پایان نامه با موضوع سازمان امور مالیاتی، امور مالیاتی |
شکل متفاوت این موضوع آن است که در برخی مواقع بکارگیری قانون، نتایج و پیامدهای ناخواستهای را از نظر چشمانداز اداری به دنبال دارد، مثال بارز این امر، نمونههایی از قانون است که بر مرزهای اقتصادی تأثیر میگذارد. بکارگیری و هدف این قانون از وضوح کافی برخوردار است، اما هنوز هم شاهد آن هستیم که بخشی از جامعه قانون را دشوار و طاقتفرسا میبینند و سعی در اجتناب از شمول آن دارند و برخی دیگر نیز وقتی آن را مطلوب میبینند، سعی میکنند مشمول آن شوند. مثال در اول آوریل سال 2000، نرخ نهایی مالیات بر اشخاص حقیقی نیوزیلند با سطح آستانه 60000 دلار از 33% به 39% افزایش یافت. در مقایسه، درآمد صاحبان تراست و شرکتها با نرخ ثابت 33% مشمول مالیات گردید. در واکنش به این تغییر، برخی مشاغل کوچک به شکل شرکت تأسیس گردیده و برای خود، حقوق مستخدم سهامدار به مبلغ 60000 دلار پرداخت می کنند. سپس بابت درآمد باقیمانده با نرخ 33% مالیات پرداخت نموده و آن را به تراست منتقل می کنند و به مدت یک یا دو سال آن را به صورت درآمد تراست حفظ مینمایند (با اسناد اعتباری) و بعد آن را بعنوان توزیع مالیات پرداختی از حالت تراست خارج میکنند. در نیوزیلند نیز الزام کارفرما برای پرداخت مالیات تکلیفی بشکل ماهانه یا دو بار در ماه توسط سطح آستانه تعیین میگردد. برای پرداختهای ماهانه سطح آستانه کسورات سالانه ناخالص کمتر از 100000 دلار است و برای پرداختهای دوبار در ماه، سطح آستانه 100000 دلار یا بیشتر در نظر گرفته میشود. سازمان در آمد داخلی نیوزیلند در حال بررسی این موضوع است که آیا این سطح آستانه ممکن است کار فرما را بجای استخدام پرسنل جدید به استخدام پیمانکاران ترغیب کند یا خیر. اجرا اجرا، با وضع قانون آغاز میشود. قانون بیانگر جزیی از بافت یا محیطی است که مراجع مالیاتی در آن فعالیت میکنند و از این ناحیه، ریسکهای تمکین مربوط به اجرای قوانین تشخیص داده میشوند. یکی از چالشهای سازمان مالیاتی، اجرای قوانین به روشی است که اعتماد جامعه به این سازمان را نیز حفظ نماید. در نهایت شیوه اجرا باید متناسب با سطح وضعیت ریسک تمکین باشد و تحمیل هر گونه تمکینی به جامعه یا بخشهای فرعی آن، باید طبق استانداردهای قابل قبول جامعه باشد. در حالت کلی، هزینههای تمکین مؤدی در رابطه با اجرا باید متناسب باشد. درک بالا بودن هزینه های مربوط به ریسک فرضی میتواند به طور ناخواسته به افزایش نارضایتی اجتماع و بنابراین کاهش تمکین مؤدی منجر شود. [1]
2-12- خوداظهاری و تمکین مالیاتی
خوداظهاری در حقیقت عبارت است از شیوهای که مالیات به جای آنکه توسط سازمان مالیاتی تشخیص و وصول گردد توسط شخص مودی محاسبه و پرداخت میشود. به عبارتی مسئولیت تشخیص و وصول مالیات به مودیان واگذار میشود. خوداظهاری به عنوان یکی از شیوههای پرداخت مالیات عبارت است از تشخیص و محاسبه ماخذ مشمول مالیات و احتساب مالیات و پرداخت آن توسط مودی و همچنین به عنوان یکی از راهکارهای اساسی و در جهت جلب مشارکت مالیاتدهندگان و ترغیب و تشویق آنان به تمکین داوطلبانه و کاهش هزینههای تمکینو شیوه اخذ مالیات در حوزه توجه میباشد. خودتشخیصی سیستمی است که به موجب آن مودی موظف است مبنای تشخیص مالیات (فرضاً درآمد مشمول مالیات) خود را اعلام دارد. محاسبات مربوط بدان را ارائه دهد و معمولا همراه آن مالیاتی را که خود تشخیص داده است تسلیم کند. در این سیستم نقش ماموران مالیاتی کنترل و بررسی این مطلب خواهد بودکه آیا مودی درآمد خود را به درستی اعلام داشته یا خیر؟ معافیتها و کسور اعمال شده قانونی بوده است یا خیر؟ و اگر به درستی انجام نشده است رقم نادرست مالیات به حیطه وصول درآید. این کنترل و بررسی در همه موارد انجام نمیگیرد بلکه بصورت نمونه انتخاب و بدقت بررسی میشوند. نقطه مقابل این ترتیب، سیستم دیگری است که بر اساس آن مراجع مالیاتی خود مسئول تعیین مالیات و اخذ آن میباشند (توکل، 86:1379). به طور کلی شرایط لازم برای سیستم موثر خوداظهاری را میتوان به صورت زیر بیان کرد: – قوانین مالیاتی ساده: پیچیدهترین قوانین مالیاتی شاید موجب ارتقای شدید هزینههای تمکین گردد و این امر خود سبب کاهش تمکین مالیاتی میشود.در قانون مالیاتی ساده معافیتهای اندک، نرخ مثبت واحد، نرخ صفر محدود به کالاهای صادراتی، و آستانه بالا پیشبینی میشود. – خدمات به مشتریان: تشکیلات مالیاتی باید به مودیان در انجام تعهدات خود کمک کند.مودیان باید اطلاعات روشنی دریافت کنند که تعهدات آنها،مالیاتهای متعلقه ، تاریخ پرداخت مالیاتها، و غیره را برای آنها شرح دهد. همچنین باید از تغییرات قوانین آگاهی یافته و به اطلاعات و فرمهای مالیاتی دسترسی آسان داشته باشند. – رویههای ساده برای ثبتنام، تشکیل پرونده، پرداخت، و استرداد، فرمهای مالیاتی. باید به آسانی و با سرعت کافی در اختیار مودیان قرار گیرد و رویهها باید به آسانی قابل اجرا باشد. – وصول و اجرا: شناسایی سریع مودیانی که اظهارنامه مالیاتی خود را تسلیم نمیکنند، برای ارتقا تمکین مالیاتی، به ویژه در مورد مودیان بزرگ اهمیت بسیار دارد. – حسابرسی . مودیان باید بدانند که در صورت عدم رعایت قوانین مالیاتی، با خطر شناسایی روبرو میشوند. تشکیلات مالیاتی باید امکانات کافی را برای حسابرسی درصد قابل قبولی از مودیان دراختیار داشته باشد تا خطر شناسایی گریز از تمکین افزایش یابد. – مجازات. متخلفان باید بدانند که در صورت شناسایی، موکداً مجازات خواهند شد. به علاوه، تقلب مالیاتی باید از طریق نظام حقوقی کیفری پیگیری شود. -امکان تجدیدنظر مستقل در تصمیمها: باید رویه اعتراض و تجدیدنظر برای حمایت از حقوق مودیان فراهم گردد. در صورت عدم موافقت مودیان با نتیجه تشخیص مالیات، باید بتوانند از رسیدگی قضایی برای حل اختلاف خود با تشکیلات مالیاتی سود جویند (حدادی و میرزایی،121:1385). مزایای این روش را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد: 1-استفاده بهینه از نیروی انسانی و امکانات سازمان امور مالیاتی با توجه به محدودیتها 2- بالا بردن کیفیت رسیدگی به پروندههای مودیان
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1398-12-13] [ 12:52:00 ق.ظ ]
|