پایان نامه ساختار سازمانی، اعتماد متقابل |
2-1-4) تأمینکننده در چهارمین اصل دمینگ ذکر شده است: ” انتخاب کسب و کار برتر، تنها با توجه به قیمت، بس است. بجای اینکه به حداقل کردن هزینه کل بپردازید، به سمت استفاده از یک تأمینکننده برای هر قلم، بر مبنای ارتباط بلندمدت مبتنی بر وفاداری و اعتماد پیش بروید (صائمی صدیق به نقل از فاستر[30]، 1391، ص17). در مسائل مربوط به تأمینکننده در شرکتهای دارای گواهینامهی ایزو9000، سازمانها به دنبال اطمینان از کیفیت تأمین کنندگان هستند زیرا در اینصورت سوء تفاهمها در مورد سفارشات به حداقل رسیده و کیفیت محصولات عرضه و خدمات تأمین شده مورد ارزیابی قرار داده شده است. تأمین کنندگان، در واقع پیمانکاران فرعی هستند که وظایف مناسب را اجرا می کنند. گواهینامههای ایزو9000 به عنوان سیگنال های کیفیت هستند و می توان گفت که تأمینکنندگانی که دارای گواهینامهی ایزو9000 بودند، سریعتر از سازمانهای بدون گواهینامه رشد کردند (کانازو[31] و همکاران، 2010، ص 312). 2-1-4-1) تعریف مدیریت زنجیرهی تأمین تعاریف مختصر و جامعی که می توان از زنجیرهی تأمین ارائه داد، عبارتند از: زنجیرهی تأمین بر تمام فعالیت های مرتبط با جریان و تبدیل کالاها از مرحلهی مادهی خام (استخراج) تا تحویل به مصرف کننده نهایی و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها مشتمل میشود. بطور کلی، زنجیرهی تأمین زنجیرهای است که همهی فعالیتهای مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحلهی تهیه مادهی اولیه تا مرحلهی تحویل کالای نهایی به مصرف کننده را شامل میشود. دربارهی دو جریان دیگر که یکی اطلاعات و دیگری جریان منابع مالی و اعتبارات است نیز حضور دارد. مدیریت زنجیرهی تأمین، مدیریت زنجیرهی تأمین بر یکپارچهسازی فعالیتهای زنجیرهی تأمین و نیز جریان های اطلاعاتی مرتبط با آنها از طریق از طریق بهبود برای دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و مستدام مشتمل می شود. بنابراین مدیریت زنجیرهی تأمین عبارت است از فرآیند یکپارچه سازی فعالیتهای زنجیره و تأمین جریان های اطلاعاتی مرتبط با آن، از طریق بهبود و هماهنگ سازی فعالیتها در زنجیرهی تأمین تولید و عرضه ی محصول. برای مدیریت موثر زنجیرهی تأمین ضروری است که تأمینکنندگان و مشتریان در یک روش هماهنگ و با شراکت و ارتباطات اطلاعاتی و گفت وگو با یکدیگر کار کنند. این امر یعنی جریان سریع اطلاعات در میان مشتریان و عرضه کنندگان، مراکز توزیع و سیستم های حمل و نقل که بعضی از شرکت ها را قادر میسازد که زنجیرههای عرضهی بسیار کارایی را ایجاد کنند. عرضه کنندگان و مشتریان باید اهداف یکسان داشته باشند. عرضهکنندگان و مشتریان باید اعتماد متقابل داشته باشند. مشتریان در زمینه کیفیت محصولات و خدمات به تأمینکنندگان خود اعتماد می کنند(حسین پور،1389، ص 34). 2-1-4-2) دیدگاههای موجود در مدیریت روابط تأمینکنندگان در ادبیات، رویکردهای متفاوتی در برخورد با تأمینکنندگان مطرح شدهاست. شناخت این رویکردها و استراتژیهای کلی مارا به فرجام بحث رهنمون میسازد. انتخاب هرکدام از این رویکردها و پیش زمینه های مدیریتی، بر تمامی فرآیندها و تصمیمات مدیریت روابط با تأمینکنندگان تأثیر گذاشته و آن را به سمت و سوی خاصی هدایت می کند. در نگرش محلی[32] تمام تصمیمات با توجه به نیازها و خواستها و اهداف سازمان مطبوع و در جهت رفع نیازهای آن اتخاذ میشود. هرچند که ممکن است با دید برد- برد به تعاملات نگریسته شود، اما هدف اصلی در درون سازمان و برای سازمان خود است و ارتقای زنجیرهی تأمین خارج سازمان، هدف نیست. در نگرش جهانی[33] که نیازمند دیدگاه های بلند مدتتری است، با توجه به عرضه و تقاضا و تمامی عوامل تأثیرگذار در چرخه و زنجیرهی تأمین، سود نهایی زنجیرهی تأمین مدنظر است و برای افزایش آن تلاش می شود. این نگرش فرضیه های خود و نتایج و تبعات خاص خود را داراست. نوع روابط با تأمینکنندگان و مشتریان عوض میشود. هماهنگی و یکپارچگی میان اعضای زنجیرهی تأمین بیشتر میشود، نقل و انتقال و جریان مبادله کالا، اطلاعات و سرمایه تغییر می کند و بر نوع قراردادهای فیمابین تأثیر میگذارد. تفاوت اصلی در این دو دیدگاه به تفاوت در نگرش به سود طرفین باز میگردد. در دیدگاه محلی هر طرف چه خریدار و چه تأمینکننده تصمیمات خود را بر مبنای سود و نفع بیشتر برای خود میگیرد. در این دیدگاه اینگونه فرض میشود که در روابط تجاری مقدار معینی سود وفایده وجود دارد و هر طرف بایستی تا آنجا که می تواند سود بیشتری طلب کند. اما در دیدگاه جهانی ، هدف اصلی بیشینه کردن ارزش و سود در کل زنجیرهی تأمین است. فرض اصلی در این دیدگاه این است که با تلاش برای افزایش سود در کل زنجیرهی تأمین، سود بیشتری به همهی اجزای آن تعلق میگیرد. در دیدگاه محلی، تمامی اجزای فرآیند مدیریت روابط تأمین کنندگان، از مرحلهی منبع یابی تا به انتها، فقط به جهت برآورده شدن نیازهای فعلی سازمان صورت میگیرد و هر تأمین کننده که بتواند نیازها را در زمان اکنون برطرف کند، طرف روابط قرار میگیرد. رقابت های شدید اقتصادی سازمانها را مجبور خواهند کرد که برای بقا در عرصه بازار به فعالیتهایی برای کاهش هزینهها و افزایش ارزشها دست بزنند. نگرش جهانی به روابط و مدیریت زنجیرهی تأمین، سرنوشتی است که مدیریت زنجیرهی تأمین به آن سمت حرکت می کند. چرا که ارزش نهایی زنجیره بیشتر از تک تک آنهاست (حسین پور،1389، ص 38). 2-1-4-3) پنج عملکرد برای مدیریت در برابر چالشهای زنجیرهی تأمین بسیاری از تکنولوژیها و ابزارها در بهبود راهکارهای زنجیرهی تأمین مورد استفاده قرار میگیرد. دامنهی پیاده سازی تکنولوژی، راههای جدیدی را برای تغییر ساختار سازمانی از تکنولوژی سخت افزار به تکنولوژی نرم افزار و اطلاعات برای سازماندهی میگذارد. برای رسیدن به کارایی و اثربخشی در مدیریت زنجیرهی تأمین، پنج عملکرد را برای مدیریت تفکیک کردهایم که این پنج وظیفه تا اندازهای عاملی برای سازماندهی است. مهارت و اثربخشی زنجیرهی تأمین به صلاحیت و درستی این پنج عملکرد وابسته خواهد بود. عملکرد1: ساختار شرکای زنجیرهی تأمین: طراحی زنجیرهی تأمین بر اساس کارایی که بر روی عوامل استراتژیک و با توجه به نیازمندیهای مشتری برای طراحی زنجیرهی تأمین است، پایه ریزی شده است، بطوری که محدوده محصولات موجود، سرویسها، محصولات جدید یا بخش مشتریان را پوشش میدهد و بر پایهی آگاهی از محصول نهایی در زنجیرهی تأمین پایه ریزی میشود. این به این مفهوم است که در دورهی طولانی، کیفیت محصولات برای ادامهی رقابت باید توسعه و بهبود بیابد. همچنین یکپارچگی زنجیرهی تأمین، میزان رقابتپذیری سازمان را تعیین خواهد کرد. عملکرد 2: پیاده سازی ارتباطات مشارکتی:
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1398-12-13] [ 12:42:00 ق.ظ ]
|