منابع تحقیق درمورد قانون مدنی، تعریف قانونی |
در خصوص هبه دو نکته مهم قابل توجه است از طرفی محروم شدن واهب بدون عوض از تمام یا قسمتی از اموال خود و از طرف دیگر تملک و تصاحب مجانی متهب . 1-5-1.تعریف عقد هبه قانون مدنی در ماده 795 هبه را به این طریق تعریف می کن :هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را مجانا به کس دیگری تملیک می کند. تملیک کننده را واهب ، طرف دیگر را متهب ، مالی را که مورد هبه است عین موهوبه می گویند.چنانکه از این تعریف بر می آید هبه اولا عقد است ، ثانیا مقتضی تملیک مال است ،ثالثا موجب تملیک بلاعوض ، رابعا عقد منجز است و خامسا مجرد از قصد قربت است.
- تعریف عقد هبه طلب : عقدی است که موجب آن یک نفر طلب خود را به دیگری ( اعم از مدیون یا غیر مدیون) به واسطه قبض عرفی ، تملیک می کند . طلبکار را واهب ، دیگری را متهب و طلب را مال موهوبه می گویند .
1-5-1-1.تملیک مال استعمال کلمه مال در تعریف قانونی هبه از دو جهت قابل توجه است: اولا اینکه غالبا عین در مقابل دین گفته می شود و با ذکر کلمه عین ممکن است تصور شود که هبه دین صحیح نیست در صورتی که به موجب قانون مدنی هبه دین نیز جایز است (ماده 806) ثانیا هبه هر عینی درست نیست بلکه باید عین مال بوده و به حکم قانون مالیت از آن سلب نشده باشد.هبه منافع به نحو تفکیک از عین جایز نیست زیرا قبض منفعت مستقلا ممکن نیست.خلاصه اینکه تملیک مجانی هر نوع حق تسلیط بر استیفاء منفعت در حقوق نزدیک به عاریه است بنابراین حق عمری و رقبی و حبس مطلق و سکنی و امثال اینها از حد هبه خارج هستند (کاتوزیان،1380). به نظر می آید می توان کلیه حقوق را قابل هبه دانست زیرا قانونگذاردر ماده795 ق.م از واژه مطلق مال استفاده نموده که حقوق نیز از مصادیق آن است و مبنای قبض در هبه، قبض واقعی نیست که مال از یدی به ید دیگر منتقل شود بلکه وجود قابلیت قبض مورد معامله کفایت می کند (نوین ، 1378).
- بخشش دین مقتضی تملیک طلب و مالکیت ما فی الذمه متهب خواهد بود .
1-5-1-2.تملیک بلاعوض مراد از مجانیت عقد هبه این است که عقد از حیث ماهیت مقتضی تملیک مجانی است نه اینکه نبودن عوض شرط صحت هبه باشد .ممکن است در مقابل هبه عوض شرط شده باشد در این صورت عوض که در هبه شرط می شود در مقابل مال موهوب نیست بلکه در مقابل نفس هبه و تملیک مجانی است.
- مقتضی هبه طلب ، انتقال و تملیک طلب بلاعوض به متهب می باشد . در حقیقت هبه یک ماهیت بلاشرطی است و به این تقدیر ممکن از معوض ویا غیر معوض باشد پس هبه طلب معوض از تعریف هبه خارج نمی شود .
1-5-1-3.عقدی است منجز طبق تعریف عقد هبه از عقود منجز است و باید به طور تنجیز و بدون هیچ و یا قیدی که موجب تعلیق انشاء آن باشد واقع گردد . شروط تقییدی تاثیری در صحت آن نخواهد داشت مانند هبه به شرط عوض. هبه معلق صحیح است زیرا اولا قانونگذار در مقام بیان اقسام عقود طبق ماده 184 عقود تعلیقی را در عرض سایر عقود صحیح قرار داده ، ثانیا اگر تنجیز از شروط صحت عقد بود قانونگذار در ضمن بیان شروط صحت عقد بایستی تصریح به آن کرده باشد و حال آنکه ماده 190 قانون مدنی ذکری از آن ننموده است.
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 10:45:00 ق.ظ ]
|