2-6- دلایل توجه به اندازه ­گیری سرمایه فکری موفقیت در دنیایی پیچیده، با رقابت روز افزون، تنها با برخورداری از دارایی­های دانشی میسر نیست. بلکه شناسایی این دارایی­ها نیز امری لازم است، اما کافی نیست. بلکه مهم­ترین و اثربخش­ترین کار این است که شرکت­ها بتوانند علاوه بر شناسایی این دارایی­ها، آن­ها را به خوبی مدیریت کنند. جهت مدیریت این دارایی­ها، لازم است شرکت­ها  از وضعیت کنونی آن­ها مطلع شده و جهت رفع نقص و کمبود­های آنان اقدامات لازم را به عمل آورند. برای آگاهی از وضع کنونی دارایی­های دانشی در شرکت­ها، باید آن­ها را اندازه ­گیری کرد. این کار کمک می­ کند تا میزان فعلی آن­ها را بسنجیم و این مقدار را با میزان مطلوب مقایسه کرده و جهت نزدیک­ترشدن به نقطه ایده­آل اقدامات لازم را به عمل آوریم. پس شناسایی دارایی­های نامشهود شرکت­ها، امری لازم است. جهت اجرای این استراتژی موفق، سازمان­ها نیاز دارند بدانند که مزایای رقابتی ­آن­ها چیست و برای رشد و حفظ این مزایا چه کارهایی لازم است. توانایی­های سازمان توسط دانش حمایت می­شوند، بنابراین سازمان­هایی که در صدد بهبود توانایی­هایشان هستند نیاز به شناسایی و مدیریت این دارایی­های دانشی دارند. این دیدگاه که دارایی­های دانشی نشان دهنده اساس توانایی­های سازمان هستند،  بیان کننده این امر است که توجه روز افزونی به مدیریت دانش- به عنوان یک زمینه تحول­یافته و یک دیدگاه- جهت بهبود عملکرد تجارت شده است. اگرچه متون مدیریتی، دیدگاه­های فراوانی در باب فعالیت­های مدیریت دانش ایجاد می­ کنند، اما تنها تعداد کمی معیار اندازه ­گیری درباره دارایی­های دانشی سازمان به طور مستند وجود دارد. با توجه به این امر که مدیریت عواملی که قابل اندازه ­گیری نیستند مشکل است، سازمان­ها به چارچوبی جهت اندازه ­گیری دارایی­های دانشی­شان نیاز دارند. مدیران به ابزارهایی نیاز دارند که به سازمان­ها در تعریف شاخص­های کلیدی عملکرد دارایی­هایشان کمک کند، دارایی­هایی که از توانایی­های کلیدی استراتژیک سازمان حمایت می­ کنند (مار و اسچیوما، 2004). 2-7- روش­های اندازه ­گیری سرمایه فکری به عقیده بسیاری از نظریه پردازان در حوزه سرمایه فکری، هنگامی که یک سازمان نتواند موضوعی را مورد سنجش قرار دهد به ناچار از مدیریت آن نیز عاجز خواهد بود (خاوندکار و همکاران، 1388). اگر چه موضوع سرمایه فکری در دو دهه اخیر اهمیت زیادی پیدا کرده است، با این وجود بسیاری از سازمان­ها در زمینه مدیریت آن با مشکل مواجه هستند، که این امر به خاطر دشواری­های اندازه ­گیری سرمایه فکری است. از زمان طرح مفهوم سرمایه فکری، از سوی نظریه پردازان و پژوهشگران و برخی سازمان­ها روش­هایی برای اندازه ­گیری آن ارائه شده است، که به دلیل عدم وجود یک متدولوژی پذیرفته شده عمومی تعداد این روش­ها بسیار زیاد و متنوع است. سویبی حدود 42 روش متنوع در زمینه اندازه ­گیری سرمایه فکری را در قالب چهار رویکرد کلی طبقه ­بندی نموده است (سویبی، 2005): 1- رویکرد مستقیم سرمایه فکری: که از طریق شناسایی اجزای سرمایه فکری، ارزش پولی آن­ها به صورت مستقیم برآورده می­شود. 2- رویکرد ارزشیابی بازار: در این روش­ها از طریق محاسبه تفاوت بین ارزش بازار و ارزش دفتری شرکت­ها سرمایه فکری یا دارایی­های نامشهود محاسبه می­شوند. 3- رویکرد بازده دارایی­ها: در این روش­ها معمولاً میانگین سود عملیاتی یا بازده شرکت را محاسبه می­ کنند و با مقایسه آن با میانگین صنعت، میانگین سود سالانه نامشهودها را به دست می­آورند. سپس به شیوه ­های گوناگون مانند تقسیم آن بر هزینه سرمایه شرکت یا نرخ بهره، برآوردی از ارزش سرمایه فکری به دست  می­آورند. 4- رویکرد کارت امتیازی[18]: در این رویکرد اجزای مختلف سرمایه فکری شناسایی می­شوند و شاخص­ها و نشانگرهایی در کارت­های امتیازی برای آن اجزاء ایجاد می­شود. این روش­ها شبیه روش­های مستقیم      می­باشند با این تفاوت که در این­ جا برآوردی از ارزش پولی اجزاء سرمایه فکری انجام نمی­ شود. 2-8- اهداف اندازه ­گیری سرمایه فکری با بررسی بیش از 700 مقاله در زمینه اندازه ­گیری سرمایه فکری مار و همکارانش (2003) نشان دادند که 5 هدف کلی برای اندازه ­گیری سرمایه فکری وجود دارد:

  1. برای کمک به سازمان­ها در جهت فرموله کردن استراتژی­هایشان،
  2. برای ارزیابی نحوه اجرای استراتژی­ها،
  3. کمک به گسترش و تنوع تصمیم ­گیری­های شرکت،
  4. کمک به ارتباط طرح­های بازپرداخت و پاداش­های مدیران جهت ارزیابی­های غیر مالی سرمایه فکری،
  5. جهت ایجاد رابطه با سهامداران خارج از شرکت که سرمایه فکری را در اختیار دارند.

سه هدف اول از این مجموعه، به تصمیم ­گیری­های داخلی مربوط می­شوند و هدف از آن­ها حداکثر کردن عملکرد عملیاتی شرکت­ها، برای ایجاد درآمد از طریق حداقل هزینه و بهبود مستمر در روابط با مشتریان و تأمین­کنندگان و سهم بازار است. مورد چهارم به ایجاد انگیزه­های اجرایی مربوط می­شود و هدف پنجم به ایجاد انگیزه برای سهامداران خارج از سازمان اشاره ­می­ کند. تحقیقات مختلف نشان داده­اند که اندازه ­گیری سرمایه فکری، هم برای حاکمیت مؤثر داخلی و هم برای روابط موفق با افراد خارج از سازمان، ضروری و سودمند است. کاملاً واضح است که اگر هدف اولیه شرکت­های انتفاعی، مدیریت مؤثر و کارآمد جریان­های نقدی آتی باشد، پس برای آن­ها مدیریت محرک­های نهایی این جریان­های نقدی یعنی همان دارایی­های نامشهود نیز ضروری است؛ زیرا شما آنچه را که نمی­توانید اندازه ­گیری کنید، چطور می­توانید مدیریت کنید؟ به همین خاطر اندازه ­گیری سرمایه فکری و به طور کلی دارایی­های نامشهود بسیار با اهمیت است (تالوکدار، 2008). 2-9- مزایا و معایب روش­های اندازه ­گیری سرمایه فکری طبیعتاً هر کدام از روش­ها مزایا و معایب خاص خود را خواهند داشت. روش­های بازده دارایی­ها و مدل­های مبتنی بر ارزشیابی بازار بیشتر در موقعیت­هایی چون ادغام دو شرکت و در بازار سهام مورد استفاده قرار می­گیرند. از طرف دیگر با توجه به تنگناهای موجود در بیان سرمایه فکری در قالب مفاهیم پولی، نتایج حاصل از آن­ها اغلب سطحی خواهد بود. هم­چنین بسیاری از این مدل­ها خصوصاً مدل­های مبتنی بر ارزشیابی بازار برای سازمان­های غیرانتفاعی و بخش­های داخلی سازمان­ها و … قابل استفاده نیستند. از جمله مزایای مدل­های مستقیم سرمایه فکری و مدل­های کارت امتیازی این است که این روش­ها قادرند تصویر جامع­تری از شرایط جاری و کارایی سازمان نسبت به مدل­های با رویکردهای مالی ارائه دهند؛ در سازمان­های غیرانتفاعی و دولتی نیز قابل کاربرد هستند.­ اما از معایب آن­ها این است که باید مطابق مشخصات هر سازمان برای آن طراحی گردند و این امکان مقایسه دو یا چند سازمان را با مشکل مواجه می­سازد (خاوندکار و همکاران، 1388). 2-10- مدل­های متداول اندازه ­گیری سرمایه فکری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...