شعبه دوم دادگاه عمومی سنندج مجدداً با توجه به 4 بار اقرار متهمه در مراحل مختلف و اعلام پشیمانی اودر جلسه دادگاه مستنداً به مواد 68 و بند ب ماده 83 ق.م.ا حکم به رجم متهم صادر کرده است . (اداره وحدت رویه دیوانعالی کشور، 1390 ، جلد 4 ، 385) متعاقب صدور این رأی ، وکیل متهمه تجدیدنظرخواهی نموده و پرونده به لحاظ سابقه ارجاع به شعبه 11 دیوانعالی کشور ارسال شده و این شعبه طی دادنامه شماره 1731 مورخ 29/9/74 رأی صادره را به شرح ذیل نقض نموده است :« …. به لحاظ اینکه شرایط احصان محقق نیست ، حکم صادره نقض می گردد و موضوع اصراری تشخیص داده می شود» . در نهایت امر رأی اصراری[40] شماره 15 مورخ 19/7/77به این شرح صادر می گردد :«…. نظر به اینکه تحقق احصان مشروط بر شرایطی است که در فصل سوم ق.م.ا به ویژه در مواد 83 و 86 بیان شده است ، خانم شاهگل در دفاع از خود عدم توانایی جنسی همسر خود را مطرح کرده که مدارک پرونده نیز مؤید آن است … لذا زنای مستوجب رجم … نقض می گردد ». (اداره وحدت رویه دیوانعالی کشور، 1390 ، جلد 4 ، 397 – 398) 2- تاثیر علم قاضی در رأی صادره اقرار هر دو متهم به ارتکاب زنا که در جلسات متعدد و به کرات صورت گرفته از دلایل اثبات زنا می باشد . متهمه بیان داشته است که :« 6 ماه پیش نزد دکتر رفتم و در دفترچه موجود است ، شوهرم قبل عمل باد فتق داشت و نمی توانست مرا ارضا نماید اما بعدش خوب بود … و چون معتاد بوده (همسرم) زنا کردم ». (اداره وحدت رویه دیوانعالی کشور، 1390 ، جلد4 ، 383 ) ؛ همچنین دختر 13 ساله محکوم علیها اظهار داشته :«هر وقت پدرم می رفت بیرون ، مادرم این آقا را می آورد و ما را تهدید می کرد که چیزی به کسی نگوییم » .لازم به ذکر است که متهمه در دادگاه اول (شعبه 4 دادگاه عمومی سنندج) 4 مرتبه اقرار به زنا داشته است و گویا همین مسئله موجب صدور حکم مبنی بر رجم وی از طرف آن شعبه شده است . بحث پیرامون احصان و شرایط آن در این پرونده مطمح نظر است ؛ اگر منظور از جمله یغدوا علیه و یروح که فقها آن را مطرح کرده اند ، در اختیار داشتن همسر جهت تمتع جنسی باشند ، پس رأی دادگاه های عمومی سنندج اقرب به صحت است ؛ و اگر منظور از آن، رابطه جنسی و برقرار کردن آن در نفس امر باشد ، رأی دیوان صحیح می باشد .اما بهتر است قائل به آن شویم که در بحث یغدوا علیه و یروح ، وطی و نزدیکی کردن در کنار امکان استمتاع ملاک عمل قرار گیرد و این مسئله با قواعد و اصولی که در باب حدود رایج است، قابل دفاع می باشد؛ در این مورد نظر مخالفی وجود دارد که در آن به مسئله 1 جلد 2 تحریرالوسیله (صفحه 33 در باب قسم و نشوز آورده شده است) به این شرح که :« .. بنابراین اگر زن هر وقت بخواهد با همسرش نزدیکی کند و او ]همسرش[ نخواهد … »[41] به لحاظ اینکه در این مسئله ذکر شده چهار ماه یک بار … ، لذا عدم وقوع نزدیکی در این برهه زمانی زن را از شرایط احصان خارج نمی سازد. هر چند که این نظر با مخالفان زیادی روبروست و رویه قضایی نیز مؤید ادله مخالفان این موضوع است . آنچه که در این پرونده مورد بحث واقع می­گردد، شرایط احصان است به لحاظ اینکه اصل زنا با اقرار متهمه ثابت شده است.شعبه دیوان و هیئت عمومی شرایط احصان را بنا به دو علت محرز ندانسته: یکی اینکه دختر سیزده ساله متهمه اظهار داشته «وقتی پدرم به ماموریت می رفت، این آقا به منزل ما می آمد و دوم اینکه متهمه اظهار داشته که:«شوهرش قادر به ارضای جنسی وی نبوده است»، به نظر می رسد قاعده درأ در اینجا واقعاً مصداق دارد و رأی دیوان از این نظر قابل تأیید است و علم به وجود شرایط احصان با توجه به اقاریر متهم در مراحل اولیه تحقیقات، بعید الحصول است.

گفتار سوم : استناد به علم قاضی علیرغم انکار متهمین

اقرار مهمترین دلیل اثبات جرم زنا است و علم قاضی مستقل از آن می باشد ؛ اما گاهی اقرار مقدمه حصول علم قرار می گیرد . 1- شرح پرونده خانم معصومه فرزند مصطفی (31 ساله) متهم به زنای محصنه با مقتول ابراهیم و معاونت در دو فقره قتل عمدی مرحومان ، خانم فاطمه.ش و آقای ابراهیم ، و آمریت در دو فقره قتل عمدی فرزندانش امیر مهدی و عماد ؛ در دفاعیاتش اظهار نموده است که :« در مسیر راه با آقای ابراهیم آشنا شدم . تلفن خانه را به او دادم و به او گفتم مجرد هستم و از من خواستگاری کرد و من هم سعی کردم قضیه را منتفی کنم ، ولی یک بار پسرم(عماد) مرا با ایشان دید که از خودروی وی خارج شدم و پس از آن ، شوهرم ( اسماعیل ) از رابطه ما با خبر شد و برای اینکه به او ثابت کنم هیچ چیزی خاصی میان ما وجود ندارد یک بار همراه با او (اسماعیل) سر قرار رفتم و شوهرم را دایی خود معرفی کردم و بعد از آن هم به فیروز کوه رفتیم و در آنجا ، آنها با یکدیگر برای یافتن گنج از منزل خارج شدند» (عزیزمحمدی و همکاران، 1390 ، 6 ) . خانم افسانه اظهار داشته که :« خانم معصومه دو بار به خانه من آمد همراه با آقای ابراهیم و شب را در اتاق مستقل خوابیدند و خانم معصومه ، آقای ابراهیم را نامزد خود معرفی کرد و اثاثیه خود را به منزل ما آوردند و بعد از تماس خانم معصومه ، اسماعیل ، غروب بود که به حصار نبی آمد و وقتی ابراهیم را دید خیلی خوشحال شد و روبوسی کردند . ابراهیم و معصومه شبها جر و بحث داشتند و یک روز معصومه به من گفت«با ابراهیم اخلاق خوبی دارم ولی شب که می شود قصد عمل زناشویی و همبستری با مرا دارد و من چون یک دختر هستم نمی گذارم ابراهیم زناشویی کند» و … حتی ابراهیم تعهد کرد که چون معصومه حامله است آسیبی به او نرساند » . خانم معصومه ، مجدداً با معرفی اینکه فاطمه .ط همسر ابراهیم بوده و… ، سعی در انحراف جریان پرونده داشته است و اظهارات قبلی خود را به طور کلی تکذیب نموده است . آقای عبدالحسین ، پدر مقتول (ابراهیم) اعلام شکایت کرده و گفته که :«پسرم چند ماه پیش با خانمی به نام فاطمه .ط ازدواج نموده و خرج سنگینی هم برای عروسی او کردیم و آنها به کرج رفتند » همچنین مادر مقتول (ابراهیم) نیز اظهارات شوهر خود را تأیید نموده و اضافه کرده است : «خانم فاطمه .ط ، محمد را برادر خود معرفی کرد و دختر دیگرمان را برای او خواستگاری کردند» . در مورخ 27/6/1382 خانم فاطمه.ط (معصومه) در مورد شب زفاف با ابراهیم می گوید :«آن شب در کنار مادر و خواهر ابراهیم بودم و کاری انجام نشد ، فقط به خاطر اصرار مادر ابراهیم یک دستمال سفید رنگ و دو دستمال کاغذی به ابراهیم دادم و گقتم چون قول دادی تا پدرم نیامده کاری نکنیم اینها را کاری کن و برای مادرت ببر» . محمد حسین (برادر ابراهیم ، مقتول) اظهار داشته :«بعد از آنکه فهمیدیم اسماعیل شوهر معصومه است قضیه به این شرح شده ، اسماعیل ماشین پژوی سبزرنگ را گل زد و در اختیار برادرم ابراهیم گذاشت و معصومه هم او را کارگر کارخانه معرفی کرد . بعد از عروسی هم ابراهیم به رفتار معصومه شک داشت » . نوروزعلی ، برادر متهم اظهار داشته :«6 سال است با برادرم قطع رابطه کرده ایم و علت آن هم ، همسر او ، معصومه بوده است که با شخص غریبه رابطه داشته ولی اسماعیل می گفت ، به او اعتماد دارم و او را طلاق نمی دهم» . معصومه اظهار داشته است :«در جریان عروسی ، ابراهیم ، دو بار عمل زناشویی از جلو انجام داده ایم و عمل هم به طور کامل انجام شده است » و در کل 4 مرتبه این اعتراف را تکرار نموده است (عزیزمحمدی و همکاران، 1390 ، 23). متهم دیگر آقای اسماعیل بعد از تلاشهای بسیار دستگیر می شود . در تحقیقات مرجع انتظامی منکر عناوین اتهامی خود شده است . ایشان متهم است به زنای به عنف با خانم فاطمه (مرحومه) و سپس قتل وی و دادگاه ، دفاعیات وی مبنی بر اینکه «زنا نکردم» را مسموع نمی داند ؛ چون حسب اظهارات همسرش (معصومه) هم قبل و هم بعد از قتل ، به مرحومه تجاوز نموده است و مشاهده ضربات و جراحات در بدن مجنی علیها ، حکایت از مقاومت وی دارد و همچنین کشیده شدن پرده و پاره شدن آن دلیل درگیری بین مرحومه فاطمه و اسماعیل (متهم) بوده است . و در نهایت این همه مخارج برای عروسی و غیره برای انجام عمل شنیع تدارک دیده شده است (عزیزمحمدی و همکاران، 1390 ، 25). در مورد اتهام زنای محصنه ، خانم معصومه نیز ، با توجه به این که بارها در مرحله تحقیق مقدماتی نزد بازپرس ، اعلام کرده است که ؛ مرتکب آمیزش با ابراهیم شده و مشاهده متن فیلم عروسی … و اینکه در جلسه دادگاه منکر ارتکاب بزه زنای محصنه شده موجه نمی باشد … زیرا حسب اظهارات خانواده مقتول ( ابراهیم) متهمه حتی چندین ماه قبل از جاری شدن صیغه عقد به خانه آنها رفت و آمد داشته و با ابراهیم در یک بستر می خوابیده حتی بعد از ازدواج نیز با مراجعه به پزشک (به خاطر علم به حرمت این عمل) از او می خواهد که از انجام نزدیکی با او امساک کند . این موارد نوید وجود رابطه جنسی فی ما بین طرفین است . و به لحاظ اینکه در مورد همسرش اعلام داشته که از نظر جنسی هیچ مشکلی نداشته و هر وقت اراده می کرده ، او (همسرش) حاضر به خدمت بوده ، شرایط احصان محرز است … . در نهایت شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران در مورد زنا ، با توجه به بند د ماده 82 و 83 (بند الف) و 105 ق.م.ا … متهم اسماعیل را از بابت زنای به عنف با فاطمه با اعدام محکوم و … خانم معصومه را از بابت اتهام زنای محصنه با ابراهیم ، نیز به حد رجم محکوم نموده است .(پرونده کلاسه 83/71/202 مورخ 15/10/83 ) پرونده با اعتراض متهمین به شعبه 33 دیوانعالی کشور ارجاع می گردد و این شبعه طی دادنامه شماره 203 مورخ 15/10/83 به شرح ذیل عنوان می دارد که : « …. با امعان نظر در محتویات پرونده … همچنین احراز زنای محصنه در مورد خانم معصومه ، از طریق اقرار و یا علم ، اشکل اساسی از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی ندارد و حصول عمل از مستندات مذکور در رأی دادگاه کاملاً متعارف است ، به نحوی که امکان احراز همه جنایات متهمین (بدون اقرار) از طریق علم وجود دارد . لذا دادنامه در این قسمت ابرام می گردد . اما در مورد اتهام اسماعیل به زنای به عنف با خانم مرحومه فاطمه و محکومیت او به اعدام که با لحاظ مقاومت سرسخت آن مرحومه و برخی قرائن دیگر ، موفقیت متهم در نیل به هدف پلید خود در زمان حیات آن مرحومه دلیل اثباتی قانع کننده وجود ندارد و متهم نیز در تمامی مراحل منکر بزه انتسابی شده است … لذا دادنامه در این قسمت به لحاظ نقص در تحقیقات ، نقض می گردد ». (عزیزمحمدی وهمکاران، 1390 ، 30 – 31)  2- تاثیر علم قاضی در رأی صادره در مجموع مسئله قابل توجه اینکه شعبه 71 دادگاه کیفری استان و متعاقب آن شعبه 33 دیوانعالی کشور علیرغم اینکه متهمه (خانم معصومه) 4 مرتبه اقرار به ارتکاب زنا (محصنه) نموده است ، در نهایت ، همچنان مستند به علم خویش اقدام به صدور رأی نموده است . این مسئله نشان می دهد که دیوانعالی کشور همانطور که در بخش سوم (علم قاضی) از فصل اول ذکر شد ، اقرار را از مقدمات حصول عمل خویش قلمداد نموده است و جالب اینکه ؛ مستند دادگاه را در صدور حکم مبنی بر رجم متهمه ، هم از طریق اقرار و هم از طریق علم ، ثابت تشخیص داده است .

گفتار چهارم :ناتوانی جنسی و سقوط شرایط احصان

اظهارات متهمین در مراحل اولیه (مراجع انتظامی و تحقیق ) صادقانه تر بوده و با واقعیت همخوانی بیشتری دارد . 1- شرح پرونده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...