سازمان ملل متحد، قانون نمونه |
- در زمان انعقاد موافقت نامه داوری، محل تجاری طرفین در دو کشور متفاوت واقع شده باشد. به موجب بند (4) ماده 1 قانون نمونه، چنانچه کسی بیش از یک محل تجاری داشته باشد، در این صورت آن محل تجاری وی لحاظ میشود که بیشترین ارتباط را با موافقت نامه داوری داشته باشد. اما اگر آن کس محل تجاری نداشته باشد، محل سکونت معمول وی مدنظر قرار میگیرد.
- چنانچه محل تجاری طرفین در کشور واحدی واقع شده باشد، داوری «بینالمللی» محسوب میشود، مشروط به اینکه مقر داوری در کشور دیگری واقع شده باشد، فارغ از اینکه مقر داوری صراحتاً در موافقت نامه داوری معین شده باشد، یا به موجب موافقنامه داوری، داوران مقر داوری را در کشور دیگر تعیین کنند.
- اگر محل تجاری طرفین و همچنین مقر داوری در کشور واحدی واقع شده باشد، داوری «بینالمللی» محسوب میشود، مشروط به اینکه محل اجرای بخش اساسی تعهدات ناشی از رابطه تجاری موضوع داوری در کشور دیگری باشد یا موضوع اختلاف ارتباط نزدیکی با کشور دیگر داشته باشد.
- در شرایطی که هیچ یک از موارد فوق موجود نباشد، اما طرفین صراحتاً موافقت کرده باشند که موضوع موافقت نامه داوری به بیش از یک کشور مربوط است، در این صورت نیز داوری «بینالمللی» محسوب میگردد.[26]
با اینکه قانون داوری تجاری بینالمللی ایران از قانون نمونه داوری آنسیترال اقتباس شده است، اما تفاوتهایی با آن دارد که یکی از این تفاوتها، ملاک تعیین «بینالمللی» بودن داوری است. در قانون داوری تجاری بینالمللی ایران ملاکهای مذکور در قانون نمونه داوری آنسیترال کنار گذاشته شده و ملاک جدیدی تعیین شده است. به موجب بند (ب) ماده 1 قانون مذکور، «داوری بینالمللی عبارت است از اینکه یکی از طرفین در زمان انعقاد موافقتنامه داوری به موجب قوانین ایران تبعه ایران نباشد.» در این بند، صراحتاً «بینالمللی» بودن داوری را به اختلاف تابعیت طرفین موکول کرده است که چنانچه در زمان توافق بر داوری، یکی از طرفین داوری به موجب قوانین ایران تبعه ایران نباشد، داوری مزبور «بینالمللی» محسوب میشود. به نظر نمیرسد که اختلاف تابعیت معیار مناسبی برای تشخیص «بینالمللی» بودن داوری باشد. بسیاری از تبعه ایران در کشورهای دیگر به خصوص در حوزه خلیج فارس به امر تجارت مشغولند که در بسیاری از موارد با تجار مستقر در ایران معامله میکنند و به هیچ عنوان نمیتوان داوری بین آنها را داخلی تلقی کرد. ثانیاً ، تجار کشورهای دیگر مثل افغانستان که در ایران به کسب و کار مشغول هستند، چنانچه قرارداد داوری منعقد نمایند، داوری آنها بینالمللی تلقی میشود چون تابعیت آنها متفاوت است. ثالثاً، ملاک تابعیت اصولاً برای اشخاص حقیقی بیشتر کاربرد دارد که جنبه سیاسی تعلق یک فرد به یک کشور را بیان میکند. در حالی که در تجارت بینالملل عمده فعالیتهای تجاری از سوی شرکتها و اشخاص حقوقی انجام میشود که سخن از تابعیت آنها خیلی مربوط نیست. در مورد اشخاص حقوقی بیشتر محل تجاری یا اقامتگاه آنها ملاک عمل است و حتی اگر ملاک تابعیت آنها نیز محل ثبت آنها باشد، ممکن است شرکتی در کشوری ثبت شود و عمده فعالیتهای تجاری خود را در کشور دیگری متمرکز کند. شایان ذکر است که در کنوانسیون بیع بینالمللی کالا نیز برای تشخیص بینالمللی بودن بیع، ملاک تابعیت کنار گذاشته شده و ملاکهای محل تجاری انتخاب شده است.[27] به موجب بند (1) ماده 36 قانون داوری تجاری بینالمللی، «داوری اختلاف تجاری بینالمللی موضوع این قانون از شمول قواعد داوری مندرج در قانون آیین دادرسی مدنی و سایر قوانین و مقررات مستثناست». بنابراین، هر داوری که در کشور ایران واقع میشود، داخلی محسوب شده و تحت شمول مقررات آیین دادرسی مدنی قرار خواهد داشت، مگر بینالمللی بودن آن به موجب قانون داوری تجاری بینالمللی ثابت شود. در برخی از موارد «داوری داخلی» در مقابل «داوری خارجی» به کار میرود.[28] در این معنا، کلیه داوریهایی که مقر آن در کشور معینی مثل ایران است، از نظر آن کشور داخلی تلقی میشود، اعم از اینکه داوریهای مزبور واجد عنصر بینالمللی باشد یا نه. بر همین منوال کلیه داوریهایی که مقر آن در خارج از کشور معینی باشد، از نظر آن کشور داوری خارجی محسوب میگردند چه عنصر بینالمللی در آن باشد یا نباشد. تقسیم بندی اخیر از جهت اجرای کنوانسیون نیویورک نیز واجد اهمیت است. هر چند کنوانسیون ناظر به کلیه آرای داوری بینالمللی است، اعم از اینکه در داخل یا خارج صادر شده باشد، در بند (3) ماده 1 کنوانسیون به کشورها اجازه داده شده که در زمان الحاق یا تصویب کنوانسیون اعلام نمایند که کنوانسیون را تنها نسبت به آرای داوری صادره در یک کشور متعاهد میپذیرند و یا به صورت کلی . در صورت اول آرای صادره در کشور محل شناسایی و اجرا از حیطه شمول کنوانسیون خارج میشود و فقط رای داوری باید خارجی باشد.[29] 2-1-3-2- داوری موردی و سازمانی داوری با توجه به قصد طرفین مبنی بر استفاده یا عدم استفاده از خدمات و تسهیلات و امکانات یک سازمان و موسسه داوری، به «داوری موردی» و «داوری سازمانی» تقسیم میشود. الف : داوری موردی در داوری موردی، طرفین نسبت به تاسیس یک «دیوان داوری» ویژه برای رسیدگی به اختلاف خود اقدام میکنند و دیوان مزبور پس از اتمام رسیدگی و صدور رای از بین میرود. به عبارت دیگر، این «دیوان داوری» صرفاً برای رسیدگی به اختلاف یا اختلافات مورد نظر تشکیل و پس از انجام وظیفه محوله منحل میشود. چنانچه طرفین توافق نمایند که اختلاف خود را به یک یا سه داور ارجاع دهند، بر اساس این توافق، دیوان داوری حسب مورد مرکب از یک یا سه نفر داور خواهد بود که اختلاف را استماع کرده، دلایل را بررسی نموده و نهایتاً رای خود را صادر میکند. با صدور رای، دیوان مزبور منحل میشود. به طور خلاصه در تعریف داوری موردی میتوان گفت که هر جا طرفین نسبت به داوری توافق کنند، اما داوری آنان سازمانی نباشد، داوری مزبور موردی تلقی میشود.[30] چنانچه طرفین توافق کنند که اختلاف خود را به داوری ارجاع دهند و جزئیات بیشتری را معین نکنند، طرفین یا داوران باید جزئیات را مشخص کنند. عدم ذکر جزئیات بیشتر باعث خواهد شد که مقررات تکمیلی قوانین و مقررات حاکم بر فرایند داوری (مقررات شکلی) خود را به داوری تحمل کنند و دخالت دادگاهها را افزایش دهد. بنابراین در داوری موردی، به طرفین توصیه میشود که خود آیین دادرسی و نحوه پیشبرد داوری را از طریق توافق تعیین کنند و روند داوری را تحت کنترل قرار دهند. در صورتی که یکی از طرفین از انتخاب داور اختصاصی خود خودداری کند و یا در انتخاب سر داور مشارکت نکند، طرفین باید راهکاری پیش بینی کنند که این مشکل حل شود و در صورت فقدان راهکار مشخص باید از طریق مراجعه به دادگاه صالح نسبت به تعیین داور یا داوران اقدام نماید. در داوری موردی طرفین میتوانند جزئیات آیین رسیدگی و روند داوری طی سند مفصلی پیش بینی کنند. معمولاً در قراردادهای سنگین دولتی آیین داوری به وسیله طرفین به صورت سند مستقل تهیه و به قرارداد اصلی پیوست میشود. این روش از طریق شرکتهای بزرگ که دارای کارشناسان حقوقی خبره هستند نیز بعضاً انتخاب میشود. در این روش، در قرارداد شرطی ذکر میشود که به طور کلی ارجاع اختلافات را به داوری مقرر می کند و آیین و جزئیات داوری را به یک سند مستقلی احاله میکند که این سند نیز بخشی از قرارداد را تشکیل میدهد و پیوست قرارداد میشود. دولتها بیشتر ترجیح میدهند که اختلافات خود را به سازمانهای داوری ارجاع نکنند و داوری را به صورت موردی برگزار نمایند، زیرا پذیرش مقررات و حاکمیت سازمان داوری ممکن است با حق حاکمیت دولتها سازگاری نداشته باشد.[31] در بسیاری از موارد که طرفین داوری موردی را انتخاب میکنند، فرایند داوری را تابع «مقررات داوری آنسیترال» قرار میدهند. این مقررات که از سوی کمیسیون حقوق تجارت بینالملل سازمان ملل متحد (آنسیترال) در سال 1976 تهیه شده و در سال 2010 مورد تجدید نظر قرارگرفته است، برای داوریهای موردی مناسب است و به صورت گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. با ارجاع به مقررات داوری آنسیترال، آیین رسیدگی و روند داوری مطابق با مقررات مزبور انجام خواهد شد. در خصوص اعتبار این نوع ارجاعات، بند (و) ماده 1 قانون داوری تجاری بینالمللی ایران مقرر میدارد: «در هر مواردی که در این قانون به توافق موجود بین طرفین یا توافقی که بعد حاصل شود اشاره شده باشد، مراتب مشمول مقررات داوری مصرحه در آن توافق نیز خواهد بود.»[32] در صورت ارجاع به مقررات داوری آنسیترال، طرفین میتوانند برخی از مقررات مزبور را که برای آنها مناسب نیست، تغییر دهند یا تفسیر مشخصی از آن ارائه نمایند. به عنوان نمونه، ارجاع دعاوی ایران و امریکا به داوری که یک داوری موردی بود بر اساس مقررات داوری آنسیترال انجام گرفت اما طرفین برخی از مقررات مزبور را تغییر دادند یا به توضیح آن اقدام کردند.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1398-12-13] [ 01:59:00 ب.ظ ]
|