مدیریت زنجیره عرضه هماهنگی تمام عناصر یاد شده در بالا در طول زنجیره عرضه است. هماهنگی و یکپارچه ساز ی جریان های مواد و اطلاعات در میان زنجیره جهت مدیریت زنجیره عرضه امری حیاتی به شمار می رود. محقق دیگری بیان می دارد که علاوه بر دو جریان مذکور جریان سومی نیز به نام جریان هزینه وجود داشته که توجه به آن جهت مدیریت اثربخش زنجیره بسیار ضروری     می باشد. مسائلی دیگری نیز نظیر همزمان سازی[15] در میان شرکت هایی که غالبا از یکدیگر مستقل هستند نیز، می بایست در جای خود مورد بررسی قرار گیرد. (جنیفر، 2002) زنجیره تأمین در کارخانه­های تولیدی، شرکت­های خدماتی و حتی منازل نیز وجود داشته و آن را با عباراتی نظیر زنجیره تقاضا و یا زنجیره ارزش نیز معرفی می­نمایند. اما نام آن هرچه که باشد، هدف آن ایجاد ارزش برای مصرف کننده نهایی است. (سعیدی کیا و مظفری فرد، 1379: 10) مدیریت زنجیره عرضه مفهومی است که تقریباً تمامی واحدهای سازمان را به نوعی درگیر می­ کند و هدف اصلی آن جلب رضایت مشتریان نهایی زنجیره تامین می­باشد. شینگو[16] مدیریت زنجیره تامین را مفهومی می داند که از صنایع تولیدی آغاز شده است، در حقیقت اولین نشانه­ها از مدیریت زنجیره تامین در سیستم تولید “درست به موقع” شرکت تویوتا آشکار شد. این سیستم با هدف تنظیم مقادیر عرضه به کارخانه­های تولید موتور در مقدار صحیح کوچک و اقتصادی طراحی شد و هدف آن عبارت بود از کاهش سطح موجودی و تنظیم تعاملات عرضه کنندگان با بخش خط تولید به نحو موثر و کارآمد. بعد از ظهور رویکرد مدیریت زنجیره تامین در صنایع خودروسازی ژاپن بعنوان زیر مجموعه ­ای از سیستم تولید، تحول در فضای مفهومی مدیریت زنجیره تامین آغاز و این مدیریت بعنوان یکی از مفاهیم مستقل و اصلی در نظریه مدیریت صنعتی مطرح شد. در عمل، مدیریت زنجیره تامین تلفیقی از قلمروهای ویژه در فضای مفهومی مدیریت شامل مدیریت کیفیت فراگیر[17]، فرآیند طراحی مجدد کسب و کار[18] و شیوه تولید درست به موقع[19] می­باشد. (فائزی رازی، 1383: 44) 3.2. تاریخچه مدیریت زنجیره تأمین در دو دهه 60 و 70 میلادى، سازمان‌ها براى افزایش توان رقابتى خود تلاش مى‌کردند تا با استاندارد سازى و بهبود فرایندهاى داخلى خود محصولى با کیفیت بهتر و هزینه کمتر تولید کنند. در آن زمان تفکر غالب این بود که مهندسى و طراحى قوى و نیز عملیات تولید منسجم و هماهنگ، پیش‌نیاز دستیابى به خواسته‌هاى بازار و درنتیجه کسب سهم بازار بیشترى است. به همین دلیل سازمان‌ها تمام تلاش خود را بر افزایش کارایى معطوف مى‌کردند. در دهه 80 میلادى با افزایش تنوع در الگوهاى مورد انتظار مشتریان، سازمان‌ها به طور فزاینده اى به افزایش انعطاف پذیرش در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید براى ارضاى نیازهاى مشتریان علاقه مند شدند. در دهه 90 میلادى، به همراه بهبود در فرایندهاى تولید و به کارگیرى الگوهاى مهندسى مجدد، مدیران بسیارى از صنایع دریافتند که براى ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرایندهاى داخلى و انعطاف پذیرى در توانایى‌هاى شـــــرکت کافى نیست، بلکه تامین کنندگان قطعات و مواد نیز باید موادى با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند و توزیع کنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکى با سیاست‌هاى توسعه بازار تولید کننده داشته باشند. با چنین نگرشى، رویکردهاى زنجیره تامین و مدیریت آن پا به عرصه وجود نهاد. از طرف دیگر با توسعه سریع فناورى اطلاعات در سال‌هاى اخیر و کاربرد وسیع آن در مدیریت زنجیره تامین، بسیارى از فعالیت‌هاى اساسى مدیریت زنجیره با روش‌هاى جدید درحال انجام است. (میرغفوری، 1382: 33) 4.2. مفهوم مدیریت زنجیره تأمین در مکاتب مختلف در ادبیات آکادمیک، تعریف استانداردی از مدیریت زنجیره عرضه وجود ندارد. ریشه این موضوع را می توان در ادبیات مربوط به مباحث لجستیک جستجو نمود (دلفمان[20]، 2000). واژه مدیریت زنجیره عرضه در ابتدا توسط دو مشاور به نام های الیور و وبر در اوایل دهه ۱۹۸۰ مطرح گردید که ناظر به توجه خاص آنها به ایجاد ادغام (یکپارچگی) میان بخشی بوده است (اولیور و وبر[21]، 1992). در این دوره، واژه مذکور مورد استفاده گسترده نویسندگان مختلفی قرار گرفته است، در حالی که ماهیت اساسی که از این مفهوم در نظر ایشان بوده بر اساس برداشت های متفاوتی صورت گرفته است. جدول (1.2) به طور خلاصه برداشتهای مختلفی را که از مدیریت زنجیره تأمین بیان می شود، نشان می دهد: جدول 1.2) برداشت های متفاوت نسبت به مدیریت زنجیره تأمین (دلفمان، 2000)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...