دریای خزر دارای مقادیر بسیار زیادی نفت و گاز است و به دریای آزاد راه ندارد،بنابراین انرژی خزر باید از طریق لوله به بنادری که به دریا راه دارند، منتقل شود. در این زمینه، جمهوری اسلامی ایران دارای مزیتهایی است که در صورت بهره برداری از آنها می تواند منافع فراوانی را به دست آورد. برای آنکه این مزیتها را بررسی کنیم٬ ابتدا لازم است مسیرهای کلی که برای انتقال نفت و گاز خزر وجود دارد را مرور کرده و پس از آن به این مهم بپردازیم؛ 1- مسیر شمالی که نفت و گاز قزاقستان و آذربایجان را از طریق دریای سیاه منتقل می کند و مورد حمایت روسیه است. 2-مسیر جنوبی منابع انرژی سه کشور را به خلیج فارس جهت صدور با کشتی های نفت کش منتقل می کند که مورد حمایت ایران است. 3-مسیر غربی نفت و گاز سه کشور حاشیه خزر را از طریق ترکیه و گرجستان (دریای سیاه) به اروپا منتقل  می کند و مورد حمایت ایالات متحده، ترکیه، آذربایجان و گرجستان است. 4-مسیر جنوب شرقی منابع نفت و گاز ایران را به بنادر پاکستان، دریای عمان و هندوستان می رساند، افغانستان و پاکستان از این مسیر حمایت می کنند. 5-مسیر شرقی نفت و گاز قزاقستان و ترکمنستان را به شرق چین منتقل می کند که چین از آن حمایت می کند. مسیر قزاقستان-ترکمنستان- ایران یا مسیر جنوبی که از این مسیر می توان نفت قزاقستان و ترکمنستان را به جزیره خارگ در خلیج فارس با طی مسافت 930 مایل و ظرفیت روزانه یک میلیون بشکه منتقل کرد، این خط لوله 5/1 میلیارد دلار هزینه در برخواهد داشت و حق ترانزیت از آن نیز حدود 2 الی3 دلار در هر بشکه خواهد بود، با توجه به اینکه در بیشتر قسمت های این مسیر، شبکه خط لوله نفت ایران وجود دارد، با تکمیل و توسعه آنها با هزینه کمتری می توان خط لوله مذکور را راه اندازی کرد. بسیاری از شرکتهای اروپایی فعال در حوزه نفت همانند بسیاری از مقامات کشورهای منطقه آسیای مرکزی، معتقدند مسیر جنوبی از ایران مسیری کاملا معقول است اما صرفا به دلیل فشارهای سیاسی که بیشتر از جانب آمریکا و نیز روسیه اعمال می شود٬ چندان به احداث خط لوله از این مسیر امیدواری ندارند. ایران با توجه به اینکه یکی از پنج کشور حوزه خزر است، همچنین با نگاه به مرزهای دریایی که در دریای عمان وخلیج فارس دارد و نیز وضعیت مناسب مسیرهای انتقال نفت که از ایران می توانند عبور نمایند،        می تواند به عنوان یک مسیر ترانزیت موثر و باصرفه از حوزه دریای خزر به بازارهای جهانی مطرح شود. برای مثال ترکمنستان علاقه مند است که گاز خود را به پاکستان و ترکیه صادر نماید و برای این کار ایران بهترین مسیر به لحاظ جغرافیایی است. راه های جایگزین که به لحاظ اقتصادی با صرفه هستند به جهت مشکلات پیچیده سیاسی با موانعی برخورد  می کنند، جهت فروش گاز ترکمنستان به غیر از پاکستان، راه جایگزین از آذربایجان و گرجستان یا آذربایجان و ارمنستان مطرح است، اما عبور خط لوله از دو کشور همراه با یک مشکل است، زیرا مذاکرات پیچیده در مورد هزینه آن را به دنبال دارد،عبور خط لوله از گرجستان با موانع طبیعی بسیاری روبرو است، همچنین مسیر عبور خط لوله از ارمنستان با مخالفت ترکیه روبرو است. شرایط فوق به ایران اجازه می دهد تا هم جهت انتقال گاز ترکمنستان به پاکستان و هم جهت خرید نفت در شمال و صدور همان مقدار نفت در جنوب (سوآپ) کارمزد و اجرت دریافت کند، همچنین ایران در این صورت می تواند به دلیل فراهم کردن یک راه ترانزیت نیز درآمد داشته باشد، ایران به لحاظ اینکه دارای یک شبکه انتقال وسیع نفت در سراسر سرزمین خود است، می تواند با بهره گرفتن از آنها جهت راه های جایگزین، خیلی زود و با سرمایه گذاری کمتری نسبت به گزینه های دیگر انتقال انرژی خزر، مسیرهایی را برای رساندن نفت و گاز خزر به بازارهای مصرف جهان تامین کند، آن هم به ویژه برای بازارهای وسیع درحال گسترش جنوب شرق آسیا مثل چین و ژاپن؛[44] اما از سوی دیگر٬ ایران برای رسیدن به منافع خود از بابت انتقال منابع انرژی خزر به بازارهای جهانی با برخی مشکلات و موانع منطقه ای روبرو است که این موانع عبارتند از: ضعف وبی ثباتی سیاسی- اقتصادی و عدم استقلال کشورهای انرژی خیز منطقه در تصمیم گیری های خود، سیاستهای ضدایرانی آمریکا و اسرائیل، رقابت جدی ترکیه و روسیه با ایران در تسلط بر مسیرهای صدور انرژی منطقه و نهایتا ضعف سیاست خارجی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...