مقصود از این نظریه این است که افراد جامعه با هراس و بیم ازکیفر ، در آینده مرتکب جرم نشوند، زیرا وجود ضمانت اجراهای کیفری و ترس از دستگیری و خطر مجازات از عواملی است که بسیار می تواند نقش کاهش دهنده در میزان ارتکاب جرایم داشته باشد بهمین دلیل در انتخاب مجازاتها از طرف مقنن ، همیشه ترساندن جای بزرگی داشته است که قانونگذار را وا می دارد برای اعمالی که شدیدترین بی نظمی راایجاد می کند، سخت ترین مجازات را پیش بینی نماید.[29] بنیانگذاران مکتب کلاسیک ، مخصوصا بکار یا  و بنتام نیز معتقد بودند که ترس از مجازتهای مقرر در قانون باعث میشود که مجرمین احتمالی از ترس مجازات از ارتکاب جرم خودداری نمایند بعلاوه خود مجرم  نیز با تحمل مجازات  متوجه خواهد شد که هر گاه در آینده باز هم مرتکب جرم دیگری شود همین سرنوشت شوم و وحشتناک و حتی شدید تر از آن در انتظار اوست [30] بنابراین با توجه به مطالب گفته شده ارعاب بعنوان  یکی  از اهداف مجازات دو اثر عمده را دارا می باشد 2-1- ارعاب عمومی منظور از پیشگیری عمومی اینست که با اعمال مجازات نسبت به مجرمین ، اشخاص غیر مجرم و آن دسته از افرادی که مستعد ارتکاب جرم بوده  و یا احیاناً  قصد ارتکاب  جرم را دارند منصرف شوند و ترس از مجازات باعث شود هیچگاه گرد ارتکاب جرم نگردند، بهمین لحاظ است که قانوگذار اغلب به هدف  ارعاب انگیزی جمعی توجه دارد و بنابراین مجازاتهای را پیش بینی   می کنند که به لحاظ شدت، سرعت، حتمیت اجراء افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد[31] اما متاسفانه باید اذعان داشت  که پیشگیری عمومی در انجام رسالت خطیر خود چندان موثر نبوده است چرا که از دیر زمان مجازاتهای شدیدی هم وجود داشته ، اما در کاهش میزان جرائم سودی نبخشیده است . البته این نکته را نباید فراموش کرد که میزان نفوذ و موفقیت نظام جزائی از نظر جلوگیری از ارتکاب جرم در آینده ، بستگی کامل و قطعی بامیزان هماهنگی هنجارهای مجازاتهای جزایی با ارزشهای فرهنگی جامعه دارد[32] . علاوه بر این اعتقاد به اینکه مجازات درباره عموم مردم یکسان به اجرا در می آید و جامعه از خطای هیچکس بی دلیل چشم پوشی نخواهد کرد ، باید در اذهان  مردم رسوخ کند و گرنه ترس از مجازات  نه تنها تاثیری  بر اندیشه های سوء مردمان نخواهد داشت بلکه تبعیض اجتماعی ، آنان را به درستی اعمال مجرمانه ی خود قانع خواهد کرد[33] و همین دلیل است که باعث شده سزاربکاریا در کتاب خود معتقد شود: حتمی بودن عقوبتی حتی معتدل ، همیشه تاثیری شدید تر از ترس از مجازاتی  موحش که امید رهایی در آن راه دارد بجای می گذارد[34] در پایان ذکر این نکته را لازم می دانم که اگر چه کارایی واقعی ارعاب انگیزی توسط بسیاری از متخصصان بنام ، مورد تردید واقع شده است لیکن امروزه نیز گهگاه در قانونگذاری اغلب کشورها تجلی می نماید . 2-2- ارعاب خصوصی منظور از پیشگیری خصوصی این است که مرتکب جرم بعلت تحمل سختی و مشقت مجازات، در آینده از ارتکاب جرم صرفنظر  کرده و از رفتار ناشایست گذشته خود پشیمان شود بعبارت ساده تر اعمال مجازات بر شخص مجرم مانع از تکرار جرم در آینده گردد. همانگونه که در بحث پیشین مطرح گردید هر چند اثر باز دارندگی عمومی مجازات مورد تردید است لیکن در خصیصه ی پیشگیری خصوصی آن، یعنی جلوگیری از تکرار جرم هیچگونه تردیدی وجود ندارد[35] اما با این حال متاسفانه این استدلال نیز همیشه با واقعیت  تطبیق نکرده از دو ناحیه در خور تامل است [36] اولاً همه بزهکاران از شخصیت واحد  و ساختار روانی یکسان برخوردار نیستند ، در نتیجه به یک درجه از اجرای مجازات متاثر  نمی شوند. ثانیاً : بر حسب ماهیت  جرم و میزان قبح اجتماعی عمل میل و کشش مجدد به ارتکاب جرم در افراد متفاوت است بند 3- هدف اصلاح (تربیت مجدد) اصلاح و باز پروری مجرمان از تئوریهای مشهوری  است که با ظهور مکتب تحققی و رشد و توسعه جرم شناسی، جایگاه ویژه ای نزد حقوقدانان یافته است.  در این نظریه هدف تغییر روح و اندیشه بزهکار و تحول بینش اوست بعبارت دیگر طبق این نظریه :هدف نظام کیفری این خواهد بود که با مجازات ضربه روحی رنج آوری بر مجرم وارد شود تا او دریابد راهی که رفته و عمل زشتی که مرتکب شده صحیح نبوده و نباید آنرا تکرار نماید. پیشینیان نیز هیچگاه در اجرا مجازات از اصلاح و تربیت بزهکاران غافل نبودند منتهای مراتب در اجرای مجازات امیدوار بودند رنج و مشقتی  که به بزهکار تحمیل می کنند در رفتار او تغییر پدید آورد، او را متنبه نماید.[37] و حتی در اجرای مجازاتهای  حذف کننده ( مثل اعدام) نیز هدف  ارعاب را برای اصلاح دیگران مدنظر داشته اند.[38]افلاطون نخستین فیلسوفی است که اندیشه اصلاح مجرمین را به روشن ترین وجه بیان نموده است بنظر وی ، هدف کیفر دیگر نه مجنی علیه است تا کفاره را تامین کند و نه مجرم تا سزای عمل وی بشمار رود بلکه مستقیماً متوجه مقصر است [39] همانگونه  که پیشتر توضیح داده شد که مدتها نظر غالب در حاکم دربین اندیشمندان و احکام  آن بود که بوسیله ارعاب حاصل از مجازاتها بتوانند از تکرار جرم جلوگیری نمایند . اما رفته رفته  بر اثر پیدایش  افکار جدید و نهضتهای اجتماعی در قرن 17 و 18 میلادی مبنی بر حفظ حقوق و آزادی های فردی و لزوم احترام به شخصیت انسانی افراد جامعه کم کم مجازاتها نقش ارعابی خود را از دست داده و عده بسیاری از فلاسفه و متفکرین معتقد شدند که باید  زندان و مجازتهای مختلف را وسیله ای قرار داد که ضمن آن بتوان مجرمین را نسبت به بدی اعمال خود آگاه کرده و آنان را مجدداً  اصلاح  و تربیت نمود [40] معهذا مسلم است اینکه تا اواسط قرن نوزدهم میلادی این هدف جنبه عملی پیدا نکرد[41] امروز آنچه بیش از ارعاب و طرد بزهکار مورد توجه قانوگذاران کشورهای مختلف قرار گرفته مسئله اصلاح و تربیت مجدد وی می باشد هر چند با توجه به جوهر و ویژگی مجازاتها نمی توان صرفاً به اصلاح  و تربیت و باز اجتماعی شدن مجرم بدون توجه به ذات مجازاتها پرداخت. ب- اهداف مجازات در حقوق اسلام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...