ما با جرایم زندگی می کنیم و مظاهر این جرایم، زندگی ما را احاطه کرده است. اکثر ما از جرم بیزاریم و احساس می کنیم که در مقابل آن بسیار آسیب پذیریم اما ارتکاب یک جرم نیز می تواند به همان اندازه مجذوب کننده باشد.امروزه در بیشتر شهرهای ایالات متحده، ترس از جرم به یکی از واقعیت های انکارناپذیر زندگی مردم تبدیل شده است وافرادی پیدا می شوند که در مقابل واقعیات جرم واکنش صحیحی نشان نمی دهند. ترس از جرم حقیقت دارد و می توان آن را از گام های سریع و نگاه های پنهانی عابرینی که در تاریکی خیابان ها گم می شوند، احساس کرد.با وجود ترس از جرایم، ما مشتاقانه داستانهای جنایی را در برنامه های تلویزیونی و فیلم ها دنبال می کنیم، با کنجکاوی نسبت به این سئوال که “چه کسی این کار را کرده ؟” به تماشای این فیلم ها می نشینیم و مشتاقیم که بینیم جرمی اتفاق میافتد، تحقیقات برای یافتن مجرم آغاز می شود، مجرم به پای میز محاکمه کشانده می شود و به سزای عمل خود میرسد حضور جرم در خیابان ها یادآور آسیب پذیری خود ما و در معرض خطر بودن آزادی ها و حقوق ما است. همان طور که از دیدن اجرای عدالت در داستان های جنایی تلویزیون و سینما، احساس رضایت می کنیم، فرصت می یابیم تا انگیزه های سیاه درونی خودمان را نیز بررسی کینم و از خود بپرسیم”:آیا در ما مجرمی خفته است ؟” ترس از جرم و جذبه آن، که هر یک از سویی ما را به خود مشغول می کند، تنها بخشی از این داستان است. روی هم رفته جرم یک مشکل قانونی و اجتماعی بزرگ است و تنها یک مشکل روانشناختی فردی نمی باشد. امروزه سیاستمداران، ترس ما از جرم و تمایل ما به آن را در جهت منافع سیاسی خود مورد استفاده قرار می دهند.نحوه واکنش ما در برابر جرم به ما کمک می کند تا به این سوال که ما که هستیم، چه ارزشی داریم و تحمل مان تا چه اندازه است، پاسخ دهیم. آیا واکنش ما دلسوزانه است یا سخت گیرانه ؟ آیا هدف ما متنبه کردن است یا مجازات کردن؟ اعاده حیثیت و خوشامدگویی به مجرمان برای بازگرداندن آنان به اجتماع است یا انتقام جویی ؟ مجموعه کتاب های جرم، عدالت و مجازات با هدف بررسی این موضوعات و طرح این سئوال پدید آمده است که چرا ما از جرم می ترسیم و به آن تمایل داریم؟ در این کتابها به بررسی مقاصد و انگیزههای جرم و مجرمان و واکنش ما در مقابل آنها پرداخته می شود و نهایتاً به وسیله واداشتن ما به تفکر درباره واکنش هایمان در مقابل جرم، حقایقی را درباره خود و جامعه ای که در آن زندگی می کنیم می آموزیم. جرم همیشه چالشی برای چیرگی بر قواعد و آزمایشی برای ارزش ها و تعهدهای مردمِ مطیع قانون است. گاهی اوقات جرم، عملی چون عمل راسکلنیکوف ( شخصیت اصلی داستان جنایت و مکافات ) است و نمودی از عدم تمایل بعضی افراد برای زندگی مطابق قواعدی است که به وسیله یک جامعه سازمان یافته، ترسیم شده است. جرم در این حالت، محدودیت های قانون را مشخص می کند و نواقص قوانین را به ما یادآور می شود. حتی گاهی اوقات درماندگی، بیش از سرکشی موجبات(pathology) اعمال جنایی را فراهم میآورد و گاهی اوقات اعمال جنایی مجرمان، یک نیاز یا آسیبشناسی عمیق شدید را نشان می دهند. بنابراین مواجهه با جرم، همانند رویارویی با واقعیت هایی چون اختلافات اجتماعی، طبقاتی، نژادی و مسائلی چون غفلت، رهاکردن و سوءاستفاده از کودکان است، که رفتارهای آتی این کودکان با دیگران بازتاب تجارب تلخ شان خواهد بود.گاهی جرم یا آنچه عمل مجرمانه گفته می شود، تلاشی برای عدالت خواهی یا اعتراض به بی کفایتی قوانین موجود برای دستیابی به سطوح بالاتر اخلاقی می باشد.مشخص کردن دلیل جرم، انگیزه های مجرمان و اینکه آیا جرم برخاسته از سرکشی، درماندگی یا نیاز به عدالت است، هرگز کار آسانی نیست. تنوع انگیزهها و مقاصد جرم به اندازه تنوع افرادی است که مرتکب جرم میشوند. جرایم چون روح انسان ها، پنهان و رمزآمیز است. در صورتی که تضمینی برای امنیت فردی کسی که گام در راه کشف جرم می گذارد وجود داشته باشد، میل به شناخت رازهای جرم و مجرمان بسیار قوی است. گرچه این میل هر قدر هم قوی باشد، هیچ تمهیدی وجود ندارد که پاسخ پرسش های خود را درباره جرایم با نوعی یقین علمی بیابیم. البته ما می توانیم به بعضی از این پرسش ها درباره جرم با مطالعه علل سرکشی، درماندگی و عدالت خواهی که ممکن است در ارتکاب جرم نهفته باشد، پاسخ دهیم. مجموعه کتاب های جرم، عدالت و مجازات به ما در این راه کمک می کنند. در این کتاب ها، داستان هایی بعضاً مهیج و مسحور کننده و غالباً روزمره و معمولی از جرم و مجرمانی بعضاً مشهور و عمدتاً گمنام روایت شده است. به علاوه این مجموعه کتابها، به دادرسیهایی که توسط آن ها، جرایم مورد بررسی قرار می گیرند و مجرمان شناخته می شوند و به طرح دعویهایی که در آنها گناه و بیگناهی تشخیص داده میشود، نگاهی بیطرفانه دارد. در مطالعه این دادرسی ها، هیجانِ تعقیب افرادی که قوانین را به مبارزه می طلبند، لمس می کنیم و با مسئله محافظت از حقوق این افراد مواجه می شویم. به راه آوردن مجرمان نیازمند کارآمد و دقیق بودن اجرای قانون است. تنها موارد نادری وجود دارد. که در برابر سبعیت و انحراف بیش از حد برخی مجرمان، احساس درماندگی می کنیم. پلیس، دادستان ها، وکلای مدافع، قضات و اعضای هیئت های منصفه، مجری عدالت کیفری هستند و در فعالیت روزانه خود می کوشند که حقوق افراد تضمین شود. سیستم عدالت قهریه چیست؟ چگونه کار می کند؟ چرا چنین سیستمی داریم؟ در مجموعه کتاب های جرم، عدالت و مجازات، هیجان تعقیب مجرمان حین تلاش برای دستگیری آنان را تجربه میکنیم. همچنین در این کتاب ها حقیقت جاری سیستم عدالت کیفری و شکوه و عظمت دادگاه هایی نشان داده می شود که روال کار آن ها مذاکره بر سر گناهکار بودن مجرمان است.پس از آنکه جلسه دادرسی تمام می شود، دادخواست به نتیجه می رسد و گناهکار از بیگناه تشخیص داده می شود، لحظه مجازات فرا می رسد. مجازات گناهکار، وارد آوردن دردی به او به خاطر دردی است که وارد آورده است و این رویه عمری به اندازه خود تمدن دارد. “چشم در برابر چشم و دندان در برابر دندان” آیه ای از انجیل است که به ما یادآور می شود، مبنای مجازات، درد است. اما واکنش ما در مقابل مجرمان باید بهتر از خود جرم و متفاوت با آن باشد. با وجود این راهنمایی انجیل، قانون اساسی ” مجازات بیرحمانه و غیرعادی” را منع می کند و این نشان می دهد که در مجازات مجرمان، مسئله تنها یافتن کسی که باید مجازات شود نیست، بلکه نحوه مجازات نیز اهمیت دارد. اما آیه مجازات انجیل، نحوه مجازات را برای ما روشن نمی کند. آیا ما باید به تجاوزگر، تجاوز کنیم یا خانه آتش افروز را به آتش بکشیم ؟ مطمئناًعدالت و انصاف پاسخ منفی می دهند. حال باید بپرسیم که مجازات باید چگونه باشد ؟ در دنیایی که مجازات نه صورت معینی دارد و نه یک واکنش اتوماتیک به جرم می باشد، باید دست به انتخاب زد و این انتخاب باید توسط ما صورت گیرد.انتخاب ها، رویه ها و خط مشی های مجازات در مجموعه کتاب های جرم، عدالت و مجازات مورد بررسی قرار می گیرند.چرا باید مجازات کنیم و چگونه باید مجازات کنیم ؟ از بررسی سابقه واکنش هایی که در برابر جرم نشان داده شده است، درباره عقلانیت و تناسب واکنش هایی که امروزه نشان داده می شود، چه می توانیم بیاموزیم ؟ کدام روش کارایی دارد ؟آیا درد باید تنها مقیاس مجازات باشد ؟ مجموعه کتاب های جرم، عدالت و مجازات به بررسی برخی از مسائل اساسی زندگی اجتماعی انسان ها می پردازد. در این کتاب ها ترس و جذبه نسبت به جرم و واکنش های ما در برابر آن مطالعه می شود. آن ها به ما یادآور می شوند که این موضوعات بی نهایت جدی هستند. در این کتاب ها موضوعاتی در حیطه قانون، ادبیات و فرهنگ عامه گردآوری شده است. تا ما را وادارد که مجدداً و از ابتدا درباره این موضوع بیاندیشیم که ما که هستیم و چگونه می توانیم و می خواهیم در کنارهم زندگی کنیم.جامعه عاری از جرم تا به حال وجود نداشته است و پس از این نیز وجود نخواهد داشت. با تغییر جامعه، جرایم نیز تغییرمی کنند. با رشد جامعه، جرایم نیز رشد می کنند. فناوری های جدید، فرصت های جدیدی برای مجرمان پدید می آورد و پدید آمدن جرایم مرتبط با رایانه ها درست مانند پدید آمدن جرایم مرتبط با هر نوع پیشرفت فناوری دیگر بوده است.کتاب جرایم رایانه ای، دیدگاه روشنی از موارد اساسی ارتباط میان جرم و رایانه را ارائه می کند و به ویژه بر نیاز به حفاظت از مفاهیم با ارزشی چون امنیت و حریم خصوصی که اهمیت بسیار زیادی در جامعه دارند تاکید می کند و بیان می دارد که رایانه ها تاثیر ضد و نقیضی در دموکراتیزه کردن جرم داشته اند. در این کتاب، خطرات بالقوه هرزه نگاری و “تروریسم رایانه ای “به نحوی متقاعد کننده مورد بررسی قرار گرفته است و به همین ترتیب نشان داده شده است که چه طور یک طبقه جدید از مجرمان، به سوی جرایم رایانه ای کشیده می شوند و چگونه انواع سنتی جرایم با واقعیت های روز انطباق می یابند. در این کتاب مجموعه ای مهیج از تصاویر مجرمان رایانه ای ارائه می شود که باعث طرح سئوالات بسیاری می شوند : آیا جرایم رایانه ای همان جرایم قدیمی هستند که با بهره گرفتن از فناوری جدید ارتکاب می یابند ؟ کدام قسمت از قانون کیفری در ارتباط با جرایم رایانه ای حائز بیشترین اهمیت است ؟ آیا نیاز داریم که قوانین جدیدی در اینباره وضع کنیم ؟ آیا بخش های مختلف موجود در قانون کیفری برای تهدید های جدید کفایت می کنند ؟ آیا جرایم رایانه ای آنگونه که در نتیجه گیری این کتاب پیشنهاد می شود، تنها یک گروه از جرایم یقه سفید است یا خود مفهومی کاملاً جدید دارد ؟ و در انتها، این کتاب به ما امکان می دهد سئوالات جدیدی مانند نحوه استفاده از رایانه ها برای اجرای قانون و مقابله باجرایم رایانه ای مطرح کنیم. این کتاب با بیانی صریح و جذاب__ یادآور وجود دو قابلیت انطباق پذیری و نوآوری در مجرمان است. آرپانت، هکرها، کرکرها و فریک ها برای اولین بار در سال 1982 در یک داستان علمی تخیلی بکار برده شد. ما ( Cyberspace ) اصطلاح فضای رایانه ای در گفتارمان از فضای رایانه ای، بعنوان یک مکان فیزیکی یاد می کنیم اما در واقع اینطور نیست. فضای رایانه ای اگر چه اصطلاحی نسبتاً جدید است اما مفهوم آن جدید نیست و پیدایش این مفهوم، همزمان با اختراع تلفن توسط الکساندر گراهام بل در سال 1876 بوده است. در حقیقت می توان گفت که اولین “جرایم رایانه ای” در سال 1878 ارتکاب یافتند.شرکت بل تعداد زیادی پسر نوجوان را که قبلاً در اداره تلگراف بعنوان تلگراف رسان کار می کردند، برای متصل کردن Bruce تماس های تلفنی و ارائه اطلاعات به مشترکان سرویس تلفن استخدام کرد. اما همانطور که بروس استرلینگ اشاره کرده است، این شرکت بزودی ” ( The Hacker Crackdown ) در کتاب خود با نام “مقابله با هکرها Sterling با مشکلاتی از سوی کارکنان جوان خود مواجه شد : این بچه ها با مشتریان، بی ادبانه و با گستاخی برخورد می کردند، سر به سر آنها می گذاشتند و معمولاً آن ها را مسخره می کردند. بدتر از همه آنکه از حقه هایی هوشمندانه در صفحه سوئیچ های اتصال استفاده می کردند و به این وسیله تماس ها را قطع می کردند و کارهایی از این قبیل انجام می دادند. توانایی، مهارت فنی و ناشناس بودن این پسران در انجام این شیطنت ها، مجموعه عواملی را تشکیل می داد که باعث بروز مزاحمت ها و مشکلات می شد.شرکت بل در نهایت تصمیم گرفت که خود را از شراین بچه ها خلاص کند و تصمیم به استخدام خانم های جوان و محترم گرفت و نتیجه آن شد که بروز چنین رفتارهای ناپسندی تقریباً از میان رفت. همانند فضای رایانه ای که سابقه آن از آنچه اکثر مردم می پندارند بسیار بیشتر است، ایده اینترنت نیز که بسیاری از ما تنها طی چند سال اخیر با آن آشنا شده ایم بسیار قدیمی است. ایده اینترنت در اوایل دهه 1960 و در زمانی شکل گرفت تصمیم گرفتند از رایانه ها برای حصول ( RAND Corporation ) که تشکیلات نظامی ایالات متحده و شرکت راند اطمینان از امکان برقراری ارتباطات پیوسته در صورت تهاجم هسته ای استفاده کنند.سیستمی که تنها دارای یک رایانه مرکزی باشد در مقابل صدمات وارده بسیار آسیب پذیر خواهد بود. آنچه ما امروزه از آن با عنوان “اینترنت” یاد می کنیم، سیستمی از رایانه های مرتبط با هم است به نحوی که این رایانه ها از تعداد بسیار زیادی خط تلفن برای برقراری ارتباط با یکدیگر استفاده می کنند و به این ترتیب اطمینان حاصل می شود که در صورت عدم توانایی یک مسیر برای ارسال اطلاعات، مسیر دیگری قابل دسترسی خواهد بود.آنها رایانه ها را به صورت شبکه ای به هم متصل کردند و این کار باعث شد که انجام محاسبات و اجرای برنامه ها با سرعت بسیار بیشتری انجام شود زیرا اپراتورهای رایانه ها مجبور نبودند که اطلاعات را به صورت نوارهای مغناطیسی یا کارتهای پانچ ارسال کنند. بجای ارسال اطلاعات به این شکل، امکان ارسال اطلاعات به صورت الکترونیکی از طریق سیم های تلفن در یک لحظه بوجود آمد.این پیش نمونه اینترنت در سال 1969 با عنوان آرپانت ( شبکه آژانس پروژه های تحقیقاتی پیشرفته ) ایجاد شد و به وسیله وزارت دفاع به اجرا درآمد. برای اهداف دفاعی بجای تنها یک مسیر، مسیرهای زیادی وجود داشت که اطلاعات از طریق آنها در شبکه جابجا می شد. آپارنت در اصل به وزارت دفاع و چندین دانشگاه ( دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس،موسسه تحقیقاتی استنفورد، دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا و دانشگاه یوتا ) متصل شده بود. اما در سال 1971، آرپانت گسترش یافت و دانشگاه ها و آژانس های دولتی بیشتری را در برگرفت که دانشگاه هاروارد، موسسه صنعتی ماساچست )را شامل می شد. ( NASA ) و سازمان ملی هوانوردی و فضایی MIT )پس از آن، موضوع جالب توجهی رخ داد. بجای مبادله خدمات محاسباتی، کاربران شبکه شروع به رد و بدل کردن یادداشت ها و نامه های الکترونیک و“ صحبت کردن” با یکدیگر در قالب گروه های خبری و مباحثه ای کردند. از سال1973، کشورهای دیگر و به تبع آن تمام شبکه های دیگر به آرپانت متصل شدند.این شبکه های رایانه ای با آرپانت سازگار بودند زیرا از یک زبان ارتباطی جهان استفاده می کردند که به آن پروتکل کنترل( TCP/IP )گفته می شد ) امروزه این زبان را معمولاً با عنوان پروتکل کنترل ارسال، کنترل اینترنت ( NCP ) شبکه IP” می شناسند.ممکن است متوجه شده باشید که گاهی هنگام جستجو در اینترنت، رایانه شما خواستار یک “آدرسنیز آغاز شد. برای مثال، ( Domains ) میباشد. (همزمان با توسعه پروتکل های شبکه، استفاده از اسامی حوزه هاجستجو کنید و این “explora.com” 34 شما می توانید با آدرس. 77. 50. بجای تلاش برای یافتن شماره سرور 204عبارت شما را به همان آدرس عددی هدایت می کند.یا دیجیتال الکترونیکس در ارتباط IBM تا قبل از سال 1986، تنها کسانی که به نوعی با شرکت های بزرگ رایانه ای مانندبودند، امکان دسترسی به اینترنت داشتند اما پس از این سال با کاهش قیمت رایانه های شخصی و افزایش سرعت آن ها،امکان دسترسی به اینترنت برای افراد معمولی نیز فراهم شد. حال این سئوال پیش میآید که در سال 1986 چه اتفاقی تبدیل به “ستون فقرات” اینترنت شد. سرعت فزآینده ( NSFNET ) افتاد ؟ درآن سال، شبکه ملی زیربنای علمی اینترنت در ارسال داده ها به معنی آن بود که اینترنت می تواند داده های بیشتری را جابجا کند. مطابق با صفحات وب چند در سال 1989، آرپا، مدیریت آرپانت را متوقف کرد زیرا آرپانت بر اثر مجتمع شدن ( EXPLORA ) رسانه ای اکسپلورا که همه ما هر روز مطالبی ( World Wide Web ) با شبکه های دیگر، تبدیل به اینترنت شده بود. شبکه جهان گستر درباره آن می شنویم، از سوئد نشات گرفت.متصل کردن رایانه های بیشمار در سراسر دنیا به یکدیگر منجر به پیشرفت های حیرت آوری در زمینه های آموزشی،فناوری و اقتصادی شده است. نامه های الکترونیک یا ایمیل، به ما امکان می دهد که ظرف چند ثانیه با دیگران ارتباط به ما امکان می دهد که به وسیله صفحه کلید، بطور ( IRC) برقرار کنیم. اتاقهای گپ و گپهای مبتنی بر اینترنت همزمان با افراد متعددی در سراسر دنیا ارتباط برقرار کنیم. اینترنت بخودی خود گستره ای از اطلاعات بسیار متنوع است و بهانه پیدا نکردن یک مفهوم در دائره المعارف را از دانش آموزان آینده سلب می کند اما در عین حال شبکه جهان گسترباعث شده است که انواع حیرت انگیزی از جرایم رفتارهای کیفری پدید آید. به جرم کلاهبرداری رایانه ای ( Kevin Mitnick ) در فوریه سال 1995، پس از چندین سال پیگرد، کوین میتنیک دستگیر و متهم شد. بازداشت او، به خبرسازترین رویداد دنیای رایانه تبدیل شد. این حادثه دست کم در سه کتاب ثبت شد یکی از این سه کتاب نوشته کسی است که میتنیک را بازداشت کرد و بدون تردید منجر به ساخت فیلم ها و آثاردیگری در اینباره شد. اما میتنیک دقیقاً چه کرده بود که باعث شد توجه تمام رسانه ها به او جلب شود ؟ او به سیستم های رایانه ای متعددی دسترسی غیرقانونی پیدا کرده بود، برنامه های رایانه ای را به سرقت می برد و برای انجام این کار ازسرویس های تلفن راه دور استفاده می کرد. حال این سئوال مطرح می شود که یکنفر چگونه می تواند در دستکاری سیستم های رایانه ای و دیگر فناوری ها، تا این حد مهارت پیدا کند ؟ میتنیک بدلیل جرایمی که مرتکب شده بود توسط، مقامات فدرال تحت تعقیب قرار گرفت. این تعقیب ناموفق دو سال بطول انجامید تا آنکه در کریسمس سال 1994میتنیک کوشید که به درون فایل های رایانه ای یک فیزیکدان و متخصص امنیت رایانه به نام تسوتومو شیمومورا در کالیفرنیا رخنه کند. پس از حدود شش هفته ردیابی، شیمومورا، میتنیک را در Tsutomu Shimomura کالیفرنیای شمالی پیدا کرد. میتنیک به هزاران شماره کارت اعتباری و اطلاعات مهم دیگر دسترسی پیدا کرده بود و امکان یافته بود که از این اطلاعات برای سرقت صدها و هزاران دلار اگر نگوئیم میلیون ها دلار استفاده کند. اما او این کار را نکرد. میتنیک حتی اظهارکرد که به رایانه های وزارت دفاع نیز رخنه کرده است. او می توانست این اطلاعات را نابود کند یا باعث یک بحران نظامی جهانی شود. اما این کار را نکرد. او می توانست به اطلاعات حساس رایانه هایی دسترسی پیدا کند که مجاز به دیدن آنها نبود. مانند بیشتر هکرهای رایانه، میتنیک در سیستم هایی که به آنها رخنه کرده بود ” گشت می زد ” و سپس آنجا راترک می کرد.اگر چه بسیاری از دوستان و نزدیکان میتنیک در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 گروهی با نام تبهکاران روسکو ) اعتراف کرده بودند که او تمایل زیادی به مختل کردن سرویس تلفن افرادی داشت که به او صدمه Roscoe Gangs )زده بودند یا به او توهین کرده بودند. اما این اظهارات به عنوان بخشی از سابقه کیفری او محسوب نشد. میتنیک در سنبه مدت شش ( Pacific Bell ) 17 سالگی به جرم سرقت کتاب های راهنمای قطعات الکترونیک از فروشگاه پسفیک بل ماه محکوم به حبس و مجازات تعلیقی شد و در سال 1987 به دلیل سرقت نرم افزار از طریق یک خط تلفن به سی و شش ماه حبس تعلیقی محکوم شد. برخی از روزنامه نگاران و مقامات مسئول، میتنیک را به عنوان تهدیدی برای امنیت هرخانواده آمریکایی معرفی کرده بودند اما نویسندگان بسیاری از گروه های مختلف با این عقیده موافق نبودند. در واقع بیشتر هکرها به اندازه ای که در رسانه ها منعکس می شود، تهدید کننده نیستند.هکرها در یک مورد مهم با کرکرها تفاوت دارند. کارهایی که آن ها انجام می دهند معمولاً از روی بدخواهی نیست. انگیزه بیشتر هکرها برای این کار، تمایل شدید به یادگیری نحوه کار سیستم رایانه، یافتن راهی برای ورود مخفیانه به آن ها و پیدا کردن سوراخ های امنیتی این سیستم ها است. هیجان خواندن اطلاعاتی که می دانند اجازه دیدن آنها را ندارند یا انجام کاری که می دانند قانونی نیست به لذت دست زدن به چنین تجاربی توسط هکرها به عنوان سرگرمی می افزاید.مانند هر سرگرمی دیگر، هک کردن می تواند تبدیل به یک عادت شود. بسیاری از هکرها، ساعاتی طولانی را پشت رایانه خود می گذرانند در حالیکه دارای همسر و خانواده می باشند و می کوشند که شغل خود را از دست ندهند. کوین میتنیک هنگامی که احساس کرد همسرش در کار هک کردن او دخالت می کند تصمیم به جدا شدن از او گرفت.در دهه 1970 واژه هکر به شخصی اطلاق می شد که در برنامه نویسی بسیار ماهر و باهوش باشد. بعدها در دهه 1980 این واژه به معنی شخصی بود که در “نفوذ ”به سیستم های جدید به صورت ناشناس تبحر داشته باشد. امروزه بیشتر با هدف ترساندن هکرها، رسانه ها و مقامات مسئول مانند آژانس های دولتی و ادارات پلیس، این واژه را به هر شخصی که مرتکب یک جرم مرتبط با فناوری شود، اطلاق می کنند. این درست است که هکرهای کنجکاو، می توانند سهواً باعث زیان های قابل توجهی شوند اما جستجو برای یافتن اطلاعات و آموزش نه انتقام گیری یا صدمه زدن به دیگران عاملی است که باعث می شود اکثر هکرها سرگرمی خود را به نحوی بیرحمانه دنبال کنند.از سوی دیگر کرکرها، هکرهایی بدخواه هستند. آنها به سیستم ها رخنه می کنند تا خرابکاری کنند، ویروس ها و کرم های رایانه ای را منتشر کنند، فایل ها را پاک کنند یا بعضی انواع دیگر ویرانی را ببار آورند. اختلاس، کلاهبرداری یا جاسوسی صنعتی سرقت اطلاعات محرمانه یک شرکت تنها بخش کوچکی از اهداف احتمالی کرکرها می باشد.جاسوسی رایانه ای همانطور که بین شرکت ها وجود دارد، میان کشورها نیز در جریان است بنابراین امنیت ملی ما را با مخاطره مواجه می کند. تروریسم رایانه ای، توسعه رایانه ای دهشتناک دیگری است که شاید امنیت میلیون ها انسان رادر سراسر دنیا تهدید کند. هیچ بحثی در این نیست که آنچه کرکرها انجام می دهند همانقدر که غیر قانونی است، مخاطره آمیز نیز می باشد.شکل دیگری از جرایم رایانه ای را “فریک های تلفن” مرتکب می شوند. فریک ها بجای دسترسی به سیستم های رایانه ای، از طریق خطوط تلفن در دنیای رایانه گشت می زنند. فریک ها از میان اولین هکرها در دهه 1970 پدید آمدند. یکی ازحوادثی که بوسیله فریک ها بوجود آمده بود و در مجله دنیای رایانه در شماره 24 فوریه سال 1997 توسط شارون ماکلیس می شد. فریک ها به سیستم تلفن ( NYPD ) گزارش شد، مربوط به اداره پلیس شهر نیویورک ( Sharon Machlis )این اداره نفوذ کرده بودند و متن ضبط شده ای را که به تماس گیرندگان خوشامد می گفت تغییر داده بودند.در متن ضبط شده جدید گفته می شد که افسران پلیس مشغول خوردن نان شیرینی و نوشیدن قهوه هستند و فرصت جواب دادن به تلفن ها را ندارند. این پیام به تماس گیرندگان توصیه می کرد که در موارد اورژانس با شماره 119 تماس بگیرند.هکرها و فریک های دیگر به سیستم های پست صوتی شرکت هایی نفوذ کردند که خدمات معاف از مالیات به مشتریان خود ارائه می کردند. آن ها صندوق های پست صوتی خود را بر روی خط یک شرکت ایجاد کردند سپس اطلاعات را از طریق اینترنت ارسال می کردند و با هزینه این شرکت خدمات پست صوتی و تلفن راه دور رایگان در اختیار دیگران قرارمی دادند.سه فریک در کالیفرنیا برنامه خطوط تلفن سه ایستگاه رادیویی مختلف را برای جلوگیری از برقراری هرگونه تماس با آن ها تغییر دادند تا فقط خودشان بتوانند هنگام پخش زنده یک مسابقه رادیویی با این ایستگاه ها تماس برقرار کنند. این000 دلار مردان در نهایت به اتهام کلاهبرداری رایانه ای، گناهکار شناخته شدندآن ها به این وسیله برنده
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 07:07:00 ب.ظ ]
|