بنابراین اگر کافران موجودیت اسلام را به رسمیت بشناسند و در صدد دست اندازى و تجاوز به مسلمانان نباشند، حق حیات دارند و مسلمانان مى توانند با آنان رابطه داشته باشند و به سیر و سفر در شهرهاى آنان بپردازند. آنان نیز با نگهداشت شرایط و آیینها مى توانند به گردشگرى در کشورهاى اسلامى بپردازند. امام خمینى در همان سالهاى نخست پیروزى انقلاب اسلامى، با اشاره به سخنان شمارى که مى گفتند اکنون حکومت اسلامى برقرار شده و رابطه با سرزمینها و کشورهاى کفر و دولتهاى غیراسلامى نباید باشد گفت: (این معنى که گاهى اهل غرض یا جهّال این حرف را مى زنند که ما نباید روابط داشته باشیم، از باب این است که یا نمى فهمند یا غرض دارند، زیرا تا انسان جاهل یا مخالف اصل نظام نباشد، نمى تواند بگوید یک نظام باید از دنیا منعزل باشد… اسلام یک نظام اجتماعى و حکومتى است و مى خواهد با همه عالم روابط داشته باشد. در زمان صدر اسلام که خود رسول اللّه سفیر مى فرستادند به اطراف این حرف را نمى زدند. در هر صورت ما باید روابط داشته باشیم، آنها که غرض ندارند ما هم با آنها غرض نداریم. کم کم باید روابط حسنه بشود. من امیدوارم این عمل را انجام دهید و دولت هم موفق باشد، منتها نباید تحت سلطه خارجى باشیم. نباید آنها در امور ما دخالت بکنند و به ما خط بدهند….)28 و باز در جاى دیگر با اشاره روشن به این نکته که در اصل قطع رابطه با کشورها برخلاف عقل و شرع است و ما باید با همه چه مسلمان و چه کافر روابط داشته باشیم مى گوید: (… ما باید همان گونه که در زمان صدر اسلام پیامبر(ص) سفیر به این طرف و آن طرف مى فرستاد که روابط درست کند. عمل کنیم و نمى توانیم بنشینیم و بگوئیم با دولت ها چکار داریم،این برخلاف عقل و برخلاف شرع است و ما باید با همه رابطه داشته باشیم هیچ عقل و هیچ انسانى آن را نمى پذیرد و چون معنایش شکست خوردن و فنا و مدفون شدن است تا آخر. و ما باید با ملت ها و دولت ها رابطه پیدا کنیم آنها را که مى توانیم ارشاد کنیم ـ با همین روابط ارشاد کنیم ـ و از آنهایى که نمى توانیم ارشاد کنیم سیلى نخوریم.)39 بنابراین، اصل برداشتن روابط و زندگى مسالمت آمیز با همه کشورها و ملتها، چه مسلمان و چه غیرمسلمان است، مگر آن که آن کشورها بخواهند زورگویى کنند ،و بر آن باشند که بر قلمرو اسلامى چیره شوند که درحقیقت این گونه موارد استثناء است. اصل نخستین و قاعده اول برداشتن رابطه است و در موارد خاص و استثنایى و با دلیل، باید قطع رابطه بشود، بر این اساس مسأله جهانگردى و آمدن سیاحان و گردشگران غیرمسلمان به کشور اسلامى هیچ بازدارنده اى نمى تواند داشته باشد، مگر در شرایط خاص و موارد استثنائى که براساس مصلحت اسلام و نظام مقدس اسلامى از ورود آنان جلوگیرى مى شود. بررسى دلیلهاى دیدگاه دوم دربرابر دیدگاه اول که معتقد بود اصل بنیادین برداشتن روابط با کشورهاى غیر اسلامى و زندگى مسالمت آمیز است و تا هنگامى که آنان متعرض اسلام و مسلمانان نشده اند قطع رابطه و جلوگیرى از سفر گردشگران آن کشورها به کشور اسلامى وجهى ندارد و دلیل مى خواهد. عده اى نیز بر این باورند که در اساس هرگونه رفت وآمد و برقرارى رابطه با کافران ممنوع است و اصل نخستین در بر نداشتن رابطه است، مگر آن که در شرایط ویژه اى مسلمانان ناگزیر از رفت و آمد باشند و یا رهبران اسلام مصلحت اسلام و مسلمانان را در داشتن رابطه تشخیص دهند که در این صورت به مقتضاى دلیل، برقرارى رابطه و اجازه ورود جهانگردان کافر به سرزمین اسلامى اشکالى ندارد. طرفداران این دیدگاه دلیلهایى را براى ثابت کردن درستى نظر خویش آورده اند که به مهم ترین آنها اشاره مى شود و مورد بررسى قرار مى گیرد. 1 . فراخواهنى به جنگ و جهاد با کافران در قرآن مجید آیات فروانى آمده است که به گونه اى روشن مسلمانان را به پیکار و جهاد با مشرکان و کافران فرا مى خواند از جمله: * (یا ایها الذین آمنوا قاتلوا الذین یلونکم من الکفار و لیجدوافیکم غلظه.)30 اى کسانى که ایمان آورده اید با کافران که نزدیک شمایند پیکار کنید تا کافران نیرومندى و صلابت و پایدارى شما را احساس کنند. * (یا ایها النّبى جاهد الکفار والمنافقین واغلظ علیهم.)31 اى رسول گرامى با کافران و منافقان به جهاد پرداز و بر آنان سختگیرى کن. * (فقاتلوا ائمه الکفر انّهم لا ایمان لهم لعلّهم ینتهون.)32 پس با پیشوایان کفر و ستمگرى مبارزه کنید و آنها را بکشید زیرا آنان ایمان و تعهدى ندارند. باشد که دست از کفر و تجاوزگرى بردارند. از این آیات و آیات فراوان دیگرى که در مورد تشریع جهاد آمده است و بسیارى از فقیهان از آنها تشریع جهاد ابتدایى را استفاده کرده اند، به دست مى آید که اصل نخستین، در رابطه با کافران بر مبارزه و پیکار استوار است و جز موارد ضرورت و استثنایى، همزیستى مسالمت آمیز و برقرارى رابطه و رفت وآمد وجهى ندارد. درحقیقت، در دیدگاه اسلام جهاد به عنوان یک فریضه بزرگ بر مسلمانان واجب شده است و دو قسم است: 1 . جهاد دفاعى که براى رویارویى با متجاوزان به جان و مال و مقدسات اسلامى تشریع شده است و بدون تردید برهمه مسلمانان واجب است. 2 . جهاد ابتدایى که به انگیزه نشر و توسعه اسلام و تبلیغ و دعوت به توحید و نیز پاکسازى جامعه انسانى از لوث شرک و کفر و بت پرستى تشریع شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...