چنانکه گذشت نکاح به اعتبار جنبه اجتماعی خود که سلول اولیه اجتماع را تشکیل می دهد وضعیت مخصوصی را در بر دارد که قانون دست ارادۀ طرفین را آنگونه که در معاملات می باشد از دامن آن کوتاه کرده است ولی نمی توان یافت سلول اجتماع را غیر قابل انحلال فرض نمود زیرا امکان پذیر نیست زن و شوهر را که هر یک دارای خوی و اخلاق مختص به خود است اجبار نمود با عدم توافق روحی دوران زندگی خود را به زناشویی ادامه دهند و مانع گردید که سلول تازه قابل بقایی به وجود آورند. بدین جهت برای جلوگیری از اختلال نظم سلول های اجتماعی، قانون مدنی طلاق را اجازه داده است و در مادۀ 1139 خود می گوید طلاق مخصوص عقد دائم است. در عقد منقطع چنانکه بعداً دیده شده است به وسیلۀ بذل مدت نکاح پایان داده می شود و ماده 1133 قانون مدنی حق انحلال نکاح دائم را به طور مطلق بودن آنکه علت مخصوص را در نظر بگیرد به شوهر داده است ماده 1133 ق.م. مرد هر وقت که بخواهد می تواند زن خود را طلاق دهد. ولی چنانکه بعداً دیده خواهد شد قانون مدنی به زن نیز حق داده است که بتواند در موارد معینه در خواست طلاق نماید از قبیل مفقود الاثر شدن شوهر در مدت 4 سال (مادۀ 1029) استنکاف شوهر از دادن نفقه، عدم ایفاء سایر حقوق واجبۀ از طرف شوهر سوء معاشرت شوهر ، به حدی که ادامۀ زندگی را غیر قابل تحمل سازد، امراض مسریه صعب العلاج شوهر که زن از مخاطره اندازد.                              (مادۀ 1130)ق.م. اختیار طلاق با شوهر است و صحت آن احتیاج به موافقت زن و یا رسیدگی دادگاه و یا ثبت در دفتر رسمی طلاق ندارد. ولی تحقق آن مانند ایقاعات دیگر از قبیل فسخ، ابراء، رجوع در طلاق نیست که هیچگونه تشریفاتی را لازم نداشته باشد . بلکه ایقاعی است تشریفاتی که به دستور ماده (1134) به صیغۀ طلاق در حضور لااقل دو نفر مرد عادل که صیغۀ طلاق را بشنوند واقع گردد. در طلاق مانند نکاح دو نفر نقش اساسی را بازی می کنند یکی شوهر که طلاق دهنده است و اورا مطلق گویند و دیگری زن که طلاق داده می شود او رامطلقه می نامند برای آنکه طلاق صحیح واقع شود باید هر یک از طلاق دهنده و مطلقه در وضعیت و شرایطی خاصی باشند و تشریفات مخصوصی در آن رعایت شود که شرح آن بیان می گردد. 1-1-1-3- طلاق رجعی مراد از طلاق رجعی: طلاق رجعی طلاقی است که شوهر می تواند مادام که عده بر قرار  است به زن مطلقه اش رجوع کند و بدون اینکه به انشاء عقد نکاح جدید نیاز باشد رابطۀ زوجیت را با همسرش ادامه دهد یا اینکه برقرار نماید به چنین طلاقی طلاق رجعی و به چنین زنی مطلقۀ رجعیه می گویند رجوع ممکن است با لفظ یا با فعل محقق شود و همان طور که اشاره شد برای رجوع به انشاء عقد نکاح نیاز نیست. جدای از اینکه شوهر در طلاق رجعی در مدت عده حق رجوع دارد هم شوهر و هم مطلقۀ رجعیه حقوق و تکالیفی را در مدت عده دارا می باشند که به حقوق و تکالیف مطلقه باشند و شوهر او فرق می کند چنانکه اگر در مدت عده رجعی زن و یا شوهر بمیرند از همدیگر ارث می برند مطلقۀ رجعیه حق نفقه دارد شوهر                نمی تواند مادام که عده برقرار است مطلقۀ رجعیه را از مخل سکونتش ولو اینکه منزل خودش شوهر باشد. خارج نماید طلاق رجعی زن و مرد را از احسان خارج نمی کند و در نتیجه اگر در مدت عده زن یا شوهر مرتکب زنا شوند زنای آنها زنای محصنه محسوب می شود. طلاق رجعی: حق رجوع: مادۀ 1148 ق.م. در طلاق رجعی برای شوهر در مدت عده حق رجوع است. طلاقی که بائن نباشد رجعی است و بنابراین چنانچه طلاق زوجه مدخوله غیر یائسه، بودن عوض انجام گیرد، در غیر طلاق سوم، رجعی خواهد  بود و همچنین اگر در طلاق خلع و عبارات زوجه به عوض رجوع کند در آن صورت به طلاق رجعی مبدل خواهد گردید و در این نوع طلاق در مدت عده برای شوهر حق رجوع دارد و میتواند با رجوع به طلاق، رابطۀ زوجیت خود را بازوجه ادامه دهد. زنی که به طلاق بائن مطلقه می شود از همان لحظۀ وقوع طلاق پیوند زناشویی میان او و شوهرش گسسته و نتیجتاً کلیه احکام مترتبه بر زوجیت نیز مرتفع می شود از جمله: الف) زن مطلقه استحقاق نفقه ندارد مگر آنکه حامله باشد. ب) رابطۀ توارث میان آنها برقرار نیست ج) مرد می تواند در ایام عده با خواهر او ازدواج کند د) اختیار او کاملاً به دست خودش است و لازم نیست در اعمال و رفتارش از زوج استیذان نماید. اما زنی که به طلاق رجعی مطلقه می شود مادامی که عده وی سپری نشده رابطه وپیوند زناشویی میان وی و شوهرش منقطع نمی گردد و به اصطلاح فقهی مطلقۀ رجعیه در حکم زوجه است و بنابراین متقابلاً الف) استحقاق نفقه دارد. ب) توارث میان آنها برقرار است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...