فقر :
اول: وجود نیاز ضروری . این معنا همه انسانها را تا زمانیکه در دنیا هستند و بلکه تمام موجودات را شامل میشود . به همین معناست آیه «الا ای مردم شما نیازمند خدایید و خدا بی نیاز و ستوده است »
دوم: تهیدستی که در این ایات فقر به این معناست :« این صدقات برای ان نیازمندانی است که در راه خدا فرو مانده اند …از شدت خویشتنداری فرد بی اطلاع انان را توانگر می پندارد » و « صدقات در حقیقت از ان نیازمندان ومستمندان است »
سوم : فقر نفس که عبارت است از ازمندی و سیری ناپذیری .
چهارم : فقر و نیازمندی به خدا .همچنان که در ایه «پروردگارا به انچه از خیر و خوبی بر من نازل کرده ای نیازمندم» مقصود همین معنا از فقر است.[۱۴]
سلامت روان : به معنی رفتار موزون و هماهنگ با جامعه ، شناخت و پذیرش واقعیتهای اجتماعی و قدرت سازگاری با آنها، ارضاء نیازهای خویشتن به طور متعادل و شکوفایی استعدادهای فطری خویش می باشد.۲[۱۵]
۱-۷- پیشینه تحقیق:
دربخش کتاب :
۱-کتاب فقر، نابرابری درآمدی و مولفه های سرمایه انسانی ازدیدگاه اسلام
این تحقیق دردو بخش نظری و تجربی تدوین شده است. بخش اول شامل فقر، نابرابری درآمدی و مولفه های سرمایه انسانی دراسلام است که به بررسی فقرازدیدگاه اسلام ، انواع فقر،علائم آن، علل و عوامل فقردرآیات و روایات،آثارآن ،عوامل موثربرفقرو راهکارهای مقابله با آن می پردازد. درفصل دوم به واژه نابرابری در آیات و روایات وازدیدگاه متفکران اسلامی پرداخته می شود. درفصل سوم به جایگاه و اهمیت دانش در آیات و روایات و اهمیت بهداشت اشاره می کند و درفصل چهارم کار و تلاش دراسلام را مورد بررسی قرارمی دهد و ازبیکاری به عنوان یکی ازعوامل فقر یاد می کند. دربخش دوم به بررسی فقرو نابرابری و مولفه های سرمایه انسانی درکشورهای اسلامی می پردازد وچشم اندازی کلی دارد بروضعیت گروه کشورهای اسلامی، ساختار اقتصادی آنها، تولید و رشد و تورم وسرمایه گذاری و درپایان هم مروری مختصربرادبیات پژوهش دراقتصاد متعارف دارد.این کتاب کاریست ازحسین میسمی بامقدمه دکترصادق بختیاری استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) که در سال ۱۳۸۸ به چاپ رسیده است.
۲- کتاب پدیده شناسی فقر و توسعه دربرگیرنده مقالات مختلف دراین زمینه است که درچهارجلد به کوشش دفترتبلیغات اسلامی استان خراسان درسال۱۳۸۰ به چاپ رسیده است. دراین مجموعه ابتدا هریک ازمسائل فقرو توسعه درقالب یک مقاله ازدیدگاه اقتصاد متداول مورد بررسی قرارگرفته است و سپس مقاله ای نگارش یافته که دیدگاه دین را درهمان مورد بررسی کرده است.شیوه نگارش مقالات اسلامی نیز به دو صورت متن و پانویس است که نخست مطلب درمتن به صورت قانونمند و فشرده آمده است وسپس درپانویس نمونه هایی از آیات و احادیث وارد شده است.
دربخش مقالات و پایان نامه ها :
۱- بررسی عوامل فقروشیوه های مبارزه با آن ازدیدگاه قرآن ومتون اسلامی عنوان پایان نامه زهره مولایی دررشته تاریخ و فلسفه است که درسال ۱۳۹۰ دفاع شده است.
هدف دراین پژوهش بررسی عوامل فقروشیوه های مبارزه با آن ازدیدگاه قرآن ومتون اسلامی بوده است. این پژوهش ازنوع بنیادی بوده و ازطریق بررسی واستفاده ازمنابع اصیل اسلامی (قرآن واحادیث) صورت پذیرفته است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و بدین وسیله عوامل تاثیرگذاردرتوسعه فقرو شیوه ها و راهکارهای زدایش این معضل اجتماعی با نگرش اسلامی مورد بررسی دقیق قرار گرفت. با توجه به این که فقریک پدیده نامطلوب اجتماعی است و گستره آن درجامعه به پیامدهای زیانبارهمه جانبه ای درکوتاه مدت و بلند مدت همراه می باشد،بدین خاطر مورد نکوهش همه ادیان وفرهنگهای بشری به ویژه دین مبین اسلام واقع شده است. دراین تحقیق با برسی فرهنگ غنی و پربار اسلامی نخست به شناسایی مفهوم فقرومشتقات آن درآیات و احادیث پرداخته و انواع فقرو دیدگاه های مختلف پیرامون آن مورد بررسی قرار گرفت و به دنبال آن به بررسی عوامل تاثیرگذار بر توسعه فقر در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی پرداخته شده است. در پایان شیوه های مبارزه با فقر با استناد به متون اسلامی بررسی گردیده و نتایج نشان داده است که پرداخت خمس، زکات، مالیات، صدقه، قرض و…. از جمله شیوه های مناسب برای مبارزه با این بلای خانمان سوزدرزمینه فردی و اجتماعی می باشد.
۲- فقرو بهداشت روانی ازدیدگاه دین و روانشناسی ازسید مهدی موسوی اصل- فصلنامه روانشناسی ودین –شماره ۴ – ۱۳۸۷
این مقاله، به پیامدهای گوناگون جسمی، فرهنگی ـ اجتماعی و روانی فقر بر بهداشت روانی می پردازد. فقر فرهنگی، انزوا، پرخاشگری، ضعف اخلاقی و دینی، کاهش عزت نفس، اضطراب و اختلالات روانی از جمله این آثار مخربند. رویکرد متون اسلامی به مسائل فقر و به معانی گوناگون آن در منابع دینی دیگر مباحث این مقاله است، دلائل عدم مطلوبیت فقر در این منابع عبارتند از: تضاد فقر با عدالت اجتماعی، پناه بردن به خداوند از فقر در ادعیه امامان معصوم، اهمیت دین برای انسجام اسلامی در جامعه، برنامه دین برای اهداف متعالی و عواقب نامطلوب فقر از منظر دین. سرانجام، توضیح و
تبیین مواردی که موهم این برداشت است که اسلام با مسئله فقرمخالفتی ندارد،بلکه آنراتاییدمیکند.
۳- مفهوم فقر از دیدگاه دین و دانش نوین و پیامدها و شیوه های رویارویی با آن ازدکتر سید محمود طباطبایی درفصلنامه مطالعات اسلامی ، شماره ۵۰، پاییز و زمستان ۱۳۷۹
فقر یک پدیده نامطلوب اجتماعی است که وجود و گستردگی دامنه آن در جامعه به پیآمدهای زیان آور همه جانبه ای در کوتاه مدت و درازمدت می انجامد. این پدیده شوم در همه ادیان و فرهنگهای بشری نکوهش، برای زدودن آن از جامعه راه ها و روش های گوناگونی پیشنهاد شده است.
با یک نگرش عمیق در فرهنگ غنی و پربار اسلامی نخست به شناسایی مفهوم فقر پرداخته ، پس از آن به ارزیابی مصادیق فقر در جامعه ایران اسلامی- می پردازد، سپس پیآمدها و راه های زدودن یامقابله با آن خواهیم پرداخت.
۴- بررسی مفهوم فقر از منظر قرآن و روایات ائمه اطهارازحسین غفورزاده و محمدمهدی عسگری
سال سوم، شماره اول -۱۳۸۸ – تخصصی مطالعات قرآن و حدیث.فصلنامۀ علمی در
فقر یک پدیده نامطلوب اجتماعی است که وجود و گستردگی دامنه آن در جامعه به پیآمدهای زیان آور همه جانبه ای در کوتاه مدت و دراز مدت می انجامد .
این پدیده شوم درهمه ادیان و فرهنگ های بشری نکوهش و برای زدودن آن از جامعه راه ها و روش های گوناگونی پیشنهاد شده است. در قرآن کریم و روایات متعددی نیز، فقر به عنوان عامل منفی در زندگی انسان معرفی شده است که باید به زودی رفع گردد.اما در مقابل، در برخی از روایات عباراتی پیرامون ستایش فقر و جایگاه فقرا نزد خداوند دیده می شود که ایجاد یک نوع تعارضی در این زمینه می نماید.
لذا حل تعارض روایات و تبیین موضع اسلام و شیوه مواجهه آن با مقوله فقر ضرورتی انکار ناپذیر است.
بررسی منابع اسلامی نیز مشخص می کند، مقتضای جمع وسازش میان اخبار متعارض این است که فقر و ثروت هر یک به نوبه خود نعمتی الهی است که بنده وظیفه دارد به مقتضای آن عمل کند و به همین دلیل دربیشتر دعاهای حضرات معصومین (علیه السلام)کفاف خواسته شده که سالمتر و کم خطرتر از طرفین آن است علاوه بر این، مقاله حاضر پدیده فقر را با استمداد از منابع تفسیری و فقهی مورد بررسی قرار داده است وجامعیت و نگاه دقیق به مسئله فقر و اقسام آن از جمله نوآوری این تحقیق است.
۵- طباطبایی(۱۳۷۹)نیز در مقاله خویش نخست، به شناسایی مفهوم فقر در فرهنگ اسلامی پرداخته، پس از آن به ارزیابی مصادیق فقر در جامعه ایران اسلامی و سپس پیآمدها و را ههای زدودن یا مقابله با آن پرداخته است.با مطالعه این آثار و دیگر آثار مرتبط، به خوبی وجه تمایز تحقیق حاضر با دیگرپژوهش ها روشن می شود.دراین اثر به صورت جامع به بررسی آیات قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام)در مورد مفهوم فقر و اقسام آن وهمچنین حل تعارض روایات در مورد مدح و ذم فقر در اسلام پرداخته شده است و جنبه های دیگر مسئله نظیر مقایسه مفاهیم فقر و مسکنت با دو مفهوم فقر مطلق و نسبی و یا روش استنباط آنها از قرآن و حدیث اشاره شده است.
۱-۸- جمع بندی و نتیجه گیری
فصل دوم:
مفهوم فقر و انواع فقر
۲-۱- مفهوم فقر
۲-۱-۱- فقر از دیدگاه اهل لغت
فقر به معنای کندن ،حفر کردن ،فرود امدن حادثه بر کسی و شکستن پشت او ،پشت شکستن و درویشی است .گاه از فقر ،معنی فاقد بودن عموم مایحتاج حیات اراده میشود و به این معنی همه موجودات جز ذات اقدس الهی فقیرند که هرکس و هر چیز در افاضه فیض به باری تعالی عزاسمه نیازمند می باشد . غنی الذات تنها خداوند است و گاه فقر به نداشتن مال مراد باشد که برخی احادیث در ذم و نکوهش آن آمده و برخی احادیث در مدح وستایش آن . آری اگر فقر با صفاتی چون رضا و قناعت توام باشد فقیر به فقر و نداری خود راضی باشد و براین باور است که خدای مهربان این وضع را برای او پسندیده است .ولی اگر فقر بر فردی خام و بی مایه از معرفت به خدا درآید باری گران و آزمایشی بس خطرناک است که وی را به عیوبی چون ضعف نفس و حسد وغیبت و دروغ و دزدی و خیانت دچارسازد و چه بسا ناتوانی او از کشش این بار گران وی را به کفر کشاند[۱۶].
مرحوم نراقی در تعریف فقرمی فرماید: فقر ضد غناست و آن عبارت است ازموجود نبودن آن چیزهایی که در زندگی به آنها نیاز بوده باشد.[۱۷]
آیت الله مکارم شیرازی دراین باره چنین می نویسند: فقر عبارت است از فقدان یا کسری درآمد به نحوی که شخص مبتلا به این حالت مخارج شرعی و عرفی اش بیش از درآمد او باشد. به عبارت دیگرکسی است که مخارج سال خود و عیالاتش (زن و فرزندان و تحت تکلفش) را ندارد.[۱۸]
فقر در لغت نامه دهخدا چنین تعریف شده است: فقرنداشتن مایحتاج است و تفاوت آن با فقد این است که فقد نداشتن چیزی است که بدان نیازی نباشد و آن را فقر نتوان گفت. بنابراین فقرا مردم مسکین و بی چیز را گویند، کسانی که حرفه ای ندارندیا صاحبان حرفه که حرفه آنها زندگیشان را کفایت نکند.[۱۹]
خلیل بن احمد میگوید: «اَلْفَقْرُ فِى النَفسِ لا فِى الْمالِ تَعْرِفُهُ- وَ مِثْلَ ذاکَ الغنَى فِى النّفْسِ لا الْمال- یعنى فقر و نیازمندى حقیقى فقر نفسانى است نه فقر مالى که تو آنرا می شناسى، و هم چنین بىنیازى همان بىنیازى نفسانى یا عزت نفس و بزرگوارى است نه بىنیازى از جهت مال و ثروت.[۲۰]
در قاموس فقر بدین معنا امده است:
فقر: حاجت. فَقِیر: حاجتمند واحتیاج را از آن جهت فقر گفتهاند که آن بمنزله شکسته شدن فقار ظهر (ستون فقرات) است در تعذّر رسیدن بمراد (مجمع).
ناگفته نماند: حاجت یکدفعه حاجت ذاتى است مثل یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ اى مردم شما بخدا محتاجید و خدا اوست بىنیاز ستوده[۲۱]. این شامل حال همه است حتى میلیاردرها،و یک دفعه بمعنى نادارى و بىچیزى است مثل:« وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ»[۲۲]
فاقِرَه: داهیه بزرگ. این از آنست که بلاى بزرگ پشت انسان را میشکند وَ وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ باسِرَهٌ. تَظُنُّ أَنْ یفْعَلَ بِها فاقِرَهٌ.چهرههائى در آنروز درهم کشیده است توقّع دارد که بلائى کمرشکن بسرش آید.[۲۳] [۲۴]
ابن فارس درباره معنای فقر می گوید: فقر:الفاء و القاف و الراء: أصل صحیح یدل على انفراج فی شیء م
ن عضو أو غیر ذلک، من ذلک الفقار للظهر، الواحده فقاره، سمّیت للحزوز و الفصول الّتى بینها. و الفقیر: المکسور فقار الظهر من ذلّته و مسکنته. و من ذلک فقرتهم الفاقره، و هی الداهیه، کأنّها کاسره لفقار الظهر. و بعض أهل العلم یقولون: الفقیر: الّذى له بلغه من عیش. و أمّا الفقیر: فانّه مخرج الماء من القناه، و قیاسه صحیح، لأنّه هزم فی الأرض و کسر .[۲۵]
ابن فارس می گوید: فقر عبارت است از: فاء و قاف و راء که اصل صحیح کلمه است و دلالت می کند بر گشایش در چیزیکه از عضو بدن باشد یا غیر آن و از این جهت «فقار اظهر» گودی پشت است و مفرد آن فقاره می باشدکه برای شکاف و گشایش در ستون فقرات است و فقیر به معنی شکسته شدن .و اهل لغت می گویند فقیر کسی است که آرزوی رسیدن به زندگی خوب را دارد و فقیر جایی است که آب خارج می شود از قنات و سنجیدن این نیز درست است . برای اینکه در زمین شکستی ایجاد شده و خرابی بوجود آمده است.
در جایی دیگر نیز فقر بدین معنا آمده است:
الفقر و الفقر: ضدّ الغنى، مثل الضعف و الضعف. و رجل فقیر من المال، و قد فقر فهو فقیر، و الجمع فقراء، و الأنثى فقیره من نسوه فقائر. و الفقیر:الّذى له ما یأکل، و المسکین الّذى لا شیء له. و الفقره و الفقره و الفقاره واحده فقار الظهر، و هو ما انتضد من عظام الصلب من لدن الکاهل الى العجب .[۲۶]
۲-۱-۲- فقر از دیدگاه اصطلاحی :
راغب اصفهانی می گوید فقر به چهار معنابه کار می رود:
اول: وجود نیاز ضروری . این معنا همه انسانها را تا زمانی که در دنیا هستند و بلکه تمام موجودات را شامل می شود . به همین معناست آیه « ای مردم شما نیازمند خدایید و خدا بی نیاز و ستوده است »
دوم: تهیدستی که در این ایات فقر به این معناست :« این صدقات برای ان نیازمندانی است که در راه خدا فرومانده اند …از شدت خویشتنداری فرد بی اطلاع آنان را توانگر می پندارد » و « صدقات در حقیقت ازآن نیازمندان ومستمندان است »
سوم : فقر نفس که عبارت است ازآزمندی و سیری ناپذیری .
چهارم : فقر و نیازمندی به خدا .همچنان که درآیه «پروردگارا به آنچه از خیر و خوبی بر من نازل کرده ای نیازمندم» مقصود همین معنا از فقر است.[۲۷]
فقر عبارت است از نیازمندی انسان یا بی نصیب ماندن از چیزهایی که برای تامین زندگی او وکسانی که تحت تکفل او هستند کفایت می کند . به عبارتی دقیقتر :فقر عبارت است از نداشتن چیزهایی که آدمی در زندگی به آنها نیازمند است و ناقص یا اندک بودن امکاناتی که شکوفایی قابلیت آدمی ظهور استعدادهای او به آنها بستگی دارد .[۲۸]
امام محمد غزالی درتعریف فقر چنین می گوید: بدان که فقر عبارت است از نیستی آنچه بدان حاجت باشد. اگر آنچه بدان حاجت افتد موجود باشد و برآن قدرت بوده محتاج فقیر نباشد و چون این فهم کردی شک نداری درآنچه هر موجودی جز حق تعالی فقیر است زیرا که محتاج است به دوام وجود و دوام وجود او از فضل باریتعالی است و این است معنی فقر مطلق. ۱
خواجه عبدالله انصاری می گوید: بدان که فقر دو است : یکی آن که رسول خدا از آن استعاذت کرد و گفت « اَعوذُ بِکَ مِنَ الْفَقْرِ»و دیگر آن که فرمود :« اَلْفَقْرُ فَخْری». آن یکی نزدیک کفر است واین یکی نزدیک حق. اما آن که به کفر نزدیک است فقر دل است که علم و حکمت و اخلاق و صبر و رضا و تسلیم وتوکل از دل ببرد.اما آن فقر که گفت الفقر فخری آن است که مرد از دنیا برهنه گردد و در این برهنگی به دین نزدیک گردد.۲
در قرآن فقر با تعبیرات گوناگونی مطرح گشته است:
۱-سیئه؛ گناه زشت: به فقر تفسیر شده است.« ََو بَلَونَهُم بِالحَسَناتِ وَ الَّسیئاتِ» ۱و آنها را به خوبیها و بدیها بیازمودیم.درتفسیر علی بن ابراهیم قمی آمده است : یعنی« بِالسِعهِ وَ الْاَمْنِ وَ الْفَقْرِ وَ الْفاقَهِ الشِدَّهِ » (آزمودیم) با فراخی و امنیت و فقر و بینوایی و سختی.
۱-غزالی ،کیمیای سعادت ،ج۲، ص۴۲۵-
۲- انصاری ، عبدالله بن محمد ،منازل السائرین،
۳ -اعراف ۱۶۸ ،مترجمان ،ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القران ،ج۱۰ ،ص۱۰۰
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که گفته اند: « حسنات» در کتاب خدا دو قسم است و «سیئات» نیز دو قسم است: از جمله حسناتی که خدا ذکر کرده است : سلامتی، امنیت ، فراخی در زندگی و رزق و روزی است . اینها را خداوند حسنات و نیکیها نامیده است و منظور از سیئه و بدی در اینجا بیماری و ترس و گرسنگی و سختی هاست.
۲- مسکنت : بیچارگی ؛ «وَ ضُرِبَت عَلَیهِمُ المَسکَنَهُ »۱، بر ایشان مهربیچارگی و فروماندگی زده شد.در تفسیر قمی این آیه نیز به جوع و گرسنگی تعبیر شده است.
۳-قتر: سختی و تنگدستی؛« وَلَا یرهَقُ وُجُوهَهُم قَتَرُُ وَ لَا ذِلَّهٌ»۲سختی و تنگدستی و زبونی چهره شان را نمی پوشاند.
۴-سوء : بدی و زشتی:«وَلَو کُنتُ أَعلَمُ الغَیبَ لَاستَکثَرتُ مِنَ الخَیرِ وَ مَا مسَّنِی السُّوءُ»۳اگرغیب می دانستم سود بسیار می بردم و بدی به من نمی رسید. امام باقر علیه السلام سوء را دراین آیه به « فقر » تفسیر کردند.۴
۱-آل عمران ۱۱۲،شریف لاهیجی ،محمدبن علی ،تفسیر شریف لاهیجی ،ج۱ ،ص۳۶۷
۲-یونس ،۲۶ ،قمی ،علی بن ابراهیم، تفسیرقمی ،ج۱،ص۳۱۱
۳-اعراف ،۱۸۸ ،سیوطی ،جلال الدین،الدر المنثور فی تفسیر الماثور،ج۳ ،ص۱۵۱
[شنبه 1400-03-22] [ 02:52:00 ب.ظ ]
|