زمانی که حکمی قطعی از دادگاه صادر میشود یا پس از صدور، قطعیت مییابد، اصل بر صحت آن حکم است و ادعای خلاف آن مسموع نخواهد بود و این عدم استماع به دلیل این است که مراحل دادرسی طی شده و ادعا و دفاعیات استماع گردیده و مرحلهی اجرا دیگر جایی برای طرح ادعا و دفاع مبنی بر پرداخت دین نخواهد بود. استماع چنین ادعاهایی بر طبق قانون تنها در قالب طرق فوقالعاده شکایت از آراء امکانپذیر خواهد بود که برای محدود نمودن دایره چنین شکایاتی قانونگذار موارد آن را به صورت محدود و مضیق در قانون تعیین نموده است[41]. البته استفاده از این طرق فوقالعاده نیز همیشه نمیتواند مانع اجرای حکم گردد، بلکه موارد ویژهای وجود دارد که این امکان داده شده تا اجرای حکم به طور موقت به تعویق بیفتد. به هرحال آنچه روشن میباشد این است که مأمور اجرا نمیتواند به هیچ عنوان عملیات اجرائی را متوقف نماید، مگر اینکه با موردی مواجه شود که قانونگذار آن را مجوزی برای توقیف عملیات اجرایی دانسته باشد؛ در اینصورت با صدور قرار مبنی بر تأخیر، توقیف یا تعطیل اجرای احکام مدنی؛ بسته به هر مورد؛ عملیات اجرایی به طور موقت متوقف خواهد شد. این بخش اختصاص به همین موارد استثنائی و آثاری که چنین قرارهایی در پی خواهند داشت، دارد و به معرفی هر یک از این قرارها و دلایل صدور آنها پرداخته و پس از آن به بیان تفاوتهای موجود، مابین این موارد و آثار آن میپردازیم.
2-1 تأخیر در اجرای احکام مدنی
تأخیر اجرای احکام مدنییکی از موارد استثنایی است که وجود دلایلی در حین عملیات اجرایی موجب بروز این مانع در روند اجرا میشود. این وقفه در اجراء، در قالب قراری از سوی دادگاه صادر میشود که قرار تأخیر نام دارد و برای صدور چنین قراری، به وجود شرایط و دلایلی نیاز داریم، با توجه به اهمیتی که مرحله اجرا دارد باید به خوبی این مورد استثنائیرا شناسایی نمود؛ در این گفتار به معرفی این قرار و پس از آن به دلایلی که موجب صدور چنین قراری میشود، میپردازیم.
2-1-1 تعریف تأخیر عملیات اجرایی
تأخیر در لغت به معنای پس انداختن[42]، عقب انداختن و در اصطلاح به معنی با فاصله انجام دادن حکم و عملیات اجرایی با تأمل و تأخیر است. تأخیر یکی از قرارهای موقتی است که به موجب آن، زمان اجرای حکم به زمان دیگرییا به تحقق وضع یا حالتی موکول میشود[43]، به همین دلیل هرگاه به جهاتی مانند اختلاف یا وجود ضرر جبران ناپذیر، و یا هر عملی که منتسب به یکی از طرفین دعوی است، دادگاه قرار تأخیر اجرای حکم را صادر نماید، عملیات اجرایی برای مدت معینی که دادگاه مقرر میدارد، به تأخیر میافتد[44]. دادورز نمیتواند عملیات اجرایی را به میل خود به تأخیر اندازد، زیرا تأخیر عملیات اجرا، در وصول محکومٌبه تأخیر ایجاد مینماید و این موجب خسارت به محکومٌله خواهد شد و احقاق حق او را به تأخیر می اندازد؛ حتی در برخی مواقع ممکن است بر اثر این تأخیر فرصتی برای محکومٌعلیه ایجاد شود که اموالش را از دسترس دادورز خارج گرداند و محکومٌله از معرفی مالی از اموال محکومٌعلیه برای وصول طلب خود بازماند، در چنین حالتی در واقع طی مراحل دادرسی و صدور حکم قطعی بیفایده رها خواهد شد[45].
2-1-2 تفاوت توقیف، تأخیر و تعطیل اجرای احکام مدنی
برای اینکه با شناخت بیشتری در بحث وارد شویم و تفاوت بین سه اصطلاح مورد بحث بیشتر درک شود، در این بند تفاوت این سه مورد را بررسی مینماییم. اصطلاح توقیف ممکن است با اصطلاح دیگری به نام ” قطع عملیات اجرایی” اشتباه و به جای همدیگر استعمال شوند؛ در حالی که این دو با یکدیگر متفاوت میباشند و در مورد اخیر هرگاه محکومٌعلیه رسیدی ابراز دارد که دال بر پرداخت بدهی به محکومٌله باشد و یا دلیلی مبنی بر مالکیت مافیالذمه یا سقوط تعهد، یا اشتباه دادگاه ارائه دهد، اجرای احکام مکلف است عملیات اجرایی را قطع نماید و به دادگاهی که تحت نظر آن اجرا را انجام میدهد اعلام دارد. در حقیقت در موارد قطع، عملیات اجرایی که همان تعطیل اجرای حکم است، برای همیشه متوقف میشود و نه برای مدت خاص. هرچند که در توقف هم ممکن است عملیات اجرایی پس از اتمامِ مدت هیچگاه ادامه پیدا نکند، ولی این تنها احتمالی است که ممکن است هرگز رخ ندهد امّا در رابطه با قطع عملیات اجرایی همیشه اینگونه خواهد بود. عدهای از حقوقدانان قائل بر این نظر هستند که قطع عملیات اجرایی در حقیقت همان گذشت و انصراف محکومٌله میباشد و اوست که با ابرازرسید انصراف خود از اجرا را اعلام میدارد، ولی این نظر مردود است، چراکه محکومٌله برای گذشت و انصراف از حقّ خود نیازی به ابراز رسید ندارد و هرگاه که بخواهد می تواند به راحتی و بدون لزوم از ادامه اجرا انصراف دهد[46].اگر قطع عملیات اجرایی را همان انصراف محکومٌله بدانیم، انصراف وی را مقید به ابراز دلیل نمودهایم در حالی که، محکومٌله حق دارد در انصراف از اجرا آزادانه و مختار عمل نماید. از آنجایی که قانونگذار در برخی مواقع لفظ توقیف و در پارهای دیگر تأخیر را به کار برده است، لازم است تفاوت این دو با یکدیگر را نیز بشناسیم که در استعمال هریک در جای خود دقت شود و بدانیم که به کارگیری جا به جای هر یک موجب تغییر مفهوم قرار صادره خواهد شد. یکی از این تفاوتها آن است که در تأخیر اجرای حکم، عملیات اجرایی هنوز آغاز نگردیده و تنها اجرائیه صادر شده است در حالی که توقیف عملیات اجرایی مربوط به زمانی است که نه تنها اجرائیه صادر شده بلکه اجرا نیز شروع شده است ولی به دلایلی در اواسط اجرا، عملیات متوقف میشود[47]. تفاوت دیگر را میتوان پس از پایان مدت تأخیر یا توقف یافت. در تأخیر، عملیات اجرایی برای مدتی به حالت تعلیق در میآید و پس از پایان این مدت روند اجرایی به همان حالت سابق بازگشته و عملیات تعقیب میگردد ولی در مورد توقیف به این نحو نیست و در مورد آن دو حالت متصور است؛ یکی اینکه پس از پایان مدتِ مشخص شده عملیات اجرایی در همان جهت سابق ادامه پیدا کند و حالت دیگری که میتوان تصور نمود این که عملیات اجرایی به طور کل منتفی شود و هیچگاه تعقیب نگردد[48]. هرچند مورد دوم تنها احتمال است ولی احتمالی است که در قرار تأخیر اجرای حکم دیده نمی شود و تنها در رابطه با توقیف امکانپذیر خواهد بود. برخی از حقوقدانان معتقدند گاهی سه اصطلاح توقف، تأخیر و تعطیل اجرای حکم مترادف با یکدیگر هستند و گاهی تفاوت دارند. زمانی که اجرا برای مدت نامعلومی انجام نشود توقیف و اگر مدت معین باشد تأخیر و در صورتی که درخواست از جانب محکومٌله و بدون جهت قانونی باشد تعطیل عملیات اجرایی نامیده میشود[49]، برخی دیگر نیز تفاوت تعطیل با سایر موانع اجرای حکم را در این دانسته اند که تعطیل تنها به درخواست محکومٌله و بدون هیچ سبب قانونی صورت میگیرد ولی توقیف با اعتراض ثالث و فوت وحجر محکومٌعلیه و به درخواست محکومٌعلیه است[50]. اما نظر ما همسو با حقوقدانان دیگری است که گفتهاند تعطیل ممکن است مستند به عمل یکی از طرفین اجرائیه یا به حکم قانون یا به دستور مراجع صلاحیتدار باشد[51] . تفاوت توقیف، تأخیر و تعطیل در این است که اگر جهتی که سبب توقیف یا تأخیر اجرای حکم شده رفع گردد عملیات اجرایی دوباره تعقیب خواهد شد ولی با تعطیل در اجرا دیگر تعقیب عملیات اجرایی امکان پذیر نخواهد بود و پرونده از روند اجرایی به طور کامل خارج میشود[52]، مگر اینکه ثابت شود در صدور قرار تعطیل اجرای حکم تقلبی صورت گرفته است. با توجه به مطالب گفته شده در مییابیم که هریک از این قرارها متفاوت از دیگری هستند و نیاز به مطالعه مجزّا دارند.
2-1-3 دلایل صدور قرار تأخیر اجرای حکم
[یکشنبه 1398-12-11] [ 03:52:00 ب.ظ ]
|