کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 




[42] – Udhr [43] – حقوق محیط زیست عبارت است از مطالعه ی قواعد حقوقی موجود در زمینه ی محیط زیست، تقی زاده  انصاری، مصطفی، پیشین، ص ١ [44]- International Environmental Law [45] – امیر ارجمند، اردشیر، « حفاظت از محیط زیست و همبستگی بین المللی» مجله ی تحقیقات حقوقی ، شماره15،( تابستان 1374)، ص329، همچنین نگاه کنید به اعتدال محمد، « محیط زیست در حقوق بین الملل» روزنامه ی اطلاعات، شماره20711،( یکشنبه 6، اسفند 1374)، ص12 [46] – نگاه کنید: زیاران، بزرگمهر،« توسعه ی حقوق بین الملل محیط زیست، مسئولیت دولتها و حل مسالمت آمیز اختلافها» مجله ی سیاست خارجی، سال هشتم، شماره3،( پاییز 1373،ص472. [47] – امیر ارجمند، اردشیر، « حفاظت از محیط زیست و همبستگی بین المللی» مجله ی تحقیقات حقوقی ، شماره15،( تابستان 1374)، ص329، همچنین نگاه کنید به اعتدال محمد، « محیط زیست در حقوق بین الملل» روزنامه ی اطلاعات، شماره20711،( یکشنبه 6، اسفند 1374)، ص330 [48] – اصل 12«منشور اروپایی آب» که یکی از اولین اسناد مربوط به حفاظت از محیط زیست است، اعلام می دارد: . به نقل از همان، ص ٣٣١ .« آب مرز ندارد، آب منبعی مشترک است که همکاری بین المللی را ضروری می دارد [49] – همان [50] – رادکلیف، مایکل ،(1374)، توسعه پایدار ، ترجمه حسن نیر ، تهران ، وزارت کشاورزی ، ص ۱۳ [51] – عسکری ، پوریا و وکیل ، امیرساعد ، (۱۳۸۴ )، نسل سوم حقوق بشر ـ حقوق همبستگی ، مجد ، تهران ، ص ۶۸ . [52] – پژمان ، سیدهادی ، (۱۳۸۱ )، محیط زیست صلح و امنیت بین المللی ، فصل نامه سازمان محیط زیست ، شماره ۳۷ ، ص ۷۴ . [53] – مولدان بدریچ و سوزان بیلهارز ، بی تا، شاخص های توسعه پایدار ، ترجمه شاطر حداد تهرانی و ناصر محرم نژاد،  تهران ، انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست ، ص ۸۴ . [54] – همان منبع،ص85 [55] – مولایی ، آیت ،(1388)، مقاله « مبانی و اصول توسعه پایدار زیست محیطی در قانون اساسی ج.ا.ایران » در کتاب محیط زیست ، نظریه ها و رویه ها ، دفتر حقوقی و امورمجلس سازمان حفاظت   محیط زیست ، ص ۴۱۳ . [56] – همان منبع،ص418 [57] – همان منبع،ص419 [58] – وحدتی راد ، نیما ،(1388)،مقاله ،دستیابی به توسعه پایدار در چارچوب حق بر محیط زیست  ، کتاب محیط زیست ، نظریه ها و رویه ها ، دفتر حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط زیست ،ص ۴۰۲ ـ ۴۰۱ . ۱۲ [59] – همان منبع:ص402 [60] – موسوی ، سید فضل ا… ، (1385)، سیر تحولات حقوق بین الملل محیط زیست ، تهرن ، میزان ، ص ۴۴۱ [61] – Agent 21

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-12-12] [ 05:47:00 ب.ظ ]






با بررسی این اعلامیه به نظر می رسد که سند فوق نسبت به اسناد قبلی بسیار کامل تر و در سطحی  گسترده تر ، انواع تدابیر حمایتی را مطرح نموده است و هم در سطح دولتی و هم مشارکتی خواهان ارائه حمایت های بهداشتی ، مالی ، حقوقی و کیفری از دولتها و سازمان های غیر دولتی نسبت به زنان خشونت دیده شده است. 3-1-2-4- اجلاس پکن+5 (سال2000) از سال 1975 که مجمع عمومی طی قطعنامه 5321، از کمیسیون «مقام زن» خواست که پیش نویسی در خصوص امحای تبعیض علیه زنان آماده کند،(3) سازمانهای دولتی و غیردولتی (NGOs) تلاشهای فراوانی، در سطح بین المللی و داخلی صورت دادند. اجلاس پکن که نمود عینی این تلاشها بود، بزرگترین کنفرانس بین المللی سازمان ملل متحد از تاریخ تأسیس این سازمان است. نقش سازمانهای غیردولتی (Non Governmental organizations) در این عرصه بخوبی نمایان بود و حضور فعالی نیز در اجلاسهای مختلف راجع به حقوق زنان داشته اند.به دنبال تشکیل اجلاس پکن (1995)، مجمع عمومی، کمیسیون را موظف کرد تا روند اجرای مصوبات پکن را دنبال کند. همچنین، مصوبات 23 اجلاس ویژه مجمع عمومی (پکن +5) در سال 2000 را پی گیری کند.(17) در این زمینه، کمیسیون اقدام به تصویب برنامه کار برای سالهای 2002 تا 2006 نمود که طی هر یک از اجلاس سالانه، دو موضوع مد نظر قرار گیرد. البته مصوبات اجلاسها و کنفرانسها به ویژه سند پکن، از نظر حقوقی الزام آور نیست. در اجلاس پکن+5، تعداد 188 هیأت نمایندگی و نمایندگان 125 سازمان غیردولتی (NGOS) شرکت داشتند. کمیسیون مقام زن، در چهل و هفتمین اجلاسیه خود برنامه ای را به این شرح، تصویب کرد: سالهای 2001 و 2002: امحای فقر، به ویژه از طریق توانمندسازی زنان در چرخه زندگی، مدیریت زیست محیطی و کاهش بلایای طبیعی با لحاظ نمودن عنوان دیدگاه جنسیتی. سالهای 2003 و 2004: مشارکت و دسترسی زنان به رسانه ها، فناوری اطلاعات و ارتباطات و تأثیر کاربرد آنها به عنوان وسیله پیشرفت و توانمندی زنان، حقوق بشر زنان و رفع تمام اشکال خشونت علیه زنان و دختران بر اساس سند و اجلاس پکن+5 (موضوعات سال جاری اجلاس). سالهای 2004 و 2005: نقش مردان و پسران در دستیابی به تساوی جنسیتی، مشارکت برابر زنان در پیشگیری از مناقشات و روند استقرار صلح. سالهای 2005 و 2006: بررسی اجرای «کار پایه عمل» پکن و سند نهایی اجلاس پکن، چالشهای جاری و راهبردهای آینده نگر در زمینه پیشرفت و توانمندسازی زنان و دختران. افزودنی است که در سند پکن+5 موضوعهای مندرج در کنوانسیون رفع تبعیض، به طور دقیق تری مورد توجه قرار گرفت. مهمترین این موارد عبارت است از:حمایت از زنان، جزء حقوق بشر است که به ویژه از لحاظ خشونت جنسی، بهداشت و تولید مثل باید مورد حمایت قرار گیرند، زنان باید حقوق مساوی با مردان از لحاظ ارث بری زمین و اموال، داشته باشند، حاملگی نباید مانعی جهت مشارکت زنان در امور جامعه شود، تجاوزات جنسی، جزء جنایات علیه بشر است و در برخی موارد طبق حقوق بشردوستانه، جزء اعمال مربوط به کشتار جمعی (ژنوساید) است. سند پکن با اعلام نارضایتی از کم اهمیت دادن به نقش زنان، خواهان الغای قالبهای ذهنی در رسانه ها و افزایش میزان مشارکت و دسترسی زنان به راه های ابراز وجود شده و دولتها را متعهد کرده است که در خط مشی مربوط به رسانه های گروهی تجدید نظر کنند.(سند چهارمین کنفرانس جهانی زن کار پایه عمل پکن، 1375 ، ص67) در سال 1999 پروتکل اختیاری توسط سازمان ملل به تصویب رسید. این پروتکل دارای بیست و یک ماده است. پروتکل از همه دولتهای عضو کنوانسیون می خواهد که عضو این پروتکل بشوند. این پروتکل در 22 دسامبر 2000 لازم الاجرا شد. تصویب پروتکل به معنای(14) پذیرش صلاحیت کمیته رفع تبعیض در ارتباط با رسیدگی به شکایات می باشد. رسیدگی به شکایات منوط به طی مراحل داخلی قضایی است. ماده 17 پروتکل هر نوع اعمال شرطی بر کنوانسیون را ممنوع کرده است. پروتکل در صدد یکسان سازی رویه های بررسی شکایت توسط ارگانهای سازمان ملل و همین طور عملکرد پاره ای از مجموعه های قراردادی آن سازمان می باشد. در مقدمه پروتکل، به اصل برابری و عدم تبعیض به همان شکلی که در سایر اسناد آمده، پرداخته شده است. در واقع، هدف این پروتکل ارائه راهکارهای اجرایی برای کمیته رفع تبعیض به منظور اعمال اختیارات آن کمیته است. تصویب این پروتکل توسط سازمان ملل بیانگر آن است که نهاهای نظارتی در اسناد حقوق بشر به دنبال پیدا کردن موقعیتهایی برای نظارت بر عملکرد دولتها می باشند. این وضعیت، برای کشوری همچون جمهوری اسلامی ایران نامطلوب است؛ زیرا کمیته تصریح کرده است که هیچ شرطی را به استناد مذهب، رسوم، و یا قوانین داخلی نخواهد پذیرفت. 3-2- اسناد بین المللی مربوط به حمایت از زنان در برابر جرایم علیه تمامیت جسمانی در مناقشات مسلحانه 3-2-1- اعلامیه مجمع عمومی جهت حمایت از زنان و کودکان در موقعیتهای اضطراری در مناقشات مسلحانه 1979 مجمع عمومی سازمان ملل متحد در مقدمه اعلامیه 1979 با تأکید بر اینکه زنان و کودکان در طول جنگ ها و درگیری های نظامی قربانی اعمال غیر انسانی و متحمل عواقب زیان آور شدید آن می شوند و آگاهی از اینکه زنان و کودکان در بسیاری از مناطق جهان به ویژه در نواحی که دستخوش آشوب، سرکوبی، جنگ تحمیلی، تبعیض نژادی، سلطه بیگانه و انقیاد کشورهای دیگر است تحت خشونت قرار می گیرند، اعلام می دارد که:     “علیرغم محکومیت و سرزنش عمومی و صریح و روشن ، استعمارگری ، تبعیض نژادی و اشغال بیگانه این اعمال همچنان ادامه می یابد و بسیاری از افراد بشر از جمله زنان و کودکان را قربانی می سازند.”  همچنین در مقدمه اعلامیه فوق مجمع عمومی از این مطلب اظهار تأسف نموده است که نقض حقوق بشر دوستانه بین المللی همچنان ادامه پیدا کرده است به موجب ماده 1 این اعلامیه حمله و بمباران به جمعیت غیر نظامی، تحمیل آسیب های شدید و بی شمار خصوصاً زنان و کودکان که بسیار آسیب پذیرند باید ممنوع شود و چنین اعمالی باید مجازات گردد . بر اساس ماده 2 این اعلامیه: «استعمال سلاحهای شیمیایی و باکتریایی در جریان عملیات نظامی نقض فاحش پروتکل 1925 ، کنوانسیون 1949 ژنو و اصول حقوق بشر دوستانه بین المللی دانسته شده است چرا که این اعمال زنان بی دفاع و کودکان را در معرض خطرات شدیدی قرار می دهد از این رو باید شدیداً محکوم گردد.» به موجب ماده 3 «تمامی دولت های طرف اعلامیه متعهد شده اند  که کلیه اسناد بین المللی مربوط به حقوق بشر دوستانه بین المللی از جمله کنوانسیون های ژنو 1949 و پروتکل های الحاقی آن را در مورد حمایت از زنان و کودکان اجرا نمایند.» در ماده 4 این اعلامیه نیز رفتارهایی همچون تعقیب ، شکنجه ، اعمال مجازات ، برخورد تحقیر آمیز و خشونت علیه جمعیت غیر نظامی که اغلب از زنان و کودکان تشکیل می شود ممنوع اعلام شده به موجب ماده5 «…تمامی اشکال رفتارهای سرکوبگرانه و بی رحمانه و غیر انسانی نسبت به زنان و کودکان شامل : حبس ، شکنجه ، تیراندازی ، بازداشت های انبوه،مجازات های گروهی ، انهدام اقامتگاه ها و اخراج اجباری که توسط طرفین درگیر در زمان جنگ ارتکاب شود باید به عنوان یک عمل کیفری محسوب شود.» ماده 6 این اعلامیه دولت ها را ملزم نموده به فراهم نمودن پناهگاه برای زنان و کودکان ، غذا ، خدمات و مراقبت های پزشکی و بهداشتی و این امر را جزء لاینفک حقوق زنان در زمان جنگ می داند . و این حقوق را برای زنان نشأت گرفته از اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاقی بین المللی حقوق مدنی و سیاسی ، میثاق بین المللی حقوق اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی، اعلامیه جهانی حقوق کودک و دیگر اسناد بین المللی می داند. اما ایراد عمده این سند این است که اعلامیه بوده و چندان جنبه الزام آور ندارد . 3-2-2- اعلامیه رفع خشونت علیه زنان و حمایت از زنان در جنگها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:47:00 ب.ظ ]





مکانیزمهای اجرای قابلیت دادرسی حق بر غذا بسیار ضعیف است. این امر به دو عامل باز می گردد : عامل اول به قانونگذاری ملی کشورها بر می گردد و عامل دوم به ماهیت حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. ولی با پیشرفتهایی که در تعیین صلاحیتهای رسیدگی صورت می گیرد با گذشت زمان، قابلیت دادرسی حق بر تغذیه بیشتر مشهود می شود. در سطح ملی، کشورها بطور کمابیش بر حق غذا اشاره می کنند که موضوعات مهمی را در دفاع از این حق در سطح ملی شکل میدهند. توجه به معقول و یا موجه بودن [91] در رسیدگیهای قضایی در مورد فعالیت یا عدم فعالیت دولت در برآوردن حق بر غذا در حیطه منابع موجود از رویه هایی است که گاهی رو به جلو در قابلیت دادرسی ‌حق بر ‌غذا ‌محسوب می شود.[92]‌همچنین پیش بینی مکانیزمهای نظارتی داخلی‌ در جهت کنترل اقدامات صورت گرفته از جانب بخشهای مختلف دولت از تمهیدات مهم در جهت برآور‌دن این حق است. در سطح داخلی، مناسب ترین ابزار ها و روشها برای پیاده سازی حق بر غذا، ضرورتاً از کشوری به  کشوری دیگر به طور چشمگیری متغیر است. هر دولتی دارای مصلحت هایی در انتخاب روش های مخصوص به خود است. اما میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، به روشنی هر کشوری را ملزم ساخته است تا اقدامات ضروری برای دسترسی به مواد دغذایی انجام دهد. این موضوع سبب پذیرش استراتژی ملی می شود که امنیت غذایی برای تمام افراد را، براساس اصول حقو ق بشر، تضمین می کند.  همچنین باید منابع موجود را برای دست یافتن به این  اهداف و همچنین موثرترین روش های استفاده از آنها را شناسایی کرد.[93]

گفتار دوم –  فراملی

اگرچه تمرکز اصلی رهنمودها باید بر تعهدات ملی باشد، اما همچنین باید ورای سطح ملی عمل کنند  و تعهدات دولت ها نسبت به شهروندان دیگر کشورها نیز در  آن گنجانده شود  که می توان آن را تعهدات فراملی نامید. در بین تعهدات دولت ها برای مشارکت و همکاری در  حوزه حقوق بشر، تعهدات برای دستیابی به حق بر غذا، از جمله قوی ترین آنهاست که تحقق آن به طور ی که  در بند 11، پاراگراف 2 میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آمده، نیاز به همکاری بین المللی دارد. کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیان می کند که همکاری بین المللی برای تحقق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بر طبق بندهای 55 و 56 منشور ملل متحد و اصول حقوق بین الملل، تعهد تمام کشورهاست و در تفسیر کلی شماره 12 شفاف سازی بیشتری صورت گرفت که بر طبق آن، کشورها باید گام هایی را در جهت احترام به بهره مندی حق دسترسی به غذا، حمایت از حق دسترسی به غذا، تسهیل به دسترسی و ارائه کمک های ضروری هنگام نیاز، در دیگر کشورها بردارند. آنچه در روند رو به رشد جهانی شدن روشن است، آن است که یکی از اقدامات دولت می تواند داشتن عکس العمل و واکنش ( مثبت و منفی ) به حق  دسترسی به غذا درکشوری دیگر باشد(مانند تجارت کشاورزی). دولتها مسئولیت دارند تا تضمین کنند که سیاست های ملی دارای تأثیرات منفی بر حق بر غذا افراد دیگر کشورها نیست. در زمینه تعهدات فراملی، توجه به حق بر غذا بدین معناست که دولت ها نباید اقداماتی انجام دهند که تاثیرات منفی بر حق د سترسی به غذای افراد در دیگر کشورها داشته باشد. در بیانیه وین سال1993 و برنامه عمل آن، دولت ها دوباره تاکید و تاکید کردند که غذا  نباید بعنوان ابزاری برای فشارهای سیاسی و اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد. تعهد در حمایت بدین معناست که دولت ها وظیفه دارند شرکت ها و سازمان هایشان را طوری تنظیم و کنترل کنند که سبب آشوب و اختلال در کشورهای دیگر نشود. دولت ها باید تعهدات فراملی خود را در  تعاملاتشان با سازمان های چند جانبه از جمله صندوق بین المللی پول (IMF)، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی، اعمال نمایند.[95]

بند اول – منطقه ای

در سطح منطقه ای، سه سند کلیدی و جود دارد که از حق بر تغذ یه به طور مستقیم و  غیرمستقیم حمایت می‌کند. در قاره اروپا ، منشور اجتماعی اروپا  که در  سال 1996 مورد بازبینی قرار گرفته، مهمترین سند است. طبق ماد ه 4 ا ین منشور ، حق و حقوق کارگران مانند حق الزحمه، به آنها و خانواده‌هایشان برای داشتن یک حد استاندارد از زندگی، باید داده شود. در  قاره امریکا پروتکل الحاقی به کنوانسیون امریکایی حقوق بشر معروف به پروتکل سان سالوادور در سال 1988، توسط 11 کشور مورد تایید قرار گرفته و در سال 2000 لازم الاجرا شد. کمیسیون افریقایی حقوق بشر و مردم، منشور افریقایی حقوق بشر و مردم (1981) را چنین تفسیر کرده که حق بر غذا در این منشور از طریق حق حیات، سلامت و توسعه اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مورد حمایت واقع شده است.[96] مکانیزمهای اجرایی برای اسناد منطقه ای همچون منشور اجتماعی اروپا، پروتکل سان سالوادور و منشور افریقایی حقوق بشر و مردم ضعیفند. این مکانیزمها با یکدیگر متفاوتند و حق بر غذا در سطح منطقه ای همچنان قابلیت پیگیری و دادرسی را ندارد، زیرا هیچ یک از این اسناد پیش بینی لازم را برای قابلیت دادرسی حق بر غذا ارائه نمی کنند هر چند، علایمی از پیشرفت  در تقویت و استحکام این مکانیزم ها وجود دارد.

بند دوم – جهانی

در سطح جهانی نهادها و سازمانهایی وجود دارند که در جهت تحقق حق بر غذا گام بر می دارند به طور کلی، نهادهای بین المللی از دو جنبه به دستیابی حق بر غذا می پردازند. نهادهایی نظیر شورای حقوق بشر (کمیسیون سابق حقوق بشر ) یا کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از جنبه های نظری و حقوق بشری حق بر غذا به این مطلب می پردازند و سازمان جهانی خواربار و کشاورزی (فائو) و صندوق بین المللی توسعه کشاورزی با فعالیت های عمل گرایانه، به ویژه با بهره گرفتن از روش های کشاورزی پایدار تلاش می کنند تا حق بر غذای بشری و به طور خاص مردمان تنگدست، کشاورزان خرده پا و مردمان بومی که بیشترین آسیب را از وضعیت نامناسب امنیت غذایی در سطح جهانی متحمل شده اند، محقق شود. با توجه به مطالب بیان شده بررسی نقش و فعالیت سازمان های بین المللی در زمینه تحقق حق بر غذای کافی از اهمیت فراوانی برخوردار است. به این منظور در این مقاله در ابتدا به تعریف حق بر غذا از منظر حقوق بین الملل پرداخته شده و در ادامه فعالیت نهادهای زیرمجموعه سازمان ملل متحد از جمله کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و دیگر نهادها و سازمان های تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد بررسی می شود. در بخش بعدی به جهت نقش اصلی و تأثیرگذار سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در زمینه تحقق حق بر غذا، به طور ویژه عملکرد این سازمان مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.

الف – جایگاه حق بر غذا در نظام بین المللی حقوق بشر

دستیابی انسان به جنبه هایی از خواست ها و نیازهایش که لازمه حیات مادی و معنوی است، جزء حقوق بشر می باشد.[97]حق حیات و برخورداری از استاندارد زنگی مناسب ( از جمله غذا) شامل حقوق بشر بوده و از این رو حقوق بشر، نظام حقوقی خاصی است که برای حمایت از آن پیش بینی شده است. در این گفتار سعی شده است که ابتدا نظام بین المللی حقوق بشر و قلمرو آن تبیین و تشریح شود، سپس قواعد، مقررات حقوق بشر و اسناد و مصوبات سازمان های حقوق بشری که تصور می شود حمایت های ناشی از آن ها را بتوان برای اعمال حق بر غذا مورد بهره برداری قرار داد، بررسی و توضیح داده خواهد شد. در این ارتباط به نقش حقوق عرفی در این زمینه و نیز نقایص حقوق بشر پرداخته خواهد شد. در نهایت چگونگی حمایت های قانونی و حقوقی نظام بین المللی حقوق بشر از حق بر غذا مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.

1- حقوق معاهداتی

از آنجا بخشی از حقوق بین الملل از معاهدات – در نتیجه پذیرش هنجارهای قرار دادی – ناشی                 می شود. از این رو معاهدات در نظام بین المللی حقوق بشر نیز از منابع اصلی حقوق بشر بین الملل می‌باشد که برای جایگاه حق بر غذا، مطالعه و بررسی این منابع در نظام بین المللی حقوق بشر را ضروری می نماید. نظام بین المللی حقوق بشر در سال 1948 همزمان با پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد پدیدار گشت. مجمع عمومی، اعلامیه فوق را چنین توصیف کرده است:         « آرمانی مشترک برای تمام مردم و کلیه ملل، با این هدف که جمیع افراد و ارکان اجتماع همواره این اعلامیه را پاس می دارند و تلاش می کنند که بوسیله تعلیم و تربیت، احترام به این حقوق و آزادی ها توسعه یابد و یا تدابیر تدریجی شناسایی و اجرای واقعی آن ها چه در میان ملل عضو و چه در بین مردم کشورهایی که در قلمرو آن ها می باشند، تامین گردد.»[98]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:46:00 ب.ظ ]





۷. آزار و اذیت حشرات و آبزیان در صفحات گذشته موارد متعددى از ممنوعیت آزار و اذیت حیوانات نقل شد در این باره حتى به حشرات و حیوانات ریز و آبزیان نیز توجه شده است. شیخ طوسى وعلامه حلى و دیگر فقها تصریح کرده اند: یکره البول فی حجره الحیوان،((۳۸۱)) بول کردن در خانه حیوان مکروه است. همچنین شهید ثانى مى گوید: یکره البول فی الماء جاریا و راکدا للتعلیل فی اخبار النهى بان للماء اهلا فلا توذهم بذلک،((۳۸۲)) بول کردن در آب جارى و راکد به موجب علتى که در روایات ذکر شده است مکروه مى باشد، زیرا فرمودند: حیواناتى در آب زندگى مى کنند و با بول کردن آنها را اذیت نکنید. فاضل هندى این حکم را به اکثر اصحاب نسبت مى دهد.((۳۸۳)) سوم: ممنوعیت توهین و لعن حیوان با ذکر مطالب این بخش در صفحات گذشته روشن شد که آزار و اذیت جسمانى حیوان مورد منع و نهى واقع شده است. اما باید توجه داشت که علاوه بر رعایت حال جسمانى حیوان، توهین زبانى و لعن حیوانات نیز امر ناپسندى شمرده شده و درروایات متعددى به آن اشاره شده است. از حضرت امیرالمومنین على(ع) در این باره وارد شده است: قال علی(ع) – فی الدواب -: لاتضربوا الوجوه و لاتلعنوها، فان اللّه عزوجل لعن لاعنها،((۳۸۴)) به صورت چهار پایان نزنید و آنها را مورد لعن قرار ندهید، زیرا خداى متعال،شخصى را که چهارپایان را نفرین کند لعن نموده است. در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که: ان رسول اللّه(ص) سمع رجلا یلعن بعیرا، فقال(ص): ارجع لا تصحبنا على بعیرملعون، احترام((۳۸۵)) زبانى به حیوان تا بدان جا مورد اهتمام است که حتى پیامبر به اسب سلام کرد. امام صادق(ع) نقل مى فرمایند: روزى شخصى به همراه اسبش خدمت پیامبر اکرم(ص) آمده و به آن حضرت سلام نمود. پیامبر اکرم در جواب سلام آن مرد فرمود: «وعلیکم السلام »(یعنى سلام بر شما)،و جواب سلام آن مرد را به صیغه و ضمیر جمع دادند. آن مرد گفت: یا رسول اللّه! من تنها و یک نفر هستم. چرا شما جواب سلام مرا به ضمیر جمع دادید؟ پیامبر در پاسخ فرمود: سلام من بر تو و اسب تو بوده است.((۳۸۶)) در پایان لازم به ذکر است، مطالب ذکر شده در چهار بخش گذشته تنها بخشى ازمطالبى است که در معارف اسلامى پیرامون حیوانات وجود دارد. اما همین مقدار، مارا به این نکته رهنمون مى کند که قوانین و حقوق اسلامى بسیار جامع و فراگیر بوده و ازمهم ترین مسائل زندگى تا مسائل ریز آن از چشم شارع مقدس مخفى نمانده است.در عین حال با بیان مسائل کلى و به دادن ملاکات اساسى مى توان پاسخ مسائل نو وجدید را پیدا و از آنها استفاده کرد و پویایى فقه شیعه را به چشم دید. حال که اسلام به حیوان و حقوق آن تا این اندازه اهتمام ورزیده و رعایت حال او را در تمام شئون لازم داشته است، به خوبى روشن مى شود که انسان ها در این نظام حقوقى از چه جایگاه رفیعى برخوردارند و حقوق بشر از ارکان این دین به شمار مى رود که بیان مسائل وشواهد آن، مجال خود را مى طلبد. ………………………………………………………….. منبع: www.islamicfeqh.com

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:35:00 ب.ظ ]






نکته‌ دیگری که فقها در اینجا بدان اشاره کرده‌اند، بحث وجوب یا عدم وجوب اذن در زمان غیبت امام می‌باشد. البته ما منبعی پیدا نکردیم که استدلالی برای تفاوت گذاشتن میان حالت حضور امام و غیبت وی ذکر کرده باشند. به عبارت دیگر وجه افتراق میان زمان حضور و زمان غیبت امام در مورد اذن برای تصرف در معادن چیست؟ می‌توان گفت شاید این تبعیض بین زمان حضور و غیبت امام به این علت باشد که در زمان غیبت، دسترسی به امام وجود ندارد و لذا مثل بحث عدم وجوب عتق رقبه (در کفارّه روزه) در عصری که برده‌داری وجود ندارد، اذن امام هم در اینجا ساقط است. در پاسخ می‌توان گفت در زمان غیبت امام، نائب خاص یا عام ایشان، عهده‌دار مسائل مربوط به حکومت می‌باشد. بنابراین نمی‌توان قائل به سقوط اذن امام در زمان غیبت شد. علی أیّ حال برخی بر این ‌باورند که: «فتتوقف الإصابه منها علی إذنه مع حضوره لا مع غیبته»[127] در زمان حضور امام اذن وی برای تصرف در معادن لازم است بر خلاف زمان غیبت ایشان. برخی دیگر از فقها ذیل بحث مذکور می‌گویند: «لزم من قوله اشتراط اذن الامام حال حضوره أو مطلقاً»[128] در اینجا عبارت «أو مطلقا» اشاره به ضرورت اذن امام در زمان غیبت، علاوه بر زمان حضور دارد. البته نیز می‌توان دلائلی برای لزوم اذن امام در زمان غیبت ذکر کرد. استصحاب وجوب اذن امام از زمان حضور به زمان غیبت، وجود نائب خاص یا عام امام به جای خود ایشان در زمان غیبت، دلالت روایات باب احیاء موات و یا حیازت مباحات بر اذن عام امام در تمام زمانها و مکانها، از جمله دلایلی است که می‌توان در ما نحن فیه متذکر شد. پس نتیجه آن شد که بگوییم، یکی از آثار نظریه مالکیت امام، لزوم اذن وی جهت تصرف در معادن نفت و گاز می‌باشد. اما در کیفیت اخذ اذن مذکور میان فقها اختلافاتی وجود دارد. عده‌ای معتقدند مطابق اخبار تحلیل، اذن عامی برای تصرف در معادن وجود دارد که افراد را از گرفتن اذن خاص جهت تصرف در معدن بی‌نیاز می‌سازد. دسته دوم می‌گویند نمی‌توان اخبار تحلیل را توسعه داده و آنرا به معادن نیز سرایت داد. بلکه اذن خاص امام در تصرف معادن ضروری است. منتهی در زمان غیبت و عدم دسترسی به امام نیازی به اذن ایشان وجود ندارد. دسته آخر نیز اعتقاد دارند که علاوه بر زمان حضور، در زمان غیبت امام نیز اذن وی لازم است، چرا که نائبین عام یا خاص وی، به عنوان جانشین ایشان، عهده‌دار وظایف وی می‌باشند. مبحث دوم: اباحه به موجب قول مشهور در فقه، معادن نفت و گاز در زمره مباحات می‌باشند. این گروه از فقها معتقدند هر شخصی معادن مزبور را حیازت کند،‌ مالک شناخته می‌شود. ما در این مبحث، این نظریه را در دو گفتار «بیان تئوری» و «دلائل» تبیین می‌کنیم. گفتار اول: بیان تئوری مشهور فقها در مورد مالکیت معادن قائل به این‌ هستند که معادن مطلقاً (هر نوع معدنی – چه ظاهری و چه باطنی- و در هر نوع زمینی – چه دولتی و چه خصوصی و چه عمومی- که یافت شود) جزو مشترکات عمومی می‌باشند و این عقیده را با عبارت معروف «الناس فیها شرعٌ سواء»[129] بیان می‌کنند. به اعتقاد این گروه از فقها مطلق معادن برای مردم یکسان بوده و همه نسبت به آن حق یکسانی دارند. بطوریکه هر کسی زودتر از بقیه معدن را کشف و از آن بهره‌برداری نمود، مالکیت معدن مذکور برای وی می‌باشد. قبل از هر چیزی باید این نکته را خاطر نشان کرد که منظور از «شرعٌ سواء» و «مشترکات عمومی» در اینجا این است که معادن مذکور در زمره «مباحات» می‌باشند نه اینکه مالکیت معادن برای عموم مردم بوده و منافع و ثمرات آن برای جمیع ایشان یکسان باشد. علت این ادعا کلام فقهایی است که قائل به این قول هستند. ایشان پس از ذکر این قول، بحث حیازت معادن را مطرح می‌کنند که نشان از این دارد معادن باید جزو مباحات باشد تا بتوان آنرا حیازت نمود. یکی ار فقها صراحتا درباره معادن ظاهری بیان می‌دارد: «المعادن الظاهره لا تملک بالإحیاء … بل هی مباحه»[130] لذا معنای «شرع سواء» این است که معادن در شمار مباحات است نه اینکه جزو مشترکات عمومی و از قبیل اموالی که مالکیت عمومی دارند، باشد. چون وقتی مالکیت مالی مانند شوارع، پل‌ها و … برای عوام الناس مشترک باشد بدین معناست که این مال مالک دارد، فقط مالکیت آن عمومی است و هیچ‌کس به طور خاص نمی‌تواند آنرا به ملکیت خود در آورد. هم‌چنین این اشکال به وجود می‌آید که مگر می‌شود مالی که مالک دارد را حیازت کرده و تملک نمود؟ اما وقتی «شرعٌ سواء» به معنی «مباحات» باشد بحث حیازتی که مشهور فقها در اینجا به میان آورده‌اند، قابل دفاع و توجیه خواهد بود. یکی از فقها درباره مفهوم عبارت «الناس فیها شرع سواء» می‌گوید: «و لیس معناه انها ملک عام لجمیع الناس، و ان کان قد یعبر عنها بذلک على اساس انّ کل الناس یملک حق التصرف فیها و الانتفاع بها بدون خصوصیه خاصه لأحد، کما هو الحال فی جمیع المباحات الاصلیه.»[131] معنای «الناس فیها شرعٌ سواء» این نیست که معادن، ملک عموم مردم و جزو مشترکات عمومی باشند. البته گاهی اوقات بخاطر اینکه همه مردم می‌توانند در این معادن تصرف کنند و از آنها انتفاع ببرند، تعبیر مشترکات عمومی به کار می‌رود، کما اینکه مباحات هم قبل از تملک توسط فرد خاص این‌گونه‌ هستند. ولی همانگونه که متذکر شدیم، اینطور نیست که عموم مردم مالک معادن باشند و قابل ملکیت خصوصی نباشد، بلکه مقصود این است که معادن جزو مباحات بوده و از این جهت که هر کس ابتدائاً آن را حیازت کند، مالک آن خواهد شد، حکم یکسانی برای همه مردم دارد. بنابراین با توجه به توضیحات مذکور مشترکات عمومی در ما نحن فیه به معنای «مباحات» است، و به معنای متبادر و مشهور بین فقها و حقوق‌دانان یعنی «مالکیت عمومی» نمی‌باشد. البته عده‌ای از فقها نیز مفهوم عبارت مذکور را «اباحه» نمی‌دانند بلکه آنرا به معنای مشترکات عمومی تعبیر کرده‌اند که ما در مبحث بعدی به توضیح این مطلب به عنوان یک تئوری مستقل پرداخته‌ایم. اما در مورد علت برداشت دوگانه‌ای که از عبارت «الناس فیها شرع سواء» شده است، می‌توان گفت چون معادن ذیل مبحث «مشترکات» در فقه بیان گردیده است، لذا عده‌ای آنرا به همان معنای مشترکات (مالکیت عمومی) گرفته‌اند و عده ای دیگر آنرا «اباحه» معنا کرده‌اند. حال پس از بررسی مفهوم تئوری اباحه، در اینجا به تبیین بیشتر این تئوری از تئور‌ی‌های مالکیت بر نفت و گاز می‌پردازیم. مشهور فقها در بحث مالکیت معادن اعتقاد دارند همه انواع معادن مطلقا جزو مباحات هستند. ادعای یکی از فقها در این مورد گویای این مطلب است: «فإنّ المشهور نقلا و تحصیلا على أن الناس فیها شرع سواء»[132] مشهور بین فقها معتقدند مردم در حق داشتن نسبت به معادن یکسان هستند و کسی که ابتدائا آن را کشف کرده و مواد آنرا استخراج کند، مالک آن مقدار استخراج شده می‌باشد. نکته دیگر اینکه این فقیه در مورد شهرت می‌گوید نقلا و تحصیلا. یعنی این شهرت را هم دیگر فقها نقل کرده‌اند هم خود وی در میان اقوال فقها به مشهوریت این قول رسیده است. افزون بر آنچه گذشت باید بگوییم تئوری‌های مالکیت امام و مباحات، مبتنی بر نظریه عدم تابعیت معدن از زمین است. یعنی چنانچه مثلا معدنی در زمین با مالکیت خصوصی یافت شود، باز هم در زمره مباحات خواهد بود که این حکم قطعا بر مبنای عدم تابعیت معدن از زمین واقع شده در آن می‌باشد. به عبارت دیگر احیای زمین، به منزله احیای معدن نیست. لذا اگرچه زمین به ملکیت خصوصی شخص حیازت‌کننده در می‌آید، لکن وی مالک معدنی که در اعماق چنین زمینی واقع شده است، نمی‌شود. در واقع وقتی که زمین احیا شود، معدن به حالت اولیه خود باقی می ماند؛ یعنی به ملکیت صاحب زمین در نمی‌آید و چون هیچ‌کس در ایجاد آن دخالتی نداشته، به حالت اولیه‌اش باقی خواهد ماند و هیچ‌کس جز دولت حق ندارد آن معدن را به خود اختصاص دهد.[133] یکی از فقها در این زمینه می‌گوید: «شایان توجه است که اصولاً در حقوق اسلامی نصی نمی‌توان یافت که به موجب آن مالکیت زمین مستلزم مالکیت کلیه ثروت های موجود در آن باشد. نیاز به توضیح ندارد که از نظر حقوقی – چنانچه اجماع تعبدی در بین نباشد- می توان گفت معادنی که در اراضی خصوصی و یا زمین‌هایی که افراد در آنها حق خاص دارند، پیدا شوند در تملک صاحب زمین نیستند. هر چند هنگام بهره برداری که مستلزم تصرفاتی در زمین است باید حقوق صاحب زمین را رعایت کرد.»[134] بنابراین نتیجه می‌گیریم که اگر معدن در زمین با مالکیت عمومی و یا حتی مالکیت خصوصی باشد، همه مردم نسبت به آن حق یکسان دارند و در زمره مباحات خواهد بود. نکته قابل ذکر در اینجا اینکه برخی از فقها معادن را به طور مطلق چه ظاهری چه باطنی، جزو مباحات می‌دانند اما عده‌ای دیگر فقط معادن ظاهری را در زمره مباحات شمرده‌اند که البته باید بگوییم در هر دو حالت، حکم مالکیت معادن نفت و گاز یکسان است. به عبارت دیگر چه معادن مطلقا و چه فقط معادن ظاهری جزو مباحات باشند در هر حال چون معادن نفت و گاز، در زمره معادن ظاهری‌اند حکم مسئله در مانحن فیه حکمی واحد می‌باشد. حال در اینجا به برخی از عبارات فقها در مورد مالکیت مطلق معادن را اشاره می‌کنیم: «فإنّ المشهور نقلا و تحصیلا على أن الناس فیها شرع سواء»[135] و «أکثر الأصحاب على أن المعادن مطلقا للناس شرع … و هذا قویّ.»[136] هم‌چنین فقیهی دیگر در مورد معادن ظاهری می‌گوید: «الأقرب اشتراک المسلمین فیها» و در مورد معادن باطنی می‌گوید: «الأقرب عدم الاختصاص»[137] این مطلب را باید توضیح دهیم که مقصود وی از هر دو عبارتی که در مورد مالکیت معادن ذکر کرده‌اند یکسان می‌باشد و در واقع فقط تفنن در عبارت بوده است[138] و نباید گمان برد که نظر ایشان در مورد معادن ظاهری و باطنی متفاوت است. افزون بر اینها عبارات فقهایی است که فقط معادن ظاهری را در شمار مباحات می‌دانند. یکی از ایشان در این‌باره می‌گوید: «و أما الظاهره فهی الماء و القیر و النفط … و لیس للسلطان أن یقطعه بل الناس کلهم فیه سواء»[139] معادن ظاهری مثل نفت را حاکم نمی‌تواند اقطاع یا اجاره دهد، بلکه همه مردم نسبت به آن حق مساوی و یکسانی دارند. مشابه همین نظر را فقهای دیگر نیز بیان کرده و بدان اعتقاد دارند.[140] پس نتیجه آن شد که بگوییم، چه مطابق قول عده‌ای که معتقدند معادن مطلقا جزو مباحات هستند و چه مطابق قول کسانی که می‌گویند تنها معادن ظاهری در شمار مباحات می‌باشند، معادن نفت و گاز طبق این تئوری در زمره مباحات‌اند و هر کسی بتواند آنها را حیازت کند، مالک این معادن شناخته خواهد شد. گفتار دوم: دلائل به نظر این عده از فقها، دلیلی بر اینکه معادن از مصادیق انفال ‌باشد، نداریم. لذا مقتضای اصل اولیه، که اقرب به سیره عملیه عرف و شهرت فقهی است، دلالت بر این دارد که این اموال، جزو مباحات بوده و مردم در آن دارای حق مساوی‌اند. حال ما در اینجا اهم ادله ایشان را ذکر می‌کنیم: الف) إصاله الإباحه قائلین به این نظر می‌گویند: «الاصل العملی، فان مقتضاه ان المعادن غیر داخله فی نطاق ملکیه احد، لا ملکیه خاصه، و لا ملکیه عامه، لان دخولها‌ فی ذلک بحاجه الى دلیل، و لا دلیل علیه»[141] ملک کسی بودن دلیل می‌خواهد؛ خواه ملکیت عمومی و خواه ملکیت خصوصی، و حال آنکه ما در اینجا بر هیچ‌یک از این دو ملکیت، دلیلی نداریم، پس به اصاله الإباحه رجوع می‌کنیم و می‌گوییم معادن جزو مباحات بوده و هیچ‌کس مالکیت ندارد و همه مردم در برابر آن حکم واحدی دارند. البته باید بگوییم که قائلین به این دلیل، روایات این باب مانند روایت اسحاق بن عمار را رد کرده و معتقدند که این روایات به دلائلی که در مبحث قبل گذشت مردود و غیر قابل تمسک و استناد می‌باشند. ب) سیره مسلمانان این دلیل فقها جواب نقضی است که بر ادعای خود آورده‌اند. در واقع این دلیل، نظر کسانی را که قائلند امام و حکومت مالک تمامی معادن می‌باشند، رد می‌کند. یکی از فقها در این‌باره می‌نویسد: «السیره المستمره فی سائر الأعصار و الأمصار فی زمن تسلطهم و غیره على الأخذ منها بلا إذن، حتى ما کان فی الموات الذی قد عرفت أنه لهم منها، أو فی المفتوحه عنوه التی هی للمسلمین، فإنه و إن کان ینبغی أن یتبعهما، فیکون ملکا للإمام (ع) فی الأول و للمسلمین فی الثانی- لکونه من أجزاء الأرض المفروض کونها ملکا لهما، بل لو تجدد فیهما فکذلک أیضا- إلا أن السیره المزبوره العاضده للشهره المذکوره … یوجب الخروج عن ذلک»[142] سیره همیشگی مسلمانان در تمام زمان‌ها و مکان‌ها چه در زمان معصومین چه در غیر آن، بر این جاری بوده است که مردم بدون اجازه امام و حکومت، این‌گونه معادن را استخراج و تصرف می‌کرده‌اند، حتی اگر این معادن در زمین‌های موات که مال امام است و یا زمین‌های مفتوح العنوه که ملک همه مسلمانان است، یافت می‌شد با اینکه مقتضای قاعده این است که معدن در این‌گونه زمین‌ها مال امام یا همه مسلمانان باشد، باز هم سیره مزبور این‌گونه بود که معادن در اختیار همه مردم باشد و ایشان بدون اجازه امام آن را تصرف کنند. چرا که اگر معادن در این زمین‌ها واقعا ملک امام و حکومت می‌بود، استخراج و هرگونه تصرف در آنها باید مبتنی بر اذن مالک می‌بود، درحالیکه سیره مزبور مؤید این است که اجازه امام برای تصرف لازم نمی‌باشد. لذا نظر مشهور هم سیره مورد بحث را تأیید می‌کند. اما در پاسخ به این دلیل، می‌توان گفت وجود چنین سیره‌ای در میان مردم، دلیل بر این نیست که معادن جزو انفال و در ملکیت امام نباشد. چون از طرفی اگر مقصود سیره غیر امامیه است، آنها بر طبق نظریه فقهی خودشان (که معادن را جزو انفال به حساب نمی‌آوردند) عمل می‌کردند و از طرف دیگر اگر مقصود سیره شیعه امامیه است، ظاهراً اینچنین است که عمل ایشان در مورد تصرف در معادن، به خاطر روایاتی است که فعل مذکور را مباح و حلال دانسته و کاشفیت از رضایت معصوم به فعل شیعیان داشته‌ است.[143] به عبارت دیگر منشأ پیدایش چنین سیره‌ای (اجازه نگرفتن از امام جهت تصرف در معادن) این است که طبق روایات این باب، امام به شیعه امامیه اذن عام داده است و لذا دیگر نیازی به اذن خاص نمی‌باشد. پس تصرف بدون اذن خاص در معادن از سوی شیعیان، دلیل بر عدم مالکیت امام و حکومت نیست بلکه این تصرف به خاطر اذن عامی است که امام به عنوان مالک معادن به کافه شیعیان امامیه در این مورد داده است. بنابراین مالکیت امام بر معادن منافاتی با اجازه نگرفتن شیعیان امامیه جهت تصرف در معدن ندارد. ج) عموم آیه شریفه «هُوَالَّذی خَلَقَ لَکُم ما فِی الاَرضِ جَمیعًا »[144] به موجب این آیه شریفه، خداوند تمام آنچه را که در زمین وجود دارد، برای آدمی خلق کرده است.[145] عمومیت آیه شریفه نشان از این دارد که هر آنچه در زمین است از جمله معادن، برای همه مردم می‌باشد و همه در آن مشترک هستند و این عمومیت تا زمانیکه با دلیلی تخصیص نخورده، پابرجاست. لکن در پاسخ به این استدلال گفته‌اند که آیه مذکور دلالت بر اختصاص مخلوقات خداوند و إباحه جمیع اشیاء برای تمام مردم را ندارد بلکه ظاهراً منظورش این است که آنچه در زمین وجود دارد، برای انتفاع بشر خلق شده است و قطعا ضروری است مردم به وسیله اسباب مشروع (از جمله اجازه گرفتن امام جهت تصرف در معادن) از مخلوقات خدا بهره‌مند شوند.[146]


lass="entry-footer">Edit“پایان نامه درباره حقوق اسلام، بهره بردار”
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:34:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم