الف:گرایش و جهت استراتژیک[87]: گرایش­های استراتژیک روشن جهت اهداف سازمانی را نشان می­دهد و هر شخص می ­تواند خودش را در آن بخش(صنعت)، مشارکت دهد. ب: اهداف و مقاصد[88]: اهداف با استراتژی مأموریت و افق دید سازمان پیوند می­یابد و سمت و سوی کار افراد را مشخص می­ کنند. ج: چشم­انداز[89]: سازمان یک دیدگاه مشترک از وضعیت آینده دارد. آن ارزش بنیادی را ابراز می­ کند، اندیشه و دل نیروی انسانی را با خود همراه ساخته و در همین زمان جهت را نیز مشخص می­ کند. شکل 2-6: مدل فرهنگ سازمانی دنیسون(2000)

  • طیف­های ثابت –منعطف و تمرکز داخلیخارجی

همانطور که در مدل دنیسون دیده می­شود این مدل دارای دو محور عمودی و افقی است که مدل را به چهار قسمت(ربع دایره) تقسیم کرده­اند. محور عمودی دربرگیرنده میزان و نوع تمرکز فرهنگ­سازمانی است. این محور از یک طرف به تمرکز داخلی و از طرف دیگر به تمرکز خارجی منتهی می­شود. محور افقی نیز به میزان انعطاف سازمان اشاره دارد که از یک طرف به فرهنگ ایستا و از طرف دیگر به فرهنگ منعطف منتهی می­شود (شوقی و نظری،1391، صص132-130). مدل فرهنگ­سازمانی­دنیسون در شکل 2-6 به تصویر کشیده شده است. 2-4-10-2. ابعاد فرهنگ­سازمانی در یکی از مطالعات اخیر، شش جنبه کلیدی ابعاد فرهنگ­سازمانی معرفی شده ­اند، طبق این تجزیه­و­تحلیل، فرهنگ آموختنی است، هم ستانده و هم نهاده سازمان است، بخشی از آن آگاهانه است و ریشه تاریخی دارد، بطور مشترک توسط اعضای سازمان حفظ می­گردد و در همه سازمان­ها همگون نیست (شریف زاده و کاظمی، 1377، ص 26). در مطالعاتی، کلاکهان و استرادبک، شش بعد فرهنگی را مطرح کرده­اند که به شرح زیر است: اول: رابطه با محیط: اینکه آیا فرد تابع محیط است و با آن هماهنگ است یا می ­تواند آن را تحت سلطه خود درآورد. دوم: توجه به زمان: اینکه آیا گذشته نگر است یا حال نگر و آینده نگر. سوم: ماهیت فرد؛ دیدگاهی است که در مورد افراد دارد، که در سبک رهبری مؤثر است. چهارم: توجه به مسوولیت و فردگرا یا جمع­گرا بودن؛ که در طرح ریزی شغل و شیوه گزینش افراد مؤثر است. پنجم: توجه به فعالیت و کار از سوی فرهنگ و چگونگی حل مسائل و تصمیم گیری. ششم: فهم اینکه محیط کار بسته یا باز تلقی شود که در سازمان دهی، مکان و ارتباطات تأثیر گذار است (ابزری و دلوی،1385،صص119-120). 2-4-11. فرهنگ­سازمانی و کارآفرینی­سازمانی کارآفرینی سازمانی بنا به تعریف شاکر زهرا از سه بعد اصلی تشکیل شده است. این سه بعد اصلی شامل: نوآوری، نوسازی سازمانی و اقدام به کسب و کار جدید در سازمان می باشد(شرما و کریسمن[90]،2007،ص119). بنابراین هر یک از عوامل فرهنگی که این متغیرها را در سازمان تحت تاثیر قرار دهد، بطور بالقوه قابلیت تأثیر بر جریان کارآفرینی در درون سازمان را

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...