• تعیین کننده مدیریت اساسی در هر حوزه باشد.
  • ارائه دهنده تصویری از چگونگی تفکیک مدیریت باشد.
  • ارائه دهنده تصویر مراکز تصمیم گیری باشد.
  • ارائه دهنده تصویری از نظام ارتباطی باشد.
  • ارائه دهنده تصویری از محدوده ها ومرزها، مسئولیت واختیار باشد.

  9-زیر بنای نمودار سازمانی وسایر خرده نظام های مدیریت باشد. ساختارسازمانی در واقع انتخاب افراد در نقاط مختلف ازیک نمودار سازمانی، در مقام های اجتماعی، پست ها و مقام هایی است که برروابط سازمانی افراد اثر دارد. از کاربردهای تعریف فوق، تقسیم کار است. در داخل سازمان به افراد مشاغل مختلفی واگذار می گردد. از موارد دیگر استفاده آن این است که سازمان دارای سلسله مراتب مسئولیت است)رابینز،2006).     پست هایی که بوسیله این افراد کسب می شود دارای دستورالعملها و قوانین هستند که نوع رفتاراین پست ها رامشخص می کند. در یکسری تعاریف دیگر به اهمیت روابط متقابل افراد درساختار اشاره می شود. زیرا ساختار نحوه کارکرد افراد را تعیین می کند ولی نحوه کار افراد هم از طرفی مشخص کننده شکل ساختار یک سازمان است. ساختار در واقع یک وسیله یا ابزار بسیارپیچیده جهت کنترل است که در فرایند روابط متقابل اعضاء شکل می گیرد، بصورت دائم تجدید می گردد و در عین حال آن روابط متقابل را مشخص می کند.  ساختار در یک زمان هم خالق است وهم مخلوق. ساختارروابط متقابل بین اعضاء رامشخص می کند و موجب هماهنگی کامل و تمام عیار درسازمان نمی شود ولی مانع از بروز رفتارهای غیر عادی می شود. ساختار سازمانی سه نقش اصلی رابر عهده دارد: 1- مهمترین وظیفه ساختار اینست که بوسیله آن اهداف سازمان تحقق پیدا می کند. 2- ساختار به خاطر این امر برنامه ریزی می شودکه قدرت افراد مختلف در یک سازمان را تعیین و رویه ها را مشخص می کند.منظور از ساختار این است که به افراد فهمانده شود که باید دستور العمل های یک سازمان را رعایت کنند. 3-ساختار محدوده اعمال قدرت را مشخص می کند (میزان قدرتی که هر پست یا مقام سازمانی دارد را مشخص می کند)و تصمیمات باید در این حوزه قدرت اخذ گردد. ساختار جریان اطلاعاتی که منجر به تصمیم گیری می شود را مشخص می کند.از طرفی در یک ساختار سازمانی،کارها و فعالیت های سازمان به مرحله اجراء در می آید.در واقع ساختار صفحه عملیات سازمان است.ساختار یک سازمان تعیین می کند که کارها چگونه تقسیم بندی و گروهبندی و هماهنگ شود (فرهمند،1388 ). ساختار سازمانی ،تنظیم فعالیتها و تخصیص کارکنان به این فعالیتها به منظور تحقق اهداف سازمانی به صورت کار آمد است.در واقع ساختار سازمانی روشی است که از طریق آن قسمت های مختلف یک سازمان به صورت هماهنگ به هم وصل می شوند(نیاز آذری، 1389). ساختار سازمانی تصریح می کند که وظایف چگونه تخصیص داده شوند، چه شخصی به چه کسی گزارش دهد وساز و کارهای هماهنگی رسمی و همچنین الگو های تعاملی سازمانی که باید رعایت شوند،کدامند؟ در واقع ساختار را به عنوان یکی از اجزای هماهنگی سازمان که از عنصر پیچیدگی،رسمیت و تمرکز تشکیل شده،تعریف می کنیم(الوانی و دانایی فرد،1388). رابینز[37](2006)به اختصار ساختار سازمان را متشکل از عناصر سه گانه پیچیدگی،رسمیت و تمرکز می داند.    – پیچیدگی عبارت است از میزان تفکیک،تمایز و گوناگونی موجود در سازمان .(میزان تقسیم کار،گروه بندی وظایف و تعداد سطوح در سلسله مراتب سازمانی) – رسمیت اشاره می کند به میزان پایبندی و اتکای سازمان به قواعد،مقررات و رویه ها برای هدایت رفتار        کار کنان سازمان.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...