا صدور قرار بازداشت موقت، الزامی باشد. چنانچه شرایط فوق تحقق نیابد، فقط الزامی بودن صدور قرار بازداشت منتفی می شود، امکان صدور قرار بازداشت متّهم هم چنان باقی می ماند و می توان آن را به استناد مادّه 32 ق.آ.د.ک صادر کرد. (آخوندی،1388، 220، جلد پنجم) هرچند بنا به گفته  برخی حقوقدانان  که بیان نموده اند  در قانون فعلی  با وجود  قیدهای مذکور  در ماده 35ق.آ.د.ک  دیگر صدور قرار  بازداشت موقت  الزامی نیست. (آشوری،1388، 224) ولی به نظر می رسد  نظریه غالب  حقوقدانان  و اداره حقوقی قوه قضاییه  که وجود  بازداشت موقت اجباری را  تایید نموده اند صحیح می باشد. در خصوص مغایرت  مواد 32 و 35  ق.آ.د.ک  اداره حقوقی قوه قضاییه  در نظریه 4231/7 در مورخ 11/5/1380  بیان می دارد  که در ماده  32ق.آ.د.ک  موارد جواز صدور قرار بازداشت موقت احصاء شده  است لیکن در ماده 35 همان قانون، موارد الزامی  بودن صدور قرار بازداشت موقت  تعیین شده است، بنابراین در جایی  که بند د ماده 32 قابل تحقق بوده و جرایم  نیز از جرم های  مذکور در ماده 35 باشد  توقیف الزامی است لیکن  اگر بند د  محقق نباشد، صدور  قرار بازداشت موقت الزامی نخواهد بود به عبارت دیگر هر جا  از جرایم احصا شده در ماده 35 و همراه با قیود ماده 32 باشد، صدور قرار بازداشت موقت  الزامی و در غیر اینصورت جایز خواهد بود. (معاونت حقوقی ریاست جمهوری،1390، 113) یا برخی از حقوقدانان  ابهام در خصوص اختیاری یا اجباری بودن  بازداشت موقت  در جرم قتل عمد بیان می دارند که قتل عمد جرمی است که هم در بند ه ماده 32 (موارد اختیاری) و هم در بند  الف ماده 35 ذکر شده  و به  روشنی  معلوم نیست  که در مورد شخصی که متهم  به قتل عمد باشد، صدور  قرار بازداشت  توسط مرجع قضایی، اختیاری  است یا الزامی . برای حل این مساله شاید بتوان گفت که با توجه به قید با تقاضای  اولیای دم  برای اقامه  بینه  در ماده 32،  اگر در هنگام طرح  شکایت  علیه متهم توسط اولیاء دم، این  افراد  بینه ای  جهت اثبات  قتل نداشته باشند، موضوع  مشمول  ماده 32 بوده و صدور قرار بازداشت  موقت  درباره  متهم اختیاری است، اما اگر در این هنگام اولیاء دم برای اثبات  ادعای  خود علیه متهم، بینه داشته باشند، موضوع مشمول ماده 35 بوده  و صدور قرار بازداشت  موقت الزامی  است.( خالقی،1390، 230) نکته آخر  در مورد ماده 35، جرائم  مذکور  در قوانین خاص است که در بند ه به آنها اشاره شده است. در برخی قوانین، مقنن علاوه بر تعیین عمل مجرمانه و مجازات آن، که امری مربوط به حقوق کیفری  اختصاصی است، به برخی مسائل  مربوط به نحوه  رسیدگی به آن  نیز اشاره و از جمله قرار تامین کیفری  مناسب برای متهم  را تعیین می کند. در برخی از این قوانین،قرار تامین کیفری مناسب، قرار بازداشت موقت  دانسته شده و صدور قرار تامین  دیگری برای متهم  به آن  جرائم  مجاز نیست، بند ه ماده 35 به همین موارد اشاره دارد. از  قوانین  خاص می توان به موارد ذیل اشاره نمود: بند ج ماده واحده قانون  لغو مجازات شلاق مصوب 1344، تبصره 4 ماده 3 و تبصره 5 ماده 5 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا، اختلاس و کلاهبرداری. برخی از حقوقدانان با توجه  به نظریه  اداره  حقوقی قوه قضاییه به شماره 4001/7 در مورخ 11/8/1378 که مقررات ماده 17 لایحه قانونی تشدید مجازات مرتکبین جرایم مواد مخدر را نسخ ندانسته است، بیان می نمایند که صدور قرار بازداشت موقت در مورد جرایم مواد مخدر الزامی است.(رحمدل،1383، 260) یکی از مهمترین  مطالبی که در مورد قرار بازداشت موقت باید به آن پرداخت، طول مدت بازداشت  متهم در اثر این قرار است . به عبارت دیگر باید این موضوع روشن شود که اگر در هنگام صدور قرار تامین، مناسب ترین قرار، قرار بازداشت موقت  به نظر برسد، تا چه زمانی این قرار مناسب ترین قرار هم باقی خواهد ماند و متهم باید در بازداشت بماند؟ از مجموع مواد قانونی فعلی، سه موعد برای مدت بازداشت متهم به چشم می خورد که هریک  از آنها زودتر حادث شود، زمان آزادی متهم فرا می رسد، مگر اینکه به دلایلی، ادامه بازداشت متهم تا موعدی دیگر لازم باشد. این مواعد به شرح ذیل می باشد. در وهله نخست، حداکثر مدت بازداشت  متهم را باید دو ماه و در جرائمی  که در صلاحیت دادگاه کیفری استان باشد، باید چهار ماه دانست. این مواعد از بند ط ماده 3 ق.ت.د.ع.ا  بدست می آید  به عبارت دیگر  چنانچه  در مورد جرائم موضوع صلاحیت دادگاه کیفری  استان  تا چهار ماه  و در سایر جرائم  تا دو ماه متهم به علت  صدور قرار تامین  در بازداشت به سر می برد  و پرونده  او منتهی  به تصمیم نهایی  در داسرا نشود، مرجع صادر کننده  قرار مکلف به فک و یا تخفیف  قرار است . اگر جهات قانونی یا علل موجهی وجود داشته باشد که لازم  شود قرار تامین مذکور ابقاء گردد، باید به مواعد دیگر توجه نمود تا مدت بازداشت متهم از آنها فراتر نرود. رسیدن مدت بازداشت متهم  به حداقل  میزان حبس  پیش بینی شده  برای جرم منتسب به او موعد دیگری  است  که به بازداشت  متهم خاتمه  می دهد. به دیگر سخن، اگر قرار بازداشت متهم صادر  شود  و حسب مورد  پس از انقضای  دو ماه  یا چهار ماه، قرار مزبور  ابقاء گردد  تا اینکه  طول مدت  بازداشت وی به اندازه  حداقل مدت حبس  جرمی برسد که وی به آن  متهم گردیده است، باید آزاد شود. 2- اعتراض به قرار بازداشت موقت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ب.ظ ]





سازمان مدیریت شرکت سهامی رکن آن است و اراده و تصمیم این سازمان که به نام و به حساب و به جای شرکت سهامی اتخاذ می‌شود تظاهر اراده و تصمیم شرکت سهامی است. با این وصف مدیران شرکتهای تجاری (از جمله شرکتهای سهامی) نه وکیل و نماینده قراردادی شرکت هستنند نه نماینده قانونی آن بلکه به عنوان «رکن» شکرت تجاری از جمله شرکت سهامی تلقی می‌شوند[43]. خلاصه آن که حکم ماده 589ق.ت. که مقرر می‌دارد: «تصمیمات شخص حقوقی به وسیله مقاماتی که به موجب قانون یا اساسنامه صلاحیت اتخاذ تصمیم دارنده گرفته می‌شود. نظریه «رکن بودن» مدیران شرکتهای تجاری را تأیید می‌کند زیرا در این ماده به جای نماینده یا نمایندگان از اصطلاح «مقامات» استفاده شده است، روشن است که «مقامات» الزاماً به معنای «نمایندگان» شخص حقوقی نیست. در نتیجه فرض وکالت یا نمایندگی قانون بین سازمان مدیریت شخص حقوقی و خود شخص حقوقی که مستلزم وجود دو شخص است با ساختار شخص حقوقی از جمله شرکت تجاری سازگار نیست[44].

گفتار هفتم: مبانی مسئولیت حقوقی ارکان شرکت

با توجه به اینکه شرکت سهامی اعم از خاص و عام از مجموع چند نفر شریک با سرمایه مشترک که دور هم جمع شده و جهت انجام اعمال و اموری که منظور نظر شرکاء می‌باشد تشکیل می‌شود تا مسئولین شرکت با به کار انداختن سرمایه کسب سود و منافع نموده و منافع حاصله را بین شرکاء به نسبت سهم تقسیم نمایند و همچنین تشکیل شرکت و انجام فعالیت‌های مورد نظر شرکت مستلزم ایجاد رابطه و معامله با افراد خارج از شرکت می‌باشد و از این معاملات و خرید و فروش‌هایی که شرکت با افراد خارج از شرکت انجام می‌دهد مبنای حصول سود بوده (سود خالص قابل تقسیم) که این سود بین سهامداران به نسبت سهم تقسیم می‌شود بر این مبنا شرکاء یا مسئولین ممکن است که به خاطر رسیدن به سود بیشتر دست به تخلفاتی زده و یا با سرمایه اندک اقدام به تأسیس شرکت نموده. بنابراین دولت به عنوان حافظ منافع عموم در امر شرکت‌ها دخالت نموده و با وضع قوانین و مقررات در چارچوب قانونی، تشکیل و فعالیت و سایر اقدامات از بدو تشکیل شرکت تا زمان انحلال شرکت حتی بعد از انحلال و تصفیه شرکت را مشخص نموده تا بدین طریق منافع و حقوق اشخاص ثالث که با شرکت در مراوده و معامله‌ می‌باشند، تضمین شده و شرکاء با توسل به تخلف و راه‌های غیر قانونی، حقوق اشخاص ثالث را در معرض تضییع قرار ندهند، و حتی در بعضی موارد قانونگذار به خاطر حفظ حقوق شرکاء و جلوگیری از تفویت منافع شرکت، مجبور به تنظیم مقرراتی شده است، و بدین وسیله رابطه بین شرکاء و وظیفه مسئولین شرکت را مشخص نموده است. با این حال قانون‌گذار، تنها به ذکر قواعد کلی و شکلی شرکت، اکتفاء ننموده بلکه به منظور حسن اجرای مقررات، در فرآیند تشکیل شرکت، و هم چنین جهت حفظ و صیانت از حقوق شرکت، سهامداران، اشخاص ثالث و جلوگیری از تخلفات احتمالی ارکان شرکت در مورد عدم اجرای وظایف و تعهدات قانونی آنها و یا تجاوز و تخطی آنها از ممنوعیت‌های قانونی پیش‌بینی شده در اساسنامه و نیز جلوگیری از بروز هرگونه سوءاستفاده از سوی مدیران و بازرسان شرکت، مسئولیت‌های مدنی و جزایی در نظر گرفته است و بر این اساس به موجب مواد مختلف لایحه قانونی ضمانت اجرای حقوقی و کیفری وضع کرده است. که در واقع به مثابه ابزار و سازکار قانونی جهت استیفای حقوق اشخاص به کار گرفته می‌شود. و هر کدام می‌تواند مبنا و اساس طرح دعوی حقوقی وکیفری قرار گیرند، و در این نوشتار تلاش بر آن شده است که این موضوعات البته از جنبه حقوقی مورد اشاره و بررسی قرار گیرند. نکته شایان توجه اینکه مسئولیت‌های ارکان شرکت، خصوصاً مدیران شرکت محدود به مسئولیت‌های پیش‌بینی شده در قوانین تجاری نمی‌شود. بدیهی است علاوه بر قوانین تجاری می‌توان آنها را به استناد اصول کلی حقوق مدنی به علت ارتکاب تقصیر اعم از تعدی و تفریط مواد (951 و 952 قانون مدنی)[45] و نیز مطابق مواد 328 و 331 به بعد قانون مدنی در بحث اتلاف و تسبیب و ماده 1  به بعد قانون مسئولیت مدنی از حیث حقوقی و همین طور از جنبه کیفری وفق مقررات مذکور در بخش یازدهم قانون اصلاحی سال 1347 و علاوه بر آن تردیدی نیست چنانچه مدیران و مدیرعامل شرکت در اجرای وظایف مختلف خود در شرکت مرتکب اعمالی ‌شوند که در قانون جزای عمومی به عنوان عمل مجرمانه پیش‌بینی شده باشد نظیر کلاهبرداری – جعل و سوءاستفاده از سند مجعول و خیانت در امانت و غیره که این جرائم تابع مقررات خود خواهند بود، تحت پیگیرد قرار خواهند گرفت.

الف) مسئولیت‌های مدنی و کیفری در تأسیس شرکت سهامی

در جریان تأسیس شرکت، اقدامات و تصمیمات صورت گرفته از سوی اشخاص دست‌اندرکار امر تشکیل شرکت، (عمدتاً مؤسسین شرکت) ممکن است مسئولیت‌های مدنی و کیفری به همراه داشته باشد در این خصوص قانونگذار قواعد خاصی را مقرر نموده که از احکام حقوقی عام حاکم بر روابط حقوقی سخت‌گیرانه‌تر به نظر می‌رسد، این سخت‌گیری به ویژه با ملاحظه طبیعت پذیره‌نویسی و عرضه عمومی سهام در جریان تشکیل شرکت سهامی عام و ارتباط روند مزبور با حقوق اشخاص با گستره اجتماعی وسیع، قابل درک به نظر می‌رسد.

1. مسئولیت مدنی

لایحه اصلاحی قانون تجارت مقررات چندی به شرح منعکس در مواد 19، 23 و 270ل.ا.ق.ت. به بعد پیش‌بینی نموده است[46]. ماده 23ل.ا.ق.ت. مقرر می‌دارد: «مؤسسین شرکت نسبت به کلیه اعمال و اقداماتی که به منظور تأسیس و به ثبت رسانیدن شرکت انجام می‌دهند مسئولیت تضامنی دارند.» ماده 23 را باید مقرره‌ای بنیادین[47] در مسئولیت مدنی مؤسسین شرکت نام برد. چرا که ماده دیگری که به صراحت در این خصوص متضمن حکمی باشد به چشم نمی‌خورد. مقرره مزبور از چند جهت حائز اهمیت و قابل بررسی است یکی آن که آخرین مقرره بخش مربوط به تأسیس شرکت‌های سهامی اعم از عام و خاص بوده و در نتیجه، حاکم بر هر دو شرکت سهامی است دومین چهره از ماده مزبور، پیش‌بینی مسئولیت تضامنی برای مؤسسین در صورت احراز مسئولیت آنها است، وضع مسئولیت تضامنی به عنوان حکمی استثنایی ناشی از حساسیت و دغدغه قانونگذار در حفظ حقوق اشخاص ذینفع در تأسیس شرکت است. وجه دیگر ماده 23 این است که این ماده ناظر به مسئولیت مؤسسین، ناشی از «کلیه اعمال و اقدماتی است که به منظور تأسیس و به ثبت رسانیدن شرکت انجام می‌دهند» می‌باشد و ربطی به خسارات ناشی از معاملات شرکت ندارد. مقرره دیگری که در راستای مقررات مربوط به مسئولیت دست‌اندرکاران و متصدیان تأسیس شرکت قرار دارد ماده 273ل.ا.ق.ت. 1347 است که پیامد راهکار مندرج در ماده 270 قانون مزبور به شمار می‌رود. ماده اخیر موقعیت‌های متعددی به ویژه تشکیل شرکت را هدف قرار داده است که به موجب آن «هرگاه مقررات قانونی در مورد تشکیل شرکت سهامی و… رعایت نشود و حسب مورد بنا به درخواست ذینفع بطلان شرکت… به حکم دادگاه اعلام خواهد شد.» مقرره بالا مجوز بطلان شرکت را پیش‌بینی نموده است، در حالی که حکم قضیه و آثار بطلان، در ماده 273 آمده است. مطابق این ماده «در صورت صدور حکم قطعی بر بطلان شرکت یا بطلان عملیات یا تصمیمات شرکت، کسانی که مسئول بطلان هستند متضامناً مسئول خساراتی خواهند بود که از آن بطلان به صاحبان سهام و اشخاص ثالث متوجه شده است». نکته شایان توجه در بحث حاضر به رابطه میان دو ماده 23 و 273 بالا باز می‌گردد: با توجه به مفاد دو ماده و جای قرار گرفتن هر یک به نظر می‌رسد در عین حال که مادتین یاد شده نسبت به یکدیگر هم پوشانی دارند، از وجوه متفاوتی نیز برخوردارند و به دیگر سخن، رابطه منطقی دو ماده مزبور را باید نسبت عموم و خصوص من وجه تلقی نمود. چرا که زبان عام ماده 273 شامل مسئولیت مؤسسین در اقدامات و اعمال آنها در تشکیل و به ثبت رسانیدن شرکت نیز می‌گردد که چیزی جز حکم مندرج در ماده 23 نیست به علاوه در هر دو ماده مورد بحث مسئولیت به صورت تضامنی پیش‌بینی شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ب.ظ ]





  1. نداشتن پیشینه محکومیت قطعی به زندان بیش از دو ماه ناشی از جنحه یا جنایت عمومی و یا زوال محکومیت گذشته با عفو عمومی یا اعاده حیثیت و یا اعاده دادرسی.
  2. محکومیت به مجازات حبس جنحه ای ناشی از ارتکاب جنحه.
  3. محکومیت به موجب قانون مجازات عمومی و نه قوانین جزایی دیگر.
  4. شایستگی محکوم علیه.

ولی دیر نپایید که با تصویب 16/11/1307 قلمرو شمول تعلیق محدود به جنحه هایی گردید که در ماده یک قانون مذکور صریحاً تعیین شده بود. چنین می نمود که راهنمای قانونگذار در این تصمیم اهمیت و شدت عمل مجرمانه بوده و قانونونگذار خواسته است فقط جنحه هایی را که آثار وخیم چندانی در برندارد قابل تعلیق بداند. در هر صورت در این دوره بدون انکه دلیل قوی و موجهی بر وضع این مقررات حاکم باشد, بسیاری از جنحه هایی که در قانون مجازات عمومی و قانون سل 1307 پیش بینی نشده بود و نیز جنایاتی که با اعمال کیفیات مخففه به مجازاتهای حبس تخفیف می یافت و همچنین جرایم خلافی مشمول تعلیق قرار نمی گرفت. ولی ابتکاری که قانونگذار برا نخستین بار به خرج داد بسط قاعده تعلیق به جزای نقدی بود که رفته رفته کیفرهای دیگری را نیز در برگرفت و تعلیق را به عنوان یک تدبیر ارفاقی شناساند. این مقررات تا تصویب قانون جدید تعلیق اجرای مجازات (مصوب 26/4/1346) همچنان حاکم بود. قانون جدید نیز شروطی را برای تعلیق پیش بینی کرده بود که تا حدود بسیاری از مقررات سابق متاثر بود. از جمله:

  1. نداشتن سابقه محکومیت موثر کیفری یا زوال محکومیت گذشته و آثار آن به جهتی از جهات قانونی.
  2. محکومیت به مجازات حبس تادیبی و یا غرامت (جزای نقدی) و یا به هر دو مجازات ناشی از ارتکاب جنحه و یا جنایت که مجازات آن قانوناً حبس مجرد شدیدتر نباشد و با رعایت کیفیات مخففه به حبس جنحه ای تبدیل شده باشد.
  3. محکومیت به حبس بیش از یک سال نباشد.
  4. در مورد محکومیت به غرامت تنها, محکوم علیه قادر به پرداخت تمامیا قسمتی از غرامت نباشد.
  5. محکوم علیه جرم تخلف از قوانین داوریی, غذایی , آرامشی, بهداشتی و نیز به جرم وارد کردن و یا ساختن مواد مخدر ویا تسهیل وسایل آن و همچنین به جرم اختلاس و یا ارتشاء و یا جعل و یا استفاده از سند مجعول محکوم نشده باشد.
  6. شاتیستگی محکوم علیه
  7. تعهد محکوم علیه مبنی بر این که زندگی شرافتمندانه ای در پیش گیرد و از دستورهای دادگاه کاملاً تبعیت کند.

با وجودی که در قانون جدید محدودیت شمول تعلیق به جرایم خاص موضوع قانون سال 1307 برداشته شد و حتی دامنه شمول قانون به جرایم جنایی نیز گسترش یافت, نگرانی قانونگذار نسبت به جرایمی که به نحوی به زعم او آثار سوء اجتماعی در برداشت همچنان مشهود بود. علاوه بر آن, دونکته پر اهمیت دیگر نیز در این قانون به چشم می خورد؛ کاهش مدت محکومیت به حبس از سه سال به یک سال و تعلیق اجرای محکومیت به جزای نقدی . در مورد کاهش مدت محکومیت باید افزود که در مجموع, نظر قانونگذار سال 1304 با فلسفه تعلیق مجازات حبس به مراتب سازگارتر بود. زیرا اگر از تعلیق محکومیت به حبس مقصود این باشد که از آثار وخیم اقامت د زندان پیشگیری کرد و محکوم علیه بی پیشینه را از آنان زیانبار معاشرت بازندانیان دیگر مصون نگه داشت, تحدید این مدت بی مبنا است. مگر آنکه فرض شود قانونگذار به تعبیر جدید از زندان کوتاه مدت رسیده است و بر این اعتقاد که می توان برای زندانهای دراز مدت (بیش از یکسال) برنامه ریزی کرد و یازندانهای کشور برای اجرای برنامه های اصلاح زندانیان در این مدت امادگی کامل دارد تعلیق محکومیت به حبس بیش از یکسال را جایز ندانسته است. ولی موضوع تعلیق محکومیت به جزای نقدی که قانونگذار با تصویب قانون سال 1307 باب آن را گشود مورد اختلاف علمای حقوق کیفری است. دلایل کسانی که برای جزای نقدی آثاری همانند مجازات حبس نمی شناسند به نظر موجه می رسد. بدون شک جامعه, محکومان به زندان را شدیدتر از محکومان می رسد. بدون شک جامعه, محکومان به زندان را شدیدتر از محکومان به جزای نقدی تقبیح می کند. بنابرانی ننگ و سرافکندگی مجازات زندان بیش از جزای نقدی است.علاوه بر ان جزای نقدی فاقد آثار شوم زندان ناشی از بسری فساد اخلاقی زندانیان و جدایی محکوم علیه از خانواده خویش است. البته تحمل جزای نقدی به نوبه خود دشواریهایی دارد که بخ نظر نمی رسید با سیاستی که قانونگذار در چارچوب مقررات قانون سال 1346 پیش گرفته بود به آسانی قابل جبران می بود. زیرا, اولاً قانون تعلیق اجرای مجازات شامل کیفرهای خلافی نمی شد. شاید دلیل عدم شمول مقررات تعلیق به محکومیتهای خلافی این بود که اگر متخلف محکوم به حبس می شد محکومیت او قابل تبدیل به غرامت بود و بدین ترتیب می توانست با پرداخت آن رفتن به زندان رهایی یابد و اگر به جریمه نقدی می گردید مقصود بود با وصول آن, متخلف متناسب با شدت و خفت قبح عمل به کیفر می رسید. ولی مشکل از آنجا آغاز می شد که محکوم علیه قادر به پرداخت غرامت نبود و بار دیگر سایه شوم زندان بر سر او سنگینی می کرد. بر این اساس و به موجب قانون اصلاح ماده یک اضافه شده به آیین دادرسی کیفری, (مصوب اردیبهشت ماه 1350) محکوم علیه ناگزیر بود به ازاء هر پانصد ریال یک روز در بازداشت بماند و چون بازداشت بدل از جریمه تابع نظام خاص زندانبانی نبود و متخلف, مقصر و جانی در یک جا و در کنار هم محکومیت خود را سپری می کردند همان عیوبی که برای زندانهای کوتاه مدت بر شمردیم رخ می نمود. ثانیاً , به موجب ماده 2 همین قانون با قید این که: در محکومیت های به حبس و غرامت دادگاه می تواند در صورت اقتضاء و بارعایت مقررات این قانون فقط مجازات حبس را درباره محکوم علیه تعلیق نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:59:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم