کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 




صلاحیت فرد به عنوان مثال در قرارداد پیمان کاری جنبه ی شخصی دارد و با توجه به صلاحیت های فردنظیر صلاحیت های مالی، فنی، رتبه، پروانه و … امکان تبدیل تعهد وجود ندارد. بند دوم :  تبدیل تعهد مدیون ( کارفرما) دولت با توجه به اعتبارات پیش بینی شده در بودجه، قرارداد می ببندد و هر دستگاه دولتی با در نظر گرفتن اعتبار خاص برای موضوعات معین اقدام به انعقاد معامله می نماید، پس امکان تبدیل تعهد در این حالت به علت عدم امکان جابجایی تعهدات، وجود ندارد. بند سوم :  تبدیل تعهد به اعتبار دین این حالت نیز در حقوق عمومی امکان پذیر نیست، زیرا انجام آن پیمان کار خاص می خواهد و نیز اعتبار مخصوص به خود را می طلبد. در شرایط عمومی پیمان نیز، واگذاری کل پیمان ممنوع اعلام شده است و فقط در دستورالعمل راهنمای تهیه و تنظیم موافقت نامه پیمان داریم که اگر پیمان کار ناتوان شود و انجام موضوع پیمان از اراده اش خارج شود می توان نسبت به کل پیمان، تبدیل تعهد انجام داد. در حقوق عمومی هر یک از طرق سه گانه فوق غیرممکن است، زیرا : متعهدله طی تشریفات مزایده و مناقصه به عنوان طرف پیمان انتخاب شده و فقط او صلاحیت انجام تعهد را دارد و نه دیگری که به تراضی قابل جایگزین باشد و تنها به استناد مواردی از شرایط عمومی پیمان که ذکر شد می توان انجام بخشی از موضوع معامله را به پیمان کار دیگر واگذار کرد. شخص متعهد که بالاترین مقام یک وزارت خانه یا سازمان اداری است به اعتبار اختیارات اعطایی چنین صلاحیتی را کسب کرده و برخلاف حقوق خصوصی که دائن اختیار انتقال تعهد را به شخص ثالث با قراض (‌مضاربه یا مقارضه ) دارا می شود، در اینجا چنین اختیاری برای نماینده دستگاه دولتی وجود ندارد. تبدیل تعهد به اعتبار دین و عوض کردن موضوع معامله از اختیارات نماینده دستگاه دولتی نیست و صرف انجام موضوع معامله از اختیارات نماینده دستگاه دولتی نیست و صرف انجام موضوع معامله ملاک عمل دستگاه دولتی است. گفتار پنجم :  تهاتر در حقوق خصوصی تهاتر یکی از اسباب مهم سقوط تعهدات است که به محض آنکه دو دین در مقابل هم قرار گیرند با شرایط خاص خودش امکان پذیر می گردد. تهاتر به سه دسته تقسیم می شود : تهاتر قهری تهاتر قراردادی یا اختیاری تهاتر قضایی انجام تهاتر در حقوق عمومی وجود ندارد و برای عدم امکان آن سه دلیل ذکر شده است : بند اول :  دلیل بودجه ای « کلیه دریافت های دولت در حساب های خزانه داری کل متمرکز می شود  و همه پرداخت ها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام می گیرد.» این اصل را « اصل کاملیت » یا « جامعیت بودجه » می نامند. که در حقوق عمومی تهاتر با توجه به این اصل، غیرممکن است چون هزینه‌ها باید از محل اعتبار خودش صرف شود و درآمدها نیز به محل خزانه واریز گردد. بند دوم :  دلیل سیاسی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-12-12] [ 06:36:00 ب.ظ ]





صلاحیت فرد به عنوان مثال در قرارداد پیمان کاری جنبه ی شخصی دارد و با توجه به صلاحیت های فردنظیر صلاحیت های مالی، فنی، رتبه، پروانه و … امکان تبدیل تعهد وجود ندارد. بند دوم :  تبدیل تعهد مدیون ( کارفرما) دولت با توجه به اعتبارات پیش بینی شده در بودجه، قرارداد می ببندد و هر دستگاه دولتی با در نظر گرفتن اعتبار خاص برای موضوعات معین اقدام به انعقاد معامله می نماید، پس امکان تبدیل تعهد در این حالت به علت عدم امکان جابجایی تعهدات، وجود ندارد. بند سوم :  تبدیل تعهد به اعتبار دین این حالت نیز در حقوق عمومی امکان پذیر نیست، زیرا انجام آن پیمان کار خاص می خواهد و نیز اعتبار مخصوص به خود را می طلبد. در شرایط عمومی پیمان نیز، واگذاری کل پیمان ممنوع اعلام شده است و فقط در دستورالعمل راهنمای تهیه و تنظیم موافقت نامه پیمان داریم که اگر پیمان کار ناتوان شود و انجام موضوع پیمان از اراده اش خارج شود می توان نسبت به کل پیمان، تبدیل تعهد انجام داد. در حقوق عمومی هر یک از طرق سه گانه فوق غیرممکن است، زیرا : متعهدله طی تشریفات مزایده و مناقصه به عنوان طرف پیمان انتخاب شده و فقط او صلاحیت انجام تعهد را دارد و نه دیگری که به تراضی قابل جایگزین باشد و تنها به استناد مواردی از شرایط عمومی پیمان که ذکر شد می توان انجام بخشی از موضوع معامله را به پیمان کار دیگر واگذار کرد. شخص متعهد که بالاترین مقام یک وزارت خانه یا سازمان اداری است به اعتبار اختیارات اعطایی چنین صلاحیتی را کسب کرده و برخلاف حقوق خصوصی که دائن اختیار انتقال تعهد را به شخص ثالث با قراض (‌مضاربه یا مقارضه ) دارا می شود، در اینجا چنین اختیاری برای نماینده دستگاه دولتی وجود ندارد. تبدیل تعهد به اعتبار دین و عوض کردن موضوع معامله از اختیارات نماینده دستگاه دولتی نیست و صرف انجام موضوع معامله از اختیارات نماینده دستگاه دولتی نیست و صرف انجام موضوع معامله ملاک عمل دستگاه دولتی است. گفتار پنجم :  تهاتر در حقوق خصوصی تهاتر یکی از اسباب مهم سقوط تعهدات است که به محض آنکه دو دین در مقابل هم قرار گیرند با شرایط خاص خودش امکان پذیر می گردد. تهاتر به سه دسته تقسیم می شود : تهاتر قهری تهاتر قراردادی یا اختیاری تهاتر قضایی انجام تهاتر در حقوق عمومی وجود ندارد و برای عدم امکان آن سه دلیل ذکر شده است : بند اول :  دلیل بودجه ای « کلیه دریافت های دولت در حساب های خزانه داری کل متمرکز می شود  و همه پرداخت ها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام می گیرد.» این اصل را « اصل کاملیت » یا « جامعیت بودجه » می نامند. که در حقوق عمومی تهاتر با توجه به این اصل، غیرممکن است چون هزینه‌ها باید از محل اعتبار خودش صرف شود و درآمدها نیز به محل خزانه واریز گردد. بند دوم :  دلیل سیاسی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:35:00 ب.ظ ]





اقاله به معنی دقیق کلمه عبارت است از : توافق طریفن عقد مبنی بر پایان دادن به حیات حقوقی آن. در رابطه با اقاله در حقوق عمومی ذکر دو نکته ضروری است : اولاً : معاملات دولتی برای تأمین منافع عمومی است. اقاله ممکن است باعث لطمه به مصالح عمومی می شود. ثانیاً : اداره اختیار بالاتری دارد و آن اینکه با مقتضیات اداری می تواند معامله را یک طرفه فسخ نماید. در حقوق خصوصی این تفاسخ با تراضی طرفین، موجب سقوط تعهدات می شود، ولی در حقوق عمومی معامله دولتی به لحاظ حفظ منافع و مصالح عمومی منعقد گردیده، لذا به تراضی نمی توان معامله را اقاله کرد، همان طور که در فوق ذکر شد. « در سند پیمان به ویژه شرایط عمومی پیمان سخنی از اقاله پیمان به میان نیامده است و اصولاً اقاله، موضوعی نیست که در مورد آن در یک قرارداد مطلبی منعکس یا پیش بینی شود، زیرا اقاله فی نفسه عقد جدیدی است برای گسستن پیمانی که قبلاً به وجود آمده، پس امکان تحقق آن در هر زمان وجود دارد. اما به نظر نمی رسد عملاً امکان اقاله در پیمان وجود داشته باشد. زیرا درست است که اقاله عقد جدیدی است و نیروی اراده طرفین می تواند آن را به وجود آورد، ولی هر عقدی برای تحقق نباید با مانع خاصی روبرو شود و گرنه قابل تحقق نخواهد بود . یکی از موانع برخورد آن با مصالح اجتماعی است.» پس دستگاه دولتی نمی تواند معامله را اقاله نماید و البته چنین موضوعی در قوانین از جمله شرایط عمومی پیمان پیش بینی نشده است. گفتار سوم :  ابراء « ابراء از این است که داین از حق خود به اختیار، صرف نظر نماید.» ابراء در حقوق عمومی پذیرفته نیست و معنی ندارد. دستگاه دولتی حق ندارد تعهدات طرف مقابل را به نفع او ببخشد. در حقوق عمومی، فقط صلح داریم که باید با نظر هیئت وزیران و تصویب مجلس باشد. پس اصل بر عدم وجود ابراء در حقوق عمومی است و در موارد استثنا نیز مانند آنکه دولت بدهی کشاورزان را ببخشد، باید : با تصویب مجلس باشد و یا مجلس این اختیار را به دولت تفویض کرده باشد. برای آن اعتباری در خزانه وجود داشته باشد. پس در حقوق عمومی با توجه به مطالب یاد شده چون موضوع معامله مالی است که متعلق به بیت المال است و دستگاه های دولتی حق بذل و بخشش آن را ندارند، بدین جهت امکان ابراء و بخشش در حقوق عموی وجود ندارد مگر با مجوز قانونی. گفتار چهارم : تبدیل تعهد تبدیل تعهد عبارت است از : جایگزین ساختن تعهدی به جای تعهد دیگر به وجود این ترتیب، تعهد پیشین نابود می شود و تعهد جدید به جای آن به وجود می آید. تبدیل تعهد به 3 طریق انجام می شود :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:35:00 ب.ظ ]






طرح شکایت راجع به ابطال عملیات و اقدامات دستگاه اجرایی مربوط به طرح‌های عمومی در دیوان عدالت اداری که در برخی مواقع موضوع شکایت مطروحه، ناظر به ابطال اقدامات راجع به تصویب طرح است و برخی مواقع موضوع شکایت مطروحه، راجع به مرحله اجرای طرح و در مواقعی راجع به عملیات غیرقانونی شهرداری‌ها (دستگاه‌های اجرایی) در اجرای طرح و یا ابطال عملیات غیرقانونی در عدم اجرای طرح می‌باشد.[135] از جمله اقداماتی که عدم رعایت آن موارد موجب ابطال اقدامات دستگاه‌های اجرایی در راستای اجرای طرح‌های مورد نظرشان می‌باشد. عدم رعایت تشریفات در تبصره 2 ماده 4 ل.ق.ن.خ.ت و یا عدم تأیید بالاترین مقام دستگاه اجرایی در راستای اجرای ماده 9 لایحه ی قانونی مذکور و مواردی از این قبیل می‌باشد. فصل سوم مبانی فقهی مورد بحث تعارض تملک اراضی توسط سازمان‌های دولتی با حقوق مالکانه بدیهی است بحث در خصوص تملک املاک به دلیل اینکه قانون داخلی و اساس آن نشأت گرفته از شرع انور می‌باشد، بی‌تأثیر از فقه اسلامی نیست. لذا ریشه‌های بحث را می‌باید در فقه اسلامی جستجو کرد. در این فصل، مبانی فقهی مورد بحث در زمینه تعارض تملک اراضی توسط سازمان‌های دولتی با حقوق مالکانه، در دو مبحث تقدم حقوق خصوصی بر حقوق عمومی و تقدم حقوق عمومی بر حقوق خصوصی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. مبحث اول: تقدم حقوق خصوصی بر حقوق عمومی قواعد و اصولی در فقه اسلامی مورد بحث قرار گرفته است که بیانگر اولویت حقوق خصوصی بر حقوق عمومی می‌باشند. به عبارت دیگر، توجیه اینکه حقوق خصوصی بر حقوق عمومی مقدم‌ است با تکیه بر این اصول و قواعد فقهی امکان‌پذیر است که در گفتارهای آتی به تفصیل، راجع به هر کدام از قواعد و ارکان آنها صحبت خواهیم نمود. گفتار اول: قاعده تسلیط فقهای شیعه، قاعده تسلیط را با توجه به حدیث نبوی «‌الناس مسلطون علی اموالهم» نامگذاری و مطرح نموده‌اند که به قاعده سلطنت نیز معروف است.[136] قاعده تسلیط تثبیت‌کننده ارکان مالکیت است و نظر به اهمیت مسأله تمامی مکاتب حقوقی جدید این قاعده را پذپرفته‌اند. در ماده 30 ق.م «هر مالکی نسبت به مایملک خود حق همه گونه تصرف و انتفاع را دارد مگر در مواردی که قانون استثناء کرده باشد». در ماده 31 قانون مذکور نیز، بیان داشته «هیچ مالی را از تصرف صاحب آن نمی­توان بیرون کرد مگر به حکم قانون» به این قاعده اشاره گردیده است. اهمیت شایان توجه قاعده تسلیط که عامل استقرار و قوام مالکیت است، باعث شده تا مکاتب حقوقی جدید نیز بدون استثنا و به شدت تحت تأثیر آن قرار گیرند. به طوری که قسمت عمده جامعه که اقتصاد و امور اقتصادی را تنظیم می کند، در واقع مایه اصلی خود را از این قاعده و فروع و شقوق مختلف آن می‌گیرد. گذشته از این‌ها به موجب حدیث نبوی «حرمَهُ مال المسلِمِ کحرمَهِ دَمِهِ» «مال مسلمان مانند خونش محترم شمرده شده» و بر پایه حدیث دیگر «لایحلُّ لامّریٍ مالُ اخیهِ الّا عن طیبِ نَفْسهِ» «تصرف در مال غیر جز از طریق جلب رضایت مالک، ممنوع شده است».[137] مفاد این قاعده، آن است که هر مالکی می‌تواند هر گونه تصرفی در مال خود بنماید و این حق دارای دو اثر است یکی اینکه هر مالکی می‌تواند هر تصرفی در ملک خود بنماید و دیگر اینکه هر مالکی می‌تواند مانع تصرف دیگران در ملکش شود. دلایل و مدارکی که قاعده تسلیط بر آنها استوار است عبارتست از: کتاب، سنت، اجماع، عقل. الف) کتاب: مالکیت خداوند مطابق قرآن نسبت به کل هست، مطلق و انحصاری است اما در این میان برخی آیات نیز اشاره به مالکیت انسان دارد. در این آیات از کلماتی نظیر مال، اموال و مالک استفاده شده و مطابق این آیات خداوند متعال انسان را در مواردی، مالک اموال تحت تصرف خود شناخته است اما با اوامر و نواهی خویش مالکیت انسان را غیراصلی و محدود به حدود آن اوامر و نواهی می‌داند.[138] از جمله این آیات می‌توان این موارد را ذکر کرد: «والذین فی اموالهم حق معلوم»[139]، «و آنان که در امواشان حقی معلوم است»؛ «و لاتقربوا مال الیتیم الا بالّتی هی اَحْسَنُ»[140] «و به مال یتیم جز به روشی که نیکوتر است، نزدیک نشوید».


lass="entry-footer">Edit“پایان نامه ارشد با موضوع حقوق عمومی، حقوق خصوصی”
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:34:00 ب.ظ ]





در برخی اقوال، مدیون بودن به عنوان شرط مستقل در کنار شروط چهارگانه دیده می‌شود که چون بازگشت آن به شرط اول است ذکر آن به عنوان شرط مستقل، بی‌مورد است (نجفی، همان: ص279؛ حسینی عاملی، همان: ص548). بر حکم افلاس آثاری مترتب است که از آن جمله فروش اموال و تقسیم دارایی مفلس در میان طلبکاران می‌باشد. بدیهی است که اگر عین مال کسی در میان اموال مفلس باشد، می‌تواند آن را مسترد نماید. اما اگر به سبب عقدی چون بیع، مالی به مفلس منتقل شده و عین آن موجود باشد، مخیر است که معامله را فسخ کند و مالش را مسترد دارد یا بدون فسخ معامله، داخل در غرما گشته، چون ایشان نصیب برد (نجفی، همان: ص295؛ حسینی‌ عاملی، همان: ص599). امتیاز طرف معامله را در به هم زدن معامله «خیار تفلیس» می‌نامند. استرداد مال، با اِعمال خیار تفلیس، بر سه رکن متکی است: اولاً باید تحصیل عوض که در بیع، ثمن معامله خوانده می‌شود، به واسطه فلس، متعذر باشد. از این­رو اگر مشتری، به‌رغم داشتن توان مالی، از پرداخت ثمن خودداری کند، برخلاف نظر برخی از فقها، محل اعمال خیار نیست و می‌توان الزام او را به پرداخت ثمن از حاکم مطالبه نمود. هم­چنین اگر سر رسید پرداخت ثمن نرسیده باشد، امکان فسخ معامله وجود ندارد. ثانیاً معوض معامله که در بیع، مبیع خوانده می‌شود، بنابر نظر مشهور، باید موجود و قابل استرداد باشد، هرچند قول خلاف نیز در این زمینه وجود دارد که بر فرض تلف معوض، امکان فسخ معامله را با بهره گرفتن از خیار تفلیس قائل­اند. ثالثاً باید معاوضه‌‌ محضی که سبب انتقال گردیده، مانند عقدبیع، وجود داشته باشد. پس در عقد نکاح یا طلاق‌خلع بر خلاف اجاره یا معاوضه، خیار تفلیس به وجود نمی‌آید (حسینی‌ عاملی، همان: ص602). برخی فقها نظر بر فوری بودن خیار تفلیس دارند, زیرا حق فسخ معامله، خلاف اصل لزوم معاملات بوده، باید به قدرمتیقن اکتفا نمود. رعایت حقوق طلبکاران نیز چنین حکم می‌کند. احتیاط هم فور را ایجاب می کند (همان: ص601). ولی مشهور، نظر به اطلاق ادله و اصل استصحاب، تراخی را مجاز می‌داند (نجفی، 1394: ج25, ص298). امام خمینی هرچند تراخی را در فسخ پذیرفته‌اند، افراط در تأخیر را جایز نمی‌دانند. بنابر قول ایشان، اگر تأخیر، موجب بلاتکلیف ماندن طلبکاران شود، حاکم، ذوالخیار را مخیر می‌کند تا تصمیم بگیرد و در صورت خودداری از اتخاذ تصمیم، او را جزء طلبکاران، محسوب می کند (موسوی خمینی، بی‌تا: ص169). 2_ جایگاه خیار تفلیس در حقوق موضوعه اقسام خیارات در ماده 396 قانون مدنی پیش بینی شده است. طبق ماده مزبور، ده خیار دارای عنوان می‌باشند که عبارت­اند از: خیار مجلس، خیار حیوان، خیار شرط، خیار تأخیر ثمن، خیار رؤیت و تخلف وصف، خیار غبن، خیار عیب، خیار تدلیس، خیار تبعض‌ صفقه و خیار تخلف‌ شرط. چنان­که مشهود است خیار تفلیس در میان خیارات مذکور، عنوان مستقل ندارد. با این حال، اکثر قریب به اتفاق حقوق­دانان معتقدند که منشأ حکم ماده 380 قانون مدنی، خیار تفلیس است. طبق این ماده: «درصورتی­که مشتری مفلس شود و عین مبیع نزد او موجود باشد بایع حق استرداد آن­را دارد و اگر مبیع هنوز تسلیم نشده باشد می ­تواند از تسلیم آن امتناع کند». بعضی از نویسندگان حقوق مدنی، بر خلاف نظر مشهور، ماده 380 قانون مدنی را در مقام بیان  صورت خاصی از حق حبس می‌دانند. مصطفی عدل (منصورالسلطنه)  پس از تعریف حق حبس و بیان شرایط آن و این که در صورت مؤجل بودن ثمن، بایع حق حبس ندارد، ماده 380 قانون مدنی را در صورت افلاس مشتری، استثنا بر شرط مذکور شمرده، می‌نویسد: «اگر برای تأدیه ثمن موعدی مقرر شده باشد ولی مشتری قبل از تأدیه مفلس شود بایع … با وجود بودن موعد برای تأدیه ثمن، حق خواهد داشت که مبیع را حبس نماید و اگر بدون اخذ ثمن تسلیم کرده باشد و عین آن موجود باشد می‌تواند آن را مسترد کند چنان­که ماده 380 قانون مدنی مقرر می‌دارد…» (عدل، 1373: ص231). این دیدگاه در آثار برخی از مؤلفین حقوق تجارت نیز دیده می‌شود که معتقدند مقنن در ماده 380 قانون مدنی بدون این­که اختلافی میان مؤجل یا حال بودن تسلیم ثمن قائل شده باشد، مجرد افلاس را موجب حق حبس مورد معامله برای فروشنده دانسته‌ است (صقری، 1376: ص259). ولی چنان­که اساتید حقوق مدنی می‌فرمایند: «ظاهر ماده (380 قانون مدنی) دلالت بر این دارد که خودداری از تسلیم مبیع به خریدار مفلس یا استرداد از آن او، مبتنی بر فسخ معامله است نه صرفاً استفاده از حق حبس، هم­چنان­که منشأ حکم مزبور در فقه، خیار تفلیس نامیده شده است» (شهیدی، 1382: ج3, ص156). بعضی از اساتید نیز که بخش دوم ماده 380 قانون مدنی را چهره خاصی از حق حبس شمرده‌اند، معنای حق مذکور را در خودداری از تسلیم، مبتنی بر برهم زدن عقد و معاف شدن از اجرای تعهد می‌دانند (کاتوزیان، 1363: ج1, ص183). 3_ دامنه اجرای خیار تفلیس در حقوق موضوعه  با تصویب قانون اصول محاکمات مصوب 1329ق، افلاس به معنی شرعی مورد توجه قانون­گذار قرار گرفت. در سال1310 قانون اعسار و افلاس از تصویب گذشت که در آن اعسار به عنوان پدیده جدید در کنار افلاس، رسمیت یافت. قانون اعسار و افلاس به موجب قانون اعسار مصوب 1313 نسخ شد و از این تاریخ، تأسیس قضایی افلاس به کلی از مقررات حذف گردید. بر اساس ماده 39 قانون اعسار: «از تاریخ اجرای این قانون دیگر دعوایی به عنوان دعوی افلاس پذیرفته نخواهد شد». البته بعدها قانون­گذار عنوان افلاس و مفلس را در مقرراتی چون مواد 1264و 1265 قانون مدنی مصوب 1314  استفاده کرد که نشان از سهو قلم دارد و باید در اصلاحات بعدی مورد توجه قرار گیرد (جعفری لنگرودی، 1375: ج1, ص485). اکنون به جای مفلس، اصطلاح قانونی معسر جایگزین شده است. طبق ماده 1 قانون اعسار1313: «معسر کسی است که به واسطه عدم کفایت دارایی یا عدم دسترسی به مال خود قادر به تأدیه مخارج محاکمه یا دیون خود نباشد».  ماده 33 همان قانون نیز مقرر می‌دارد: «از بازرگان، به استثنای کسبه جزء دادخواست اعسار پذیرفته نمی‌شود و بازرگان مدعی اعسار مکلف است برابر قانون تجارت دادخواست ورشکستگی بدهد». ماده 512 قانون آیین دادرسی مدنی، مصوب 1379 هم در بیانی مشابه مقرر داشته: «از تاجر، دادخواست اعسار پذیرفته نمی‌شود. تاجری که مدعی اعسار نسبت به هزینه دادرسی می‌باشد باید برابر مقررات قانون تجارت دادخواست ورشکستگی دهد. کسبه جزء مشمول این ماده نخواهند بود». البته برخی حکم مواد مذکور را با در نظر گرفتن مواد 5 و 14 از قانون تجارت و ماده 1297 قانون مدنی ناظر به موردی می‌دانند که مدنی بودن منشأ دینی که تاجر از بازپرداخت آن باز مانده, به اثبات نرسیده باشد (قائم‌مقام‌فراهانی، 1375: ص70). بر اساس ماده 412 قانون تجارت نیز ورشکستگی، اختصاص به تجاری دارد که توقف در تأدیه دیون آنها حاصل گردد. با حذف مقررات افلاس، در آرای حقوقدان­ها، نسبت به پیدایش خیار تفلیس در معاملات شخص معسر و ورشکسته، اختلاف نظر وجود دارد: الف) دکتر سید حسن امامی معتقدند: «چون اکنون افلاس در قوانین موضوعه کشوری شناخته نشده است لذا موردی برای اجرای خیار تفلیس پیدا نمی‌شود». ایشان در خصوص پیدایش خیار تفلیس در معاملات تاجر ورشکسته می‌نویسند: «آن­چه به نظر می‌رسد آن است که مقررات مربوط به قوانین مدنی نسبت به تاجر مانند غیرتاجر جاری است مگر آن که قانون تجارت در مورد خاصی تصریح بر خلاف نموده باشد» (امامی، 1375: ج1، ص529). با این بیان، به نظر می‌رسد ایشان به دلیل عدم موضوعیت افلاس در حقوق موضوعه، به تسری حکم ماده 380 قانون مدنی به معاملات تاجر ورشکسته اعتقادی ندارند هرچند در جلد دیگری از کتاب حقوق مدنی، تاجر ورشکسته را از حیث ممنوع بودن درتصرفات مالی خود، مقایسه با شخص مفلس نموده، بدون اشاره به پیدایش خیار تفلیس، ورشکستگی را «تفلیس تاجر» محسوب می‌نمایند (امامی، 1375: ج2, ص207). ب) دکتر سید حسین صفائی با توجه به معنای فقهی مفلس که مستلزم نوعی حجر و تصفیه جمعی دیون اوست، افلاس را در ورشکستگی صادق دانسته، معسر را مفلس به معنای گفته شده محسوب نمی‌نمایند. ایشان، به­‌رغم پذیرش خیار تفلیس در معاملات تاجر ورشکسته، قلمرو آن را به موجب قانون تجارت، محدودتر از آن­چه در ماده 380 قانون مدنی آمده، ارزیابی نموده‌اند (صفائی، 1382: ج2, ص299). ج) دکتر جعفری لنگرودی، حق استرداد مندرج در ماده 380 قانون مدنی را در موردی که قانون افلاس وجود داشته است خیار تفلیس معرفی نموده، معتقدند: «با تبدیل افلاس به اعسار و ورشکستگی ماده 380 قانون مدنی هنوز منسوخ نیست. این ماده یک اصل حقوقی است و اختصاص به عقد بیع و افلاس ندارد» (جعفری لنگرودی، 1369: ج1, ص260) و «در حال حاضر در قوانین مدنی ما به جای خیار تفلیس خیار دیگری از طریق قانون اعسار به وجود آمده است که می‌توان آن را خیار اعسار نامید» (جعفری لنگرودی، 1374: ص172). طبق این نظر، خیار تفلیس را در حالت ورشکستگی نیز باید «خیار ورشکستگی» نامید. د) دکتر کاتوزیان با پذیرش خیار تفلیس در معاملات تاجر ورشکسته، در خصوص اعسار معتقدند: اگر طرف معامله، پیش از دریافت مورد معامله، معسر شود، طرف دیگر می‌تواند معامله را فسخ کند، ولی اگر پس از تسلیم مورد معامله، حکم اعسار صادر شود، حق فسخ معامله وجود ندارد (کاتوزیان، 1363: ج1,  صص184و186).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:34:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم