ازنظر «جان لاک» فیلسوف غربی ، بنیادبزرگ بشردروجودبشراست که خداوندخودش ، مالک شخصی خویش وافعال وکارخویش است.[35] اما درباره «مالکیت دراسلام» بایدگفت که دراسلام مالکیت براساس جهان بینی ایمان به مبدأ ومعاد سرچشمه می گیرد وبرهمین اساس ازدیدگاه اسلام ، کلیه موجودات جهان «مملوک خداوند» هستند واموالی نیزکه دردست انسانها باشرایط خاصی قرارمی گیرد بطور ذاتی ازآن خداوند است وبصورت عاریه ای به انسانها عطا شده است ومتقابلا وظایفی برای آن مقررشده است. خداوند درقرآن می فرماید : «زمین رادراختیارانسانهاگذاردو درآن میوه ودرختان خرمای خوشه دارقرارداد.»[36] اسباب ایجادمالکیت برای انسان و روش های مشروع درکسب اموال را درحقوق اسلام «خداوند» تعیین کرده وبه حکومت اسلامی ، حق وضع آنهارا میدهد.ازدیدگاه مبانی اقتصادی اسلام ، برداشتن هرگامی درراه تقویت اقتصاد وهرگونه حرکت وفعالیتی درتحکیم بنیه اقتصادی جامعه اسلامی یک نوع عبادت وایجاد ارتباط مثبت باخالق جهان است. امیرمومنان امام علی(علیه السلام) دراین زمینه می فرمایند : «… کسی که خداوندبه اومال عطافرموده ، لازم است به وسیله مال پیوند خویشاوندی خودرابرقرارومهمانان خودراپذیرایی کندواسیران وگرفتاران رارهایی بخشد وبه فقراومقروضان کمک نمایدودرسایه آن مال درراه ادای حقوق اجتماعی به منظورتحصیل ثواب خداوندگام بردارد ودست یافتن به این خصلت ها ، باعث شرافت وعظمت درزندگی دنیا ورسیدن به درجات عالیه آخرت است.»[37] ازنظراسلام تحصیل مال بایدباروشهای مشروع وحلال وپرهیزازمکاسب محرمه وممنوع باشد ، همچنین داشتن مال باید بااحساس وظایفی ازقبیل انفاق درراه خدا وتوجه به مستمندان ومستضعفان باشدودرمصرف آن هم بایدازاسراف وتبذیر وتجمل گرایی دوری کرد. امیرمومنان امام علی(علیه السلام) درنامه ای به حاکم خود درشهر «فارس» می نویسند: «…. تواموال مسلمانان راکه بانیزه هاواسبهایشان گرد آورده اند وخونهایشان برسرآن ریخته شده ، دربین خویشاوندان خودکه تورابرگزیده اند قسمت می کنی ، پس سوگندبه خدایی که دانه راشکافت وانسان راآفرید ، اگراین کارراست باشد ، ازمن نسبت به خودزبونی می یابی وازحیث مرتبه نزد من سبک گردی ، پس حق پروردگارت راخوارنکن ودنیایت رابه کاستن دینت آباد مکن که درجرگه آنان که ازحیث کردارها ، زیانکارترند خواهی بود.»[38]دین مبین اسلام مسلمانان راملزم می کندکه ازاسراف ، تبذیر ، تجمل گرایی ، تقلب ، ربا ، احتکاروگرانفروشی دوری کنند تااثری ازتورم ، فقر، پریشانی وبیکاری درجامعه اسلامی دیده نشود وجامعه براساس کارصحیح ومفید وبرپایه محبت ، اخوت ، عواطف انسانی ، ایثار ، احسان ، تعاون واستقلال استوارباشد.بایدگفت که ازنظر اسلام مالکیت را میتوان به دو دسته «مالکیت حقیقی» و «مالکیت اعتباری» تقسیم بندی نمود. منظورازمالکیت حقیقی عبارت است ازقدرت وسلطنت تکوینی خداوندبرتمامی موجودات جهان هستی ولذا خداوند ازآن جهت که آفریننده وپدید آورنده جهان هستی است ، مالک حقیقی آن نیز می باشد ، همان گونه که انسان مالک صورتهای ذهنی است که آنها رامی آفریند ، اماخود و آفریده هایش نیزمملوک حقیقی خداوند قادرمتعال هستند.[39] آیات متعددی از قرآن مجید نیز باصراحت تمام به مالکیت خداوند برآسمانها وزمین وآنچه که درآنهاست اشاره دارد ، بعنوان نمونه : « لَهُ ما فِی اَلسَّماواتِ وَ ما فِی اَلْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ ما تَحْتَ اَلثَّرى »[40] «آنچه درآسمانها وزمین است وآنچه بین آنهاست وآنچه در دل زمین است همه ازآن خداست» مقصودازمالکیت اعتباری نیزاین است که قانون گذاروعقلا ، دربین خود ، مالکیت را اعتبارمی کنند ماننداعتبار مالکیت خانه برای شخصی یا اعتبارمالکیت اتومبیل برای شخصی دیگر ، که بایدگفت مالکیت به این معنا موضوع مباحث فقهی ، حقوقی واقتصادی فراوانی شده است.اگرچه فقها درتعریف وبیان این مطلب اختلافات اندکی بایکدیگر دارند اما ازمجموع سخنان آنان درباره مالکیت می توان گفت که مالکیت ، امری اعتباری است. مالکیت اعتباری متکی به مالکیت انسان است ودرقرآن کریم تمامی نعمتها با واژه هایی همچون «جعل لکم» و « خلق لکم» ومانند آنها برای انسان درنظر گرفته شده است ، بعنوان نمونه ، میتوان به آیه شریفه زیر اشاره نمود که حقیقت اموررابه خداوند متعال منتسب کرده است اما مالکیت انسان رانیز معتبرشناخته است. «اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اَلْأَرْضَ فِراشاً وَ اَلسَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ اَلثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ »[41] «آن پروردگاری که زمین را برای شما بستری گسترده و آسمان را سقفی برافراشته قرار داد و از آسمان، آبی [مانند برف و باران] نازل کرد و به وسیله آن از میوه های گوناگون، رزق و روزی برای شما بیرون آورد؛ پس برای خدا شریکان و همتایانی قرار ندهید در حالی که می  دانید [برای خدا در آفریدن و روزی دادن، شریک و همتایی وجود ندارد].»  

گفتارنخست : معنا و مفهوم مالکیت

مالکیت درلغت به معنای «حیازت وتحت سیطره ودرتصرف خویش درآوردن است» ودرواقع استیلای مالک برمال می باشد.[42] درمالکیت ، چیزی به شخص ، گروه ، جامعه یاعموم مردم اختصاص می یابد ولذا به طور خلاصه باید گفت مالکیت عبارت ازسلطه مالک برمملوک.[43]برخی از اساتید حقوق درتعریف مالکیت گفته اند که «مالکیت عبارت ازرابطه ای است بین شخص وچیزمادی که قانون آن رامعتبرشناخته وبه مالک حق می دهدکه انتفاعات ممکنه راازآن ببرد وکسی نتواندازآن جلوگیری کند.»[44] برخی از حقوقدانان نیز درتعریف مالکیت گفته اند : «حقی است دائمی که به موجب آن شخص می تواند درحدود قوانین ، تصرف درمالی رابه خوداختصاص دهدوبه هرطریق که مایل است ازتمام منافع آن استفاده کند.»[45] برخی دیگر نیزمالکیت رااینگونه تعریف کرده اند «حق استعمال وبهره برداری وانتقال یک چیزبه هرصورت مگر درمواردی که قانون استثناکرده باشد.»[46]  

گفتاردوم : مالکیت درفقه
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...