در اختیار دارد تا در بسیاری از موارد آموخته های تئوری خود را بارها و بارها تجربه کند و از بکار گیری آموخته هایش در زندگی بهره مند گردد . و مهمتر از همه اینکه با شیوه فکر کردن برای حل مسائل خود در زندگی آشنا می شود که اساس تفکر خلاق را تشکیل می دهد . با توجه به اهمیت بحث تحقیق حاضر به بررسی جایگاه خلاقیت در محیط دانشگاهی می پردازد . باتوجه به اینکه چنین تحقیقی در سطح دانشگاه مشاهده نشده است و با توجه به اینکه خلاقیت محدود به دوره سنی خاصی نیست .
در ضمن تحقیق ابتدا به سنجش خلاقیت دانشجویان در سه رشته روانشناسی ، مدیریت آموزشی و مشاوره و راهنمائی می پردازیم و سپس به این سوال جواب می دهیم که آیا دوره تحصیل دانشگاهی فرد در رشد خلاقیت او تاثیر داشته است یا خیر ؟
 

 

  بیان مسئله :
 

از ویژگیهای بارز انسان و محور اساسی حیات او قدرت اند یشه اوست. انسان در طول زندگی خویش هرگز از تفکر و اندیشه فارغ نبوده و با نیروی تفکر صحیح، تصمیم گرفته و توانسته است به حل مسائل و مشکلات بپردازد . و به رشد و تعالی نائل آید . بنابراین تمام مو فقیتها و پیشرفتهای انسان در گرو اندیشه بارور و پویاست . از پیچیده ترین و عالیترین جلوه های اندیشه انسان تفکر خلاق است که درباره آن نظرات مختلفی وجود دارد . رایجترین تعریف محققان از خلاقیت عبارت از :”ایجاد طرحی جدید و متناسب”. خلاقیت دارای عناصر تشکیل دهنده ای است:
عنصر اول ، قلمرو مهارتهاست که مربوط به استعداد آموزش و تجربه در یک زمینه خاص است . و به مواد اولیه کار محسوب می شود . زیرا برای اینکه افراد دریک حوزه خاص خلاق گردند باید دارای مهارت لازم درآن زمینه باشند .
عنصر دوم ، مهارتهایی تفکر خلاق است . همه افراد از ویژگیهای مختلفی برخوردارند که باعث می شود آنها بتوانند قلمرو مهارتهای خود را در راه جدید بکار اندازند . این ویژگیها و مهارتها را میتوان با آموزش و تجربه گسترش داد .
عنصر سوم ، انگیزه است . انگیزه میل به کار به خاطر همان کار است . اصولا”انگیزه زمانی ایجاد می شود که شخص کار را جالب ، جذاب و رضایت بخش ببیند . و به انجام آن علاقه مند گردد . برای ظهور و تقویت خلاقیت در افراد باید محل تقاطع این سه عنصر مشخص گردد . زیرا این محل تقاطع ، ترکیب پرقدرتی است که شخص را به سوی خلاقیت سوق می دهد (آقائی فیشانی 1377)
رشد و توسعه خلاقیت ، وابسته به عوامل مختلف فردی، اجتماعی مانند : هوش ، خانواده و ویژگیهای شخصیتی و . وغلبه بر موانع مختلف فردی و اجتماعی مانند ترس از شکست، قوانین محدود آن مستلزم پرورش آن است . تورنس[1] معتقد است که جامعه برای بقا نیازمند است که ، قدرت خلاق افراد خود  را توسعه و مورد استفاده قرار دهد . خلاقیت بشر مهمترین اسلحه اوست و با آن می تواند فشارهای روحی ناشی از زندگی روزانه و ناشی از امور فوق العاده را از بین ببرد. بنابراین با آموزش صحیح افراد می توان توان بالقوه آنان برای خلاقیت را بالا برد .(آقائی فیشانی،1377)
یکی از مراکز بسیار موثر در آموزش تفکر خلاق برای افراد جامعه محیطهای آموزش و پرورش و بخصوص محیط دانشگاهی می باشد . دانشگاه در بسیاری از موارد نقطه شروع ورود افراد به فعالیتهای اجتماعی است . توانا سازی فرد از نظر فردی و اجتماعی و از نظر ایجاد و گسترش دانش و تربیت متخصصان که بتواند صلاحیتهای علمی و مهارتهای عملی لازم را برای انجام وظائف خود در جامعه دارا باشند از نتایج و اهداف آموزشهای دانشگاهی است. ورود فرد در هر بخش از امور جامعه و موفقیتش ، با طرز تفکر او در نحوه انجام کار ارتباط تنگاتنگ دارد . تفکر خلاق فرد را یاری می دهد تا با توجه به موقعیت و شرایط کاری که در آن واقع شده راه حلهای متعدد و مختلف انجام کار و حل مشکلات بیابد . رسیدن به چنین هدفی نیازمند آموزش خلاقیت است . از مناسبترین مراکز موجود ،  محیطهای آموزشی از جمله دانشگاه می باشد . تحقیق حاضر به بررسی خلاقیت و فرایند آن از جنبه های مختلف پرداخته و میزان خلاقیت افراد در سه رشته دانشگاهی را می سنجد .
سوال اصلی در این تحقیق این است که آیا تحصیلات دانشگاهی در رشد خلاقیت دانشجویان کارشناسی در سه رشته مشاوره ، روانشناسی و مدیریت آموزشی تاثیر داشته است یا نه ؟ .
 

 

اهمیت و ضرورت تحقیق :
 

نوآوریها هیچگاه نتیجه کار وکوشش و تفکر یک یا چند انسان با استعداد و نابغه نیستند، بلکه حاصل جمع مشارکت هزاران و حتی دهها هزار نفرند که در زمینه خاصی ، فعالیت خاصی را بعمل می آورند . و در التقاط و تجمع نتایج کار دیگران در همان حوزه تعیین کننده پیشرفت است . عدم تغییر و تحول رامی توان نماینگر انحطاط تدریجی دانست .
خلاقیت زمانی پا به عرصه وجود می گذارد که ، فرد یا افرادی ، سطح دانش زمان خود را در باره پدیده های طبیعی و یا خود انسان کافی ندانسته و خود را ناچار به بهره گیری از طیف وسیع توانائیها ببیند . تا فرا رسیدن آن برهه از زمان که دیگر جستجوگری در جستجوی راه های تکمیل فنون باقی نماند ، و یا آن لحظه که تحقیق برای ازدیاد سطح تولیدات صنعتی به توفیقاتی دست یافته و ضرورت جهاد ملی در راه دستیابی به خود کفائی و خود یابی در جامعه بین المللی، با اهمیت تلقی شود ، پیکار خستگی ناپذیر که در نهایت به نوآوری و تحول می انجامد ادامه خواهد داشت و پایانی بر آن متصور نیست .
نوع بشر هنوز درگیر نوعی تنازع بقاست . که عمل سر نوشت ساز در آن ، پیشرفت و تغییر و تحول در صنایع و فنون است و هر گونه وقفه ای در این زمینه نتیجه های جز شکست به بار نمی آورد .
حضرت سلیمان می فرماید:
«جایی که دوراندیشی نیست موجبات نابودی مردمان فراهم است ».
نوآوری و خلاقیت دست کم برای جامعه سه فایده دارد: آن باعث افزایش رشد اقتصادی می شود ، بهره وری را بالا می برد و باعث بوجود آمدن تکنولوژی ، کالاها و خدمات جدید می گردد (استونر و فریمن ، پارسائیان و اعرابی ، 1375 ) .
اندره برژ (1968) خاطر نشان می کند که ، وقتی یاد نگرفته ایم خودمان را اداره کنیم بدون شک برایمان آسان تر است که اجازه دهیم دیگران ما را رهبری کنند تا اینکه بخواهیم خودمان خویشتن را اداره کنیم .نیروی ابتکار که در بچه های کوچک به وفور دیده می شود وقتی اجازه ظهور و بروز نمی یابد ، به زودی از بین می رود و تاسف بیشتر اینجاست که مخصوصا” همین ابتکار است که بیشترین خدمت را در دنیا می تواند انجام دهد . در همین جاست که بسیاری از بزرگسالان هم حتی وقتی موضوع بر سر انتخاب تفریحات و مشغولیات غیر جدی باشد به نظر می رسد که شدیدا” دچار تنگنا شده اند.(نلر، مسدد،1369)
در حالیکه در نیم قرن گذشته در سراسر جهان ، جنبه های گوناگون خلاقیت به نحوی گسترده و با شتابی باور نکردنی مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفته و نتایج آن به شکل وسیعی در عمل در حوزه های مختلف حیات بشر مورد استفاده قرار گرفته است توجهی که در کشور ما به آن معطوف بوده به روشنی ناچیز بوده است با وجود معدود کوششهای قابل تحسین ، این موضوع در سازمانهای بخش دولتی و خصوصی ،آموزشی،  دانشگاهی و پژوهشی ،که می توان آنها را در این زمینه توانا ، واجد شرایط ، دارای آگاهی کافی از اهمیت مسئله و حتی رسما” دارای مسئولیت در ارتقاء همه بخشهای علمی ، از جمله این حوزه حیاتی دانش ، دانست؛  صادق بوده است.
تحقیق حاضر نیز ، با توجه به ضرورت و لزوم توجه گسترده تاثیرآموزش بر خلاقیت، به بررسی اثرات تحصیلات دانشگاهی بر میزان رشد خلاقیت در سطح دانشجویی ، پرداخته است که امید است به نتایج قابل توجهی در این زمینه دست یابد.
اهداف تحقیق :
خلاقیت گستره وسیعی از مسائل روزانه تا پیشرفتهای مهم تاریخی در علوم ، ادبیات ، هنر را در بر می گیرد بر خلاف نظر عمومی ، هر فرد با توانائیهای شناختی معمولی ، با مقداری تلاش می تواند از خود خلاقیت به خرج دهد . بررسی اجزاء خلاقیت نشان می دهد که خلاقیت یک ویژگی ثابت شخصیتی نیست که بدون هیچ تغییر و تحولی در وجود انسان نهفته باشد بلکه از جمله مواردی است که کاملا”تحت تاثیر عوامل و یا موانعی تقویت ، تضعیف و یا حتی نابود می شود .
بعضی شرایط زمینه های ظهور و گسترس خلاقیت را فراهم می کند . در حالیکه بعضی موقعیتها  رشته های خلاقیت را در وجود آدمی خشک می کند .
محققان معتقدند که ، همه انسانها در دوره کودکی از استعداد خلاق برخوردارند . لیکن عدم وجود محیط مناسب و بی توجهی و عدم تقویت این توانائی مانع ظهور آن می گردد . برای هر جامعه ای وجود افراد خلاق اهمیت زیادی دارد، زیرا جوامع در دوره انتقال و تغییر نیازمند راه حلهای خلاق ، یرای مسائل حال و آینده هستند.
توین بی معتقد است ، اگر جامعه نتواند از موهبت خلاقیت حداکثر استفاده را بکند و بد تر از آن ، اگر این توانائی را سرکوب کند ، انسان دیگر از خلق ذاتی اش یعنی اشرف مخلوقات بودن محروم می شود. زیرا در آن صورت کم ثمرترین عضو حیات است. همین دلیل کافی است که جامعه برای تعلیم و تربیت افراد خلاق اولویت قائل شود. با توجه به مدت زمان زیادی که بچه ها در مدرسه می گذرانند می توان گفت تجربه های مدرسه نقش اساسی در تحقق خلاقیت آنها در آینده دارد . لکن تحقیقات نشان می دهد افراد برجسته بندرت از مدرسه و معلمان بعنوان عامل موثر مهمی در رشد توانائیها و خلاقیتشان یاد نمودند.
آنها برنامه درسی پوچ که خلاقیت در آن جائی ندارد را مهمترین عامل در عدم موفقیت مدرسه دانسته اند . علت شکست مدرسه تا حد زیادی به تعلیم و تربیت هم شکل و یکنواخت مربوط می شود . این در حالی است که هر کدام از بچه ها کاملا” از یکدیگر متفاوت اند .
توین بی معتقد است که ایجاد فرصت برای پرورش خلاقیت برای هر جامعه به منزله مرگ و زندگی است. بدین سبب اغلب جوامع مدتهاست برای شناسائی افراد خلاق و استفاده از شیوه های آموزشی خلاق به برنامه ریزی جدی پرداخته اند (حسینی،1378).
در جامعه ما، علی رغم داشتن نیرو های مستعد ، توانائیهای خلاق هرز می رود . و علت آن ، نا مشخص بودن جایگاه خلاقیت و فقدان بستر رشد آن است . در حالیکه در جامعه رو به رشد و توسعه ما نیز توجه به این مسئله نقش حیاتی دارد. زیرا برای نائل شدن به پیشرفتهای اجتماعی ، قتصادی ، فرهنگی و آموزشی به افراد مستعد و خلاق نیازمند هستیم . بنابراین به تحقیقات وسیعی درباره خلاقیت ، ماهیت آن ، راه های پرورش و توسعه آن نیاز داریم .
بررسی خلاقیت از جنبه های مختلف که عوامل و موانع رشد آن و تکنیکهای آموزش آن در اولویت است.
سنجش خلاقیت دانشجویان در سه رشته روان شناسی ، مدیریت آموزشی و مشاوره دانشگاه شهید بهشتی و تعیین میزان تاثیرگذاری تحصیلات دانشگاهی بر روی خلاقیت دانشجویان در دو جنس دختران و پسران از اهداف این تحقیق است تا ، برآوردی از میزان تاثیرگذاری این دوره تحصیلی بررشد خلاقیت آنان بدست آوریم . امید است که گامی در جهت توجه بیش از پیش به جایگاه و اهمیت خلاقیت در مراکز آموزشی و به تبع آن در سطح جامعه باشد .
 

 

فرضیه اصلی :
 

رشد خلاقیت با دوره تحصیل دانشگاهی فرد در ارتباط است .

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...