مسوؤلیت اجتماعی شرکت، عموما به طریقه ای از تجارت و نیز خلق ارزش های اجتماعی اطلاق می شودکه بر طبق و حتی فراتر از الزامات قانونی، اخلاقی و خواسته های عمومی و اقدامات قانونی در پاسخگویی به ارزشهای گروه های ذینفع است. (لوسن هورس[32]، 2004) درک فنرچ “و”هینر ساورد[34] ” در کتاب  “فرهنگ مدیریت “در خصوص مسوؤلیت اجتماعی می نویسند: مسوؤلیت اجتماعی وظیفه ای است بر عهده مؤسسات خصوصی به این معنا که تأثیر سویی بر زندگی اجتماعی که  آن کار می کنند نگذارند. میزان این وظیفه روشن نشده است ولی عموماً مشتمل است بر وظایفی چون آلوده نکردن ، عدم تبعیض در استخدام، نپرداختن به فعالیتهای غیر اخلاقی و مطلع کردن مصرف کنندگان از کیفیت محصولات، همچنین وظیفه ای است مبتنی بر مشارکت مثبت در زندگی افراد جامعه. “رابینسون” در این ارتباط می گوید:  مسوؤلیت اجتماعی یکی از وظایف و تعهدات سازمان در جهت منتفع ساختن جامعه است به نحوی که هدف اولیه سازمان یعنی حداکثر کردن سود را صورتی متعالی بخشد. “کیت دیویس” معتقد است:  مسوؤلیت اجتماعی نوعی احساس تعهد به وسیله مدیران سازمانهای تجاری بخش خصوصی که به گونه ای تصمیم گیری نمایند که در کنار کسب سود سطح رفاه جامعه نیز بهبود یابد. لنتوس استاد دانشگاه استون هیلدر مقاله خود با عنوان مرزهای مسوؤلیت اجتماعی شرکت ها می نویسد: مسوؤلیت اجتماعی شرکتها مستلزم تعهداتی است که کاملاً از قراردادهای اجتماعی بین کسب و کار و جامعه نشات گرفته باشد و در آن شرکتها پاسخگوی نیازها و خواسته های دراز مدت جامعه باشند اثرات مثبت عملکرد خود را بر روی جامعه به حداکثر برسانند و متقابلاً اثرات منفی عملکرد خود بر روی جامعه را به حداقل برسانند. مسوؤلیت اجتماعی تعهد تصمیم گیران برای اقداماتی است که به طور کلی علاوه بر تامین منافع خودشان موجبات بهبود رفاه جامعه را فراهم آورند در این تعریف عناصر چندی وجود دارد: اولاً مسوؤلیت اجتماعی یک تعهد است که موسسات باید در قبال آن پاسخگو باشند، ثانیاً مؤسسات و شرکتها مسئولند که از آلوده کردن محیط زیست، تبعیض در امور استخدامی، بی توجهی به تامین نیازهای کارکنان خود، تولید کردن محصولات زیان آور بپرهیزند و سرانجام سازمانها باید با اختصاص منابع مالی دربهبود رفاه اجتماعی مورد قبول اکثریت جامعه بکوشند. (ایران نژاد پاریزی،1371 ( در نهایت، مقصود از مسوؤلیت اجتماعی این است که، چون سازمانها تاثیر عمده ای بر سیستم اجتماعی دارند ،لاجرم چگونگی فعالیت آنها باید به گونه ای باشد که در اثر آن زیانی به جامعه نرسد، و در صورت رسیدن زیان، سازمانهای مربوطه ملزم به جبران آن باشند. به عبارت ساده تر، سازمانها باید به عنوان جزئی مرتبط با نظام بزرگتر که در آن قرار دارند،عمل کنند، چون که یک نظام فرعی از کل نظام اجتماعی را تشکیل می دهند. در گزارش اخیر، کمیسیون سبز اروپا، مسوؤلیت اجتماعی شرکتی چنین تعریف شده : مسوؤلیت اجتماعی شرکتی در اصل مفهومی است که به موجب آن شرکت ها به طور داوطلبانه فعالیت های تجاری شان را از لحاظ زیست محیطی و اجتماعی هماهنگ  می کنند و در تعامل با ذینفعان شان هستند . کنفرانس توسعه و تجارت سازمان ملل مسوؤلیت اجتماعی شرکتی را چنین تعریف کرده است: مسوؤلیت اجتماعی شرکتی در پی این است که شرکت ها تا چه اندازه با اهداف و نیازهای جامعه در ارتباط هستند و چه قدر روی اهداف ونیازهای جامعه تاثیر می گذارند . تمامی گروه های اجتماعی مایلند که کارکرد و نقش معینی را اعمال کنند که بتواند به مرور زمان باعث تحول جامعه شوند. توقعات مرتبط با تجارت و خصوصاً شرکت های فراملی معمولاً تغییرات سریعی به خود می بینند. این تغییرات سریع به واسطه نقش گسترده ای است که این شرکت ها در فرایند جهانی شدن دارند، بحث مرتبط با استانداردهای مسوؤلیت اجتماعی شرکت های فراملی و عملکردهایشان، قسمت مهمی از تلاش ها برای رسیدن به جامعه جهانی، عادلانه، مرفه و با ثبات است. در جمع بندی از تعاریف مسوؤلیت اجتماعی شرکتها می توان گفت که چون سازمانها و شرکتها تأثیر عمده ای به سیستم اجتماعی دارند بنابراین فعالیت آنها باید به گونه ای باشد که اثرات مثبت حاصل از فعالیت خود را به حداکثر برساند و اثرات منفی حاصل از فعالیت خود را به حداقل برساند و بعنوان تاثیر گذارترین عضو جامعه نگران نیازها و خواسته های درازمدت جامعه باشند و در جهت رفع معضلات آن بکوشند. بدین ترتیب مسوؤلیت اجتماعی بر مبنایی داوطلبانه تدابیر و رفتارهای تجاری در حوزه های کارگری، مصرف کننده ها، حمایت های زیست محیطی و حقوق بشر، ضوابط رفتار، اخلاق و اطاعت پذیری، فعالیت اجتماعی، خیر خواهی شرکتی، را در بر می گیرد . در واقع، توسعه و اجرای این تدابیر و استراتژی ها در این حوزه ها ابعاد کلیدی آنچه که امروزه به آن مسوؤلیت اجتماعی شرکت ها می گوییم را تشکیل داده است . مفهوم مسوولیت اجتماعی شرکت ها، این اجزاء را به هم وصل می کند و فعالیتها را حول یک چارچوب خاص که حمایت کننده تجارت، تقویت کننده گفتگو با ذینفعان اصلی، باشد سامان می دهد. رابینسون[40] نیز معتقد است مسوؤلیت اجتماعی یکی از وظایف وتعهدات سازمان در جهت منتفع ساختن جامعه است ؛ به نحوی که هدف اولیه سازمان یعنی حداکثر کردن سود را صورتی متعالی بخشد. به نظر” کیت دیویس” مسوؤلیت اجتماعی یعنی نوعی احساس تعهد توسط مدیران سازمان های تجاری بخش خصوصی که به شیوه ای تصمیم گیری کنند که در کنار کسب سود برای مؤسسه، سطح رفاه کل جامعه نیز بهبود یابد. “کترو و مک داگلاس” معتقدند مسوؤلیت اجتماعی از تعهدات  مدیریت است که علاوه بر حفظ و گسترش منافع سازمان، در آن رفاه عمومی جامعه نیز لحاظ می شود “استیفن رابینز“[43] نیز می نویسد : اگر مفهوم مسوؤلیت اجتماعی را با مفاهیم تعهد اجتماعی و پاسخگویی اجتماعی مقایسه کنیم ، متوجه می شویم که مسوؤلیت اجتماعی در میانه سیر تکامل مشارکت اجتماعی قرار دارد. در تعاریف دیگری از مسوؤلیت اجتماعی آمده است:  سازمان های تجاری در جامعه ای فعالیت می کنند که با ایجاد فرصت های مختلف به آنها اجازه کسب سود می دهد . در مقابل ، سازمان های مذکور باید متعهد باشند که نیازها و خواسته های جامعه را برآورده کنند. این تعهد را مسئولیت اجتماعی می نامند. 2-4-1-مفهوم مسوؤلیت اجتماعی مسوؤلیت اجتماعی شرکتها با روابط بین شرکتها و جامعه سر و کار دارد. به طور مشخص این مفهوم به بررسی تأثیرات فعالیتهای شرکت ها روی افراد و جامعه می پردازد. همانگونه که بیان شد این مفهوم در مباحث سیاسی و اجتماعی به طور فزاینده ای کاربرد دارد و به کار رفته است. به عبارت دیگر این مفهوم واژه آشنایی است اما با این وجود اجماع بر سر تعیین معنی مشخص آن و روشهایی که به وسیله آن این مفهوم قابلیت اجرا و اطلاق یابد کماکان همانند بسیاری دیگر از مفاهیم علوم اجتماعی مبهم و گمراه کننده باقی مانده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...