عزت نفس بالا و عزت نفس پائین:

کوپر اسمیت (1967) در زمینه ی موضوع عزت نفس بالا و پائین می نویسد:

عزت نفس بالا همراه است با کلمات دیگری نظیر احترام به خود، برتری، خودپذیری، غرور و … و عزت نفس پائین اغلب برابر با حقارت، ترس، تنفر از خود .و…. بوده است.

برخی عز نفس بسیار بالا را با خودبینی، خودپسندی و غرور همراه دانسته و ارزش منفی برای آن قائل هستند.

فردی که نظر متعادلی در مورد خویشتن دارد ممکن است شخص دارای متولت و متواضع یا بر عکس شکست خورده ، حقیر و … در نظر گرفته شود (کوپراسمیت 1967)

ظاهراً ارزشهای مثبت و منفی که به سطح معینی از عزت نفس داده می شود نشانگر ارزشها و عقاید شخصی است. تا داده های عینی و مستحکم گرچه بعضی اوقات عزت نفس بالا با ویژگیهایی نظیر خود بزرگ بینی و تکبر همراه بوده است. اما هیچ الزام اجتماعی و مدرک عینی و تکبر برای چنین رابطه ای وجود ندارد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

پاپ (1988) ابراز می دارد به طور کلی عزت نفس بالا یعنی داشتن نظر مثبت خود، فردی که عزت نفس بالایی دارد بطور واقع بینانه به نقایص و کمبودهای خود توجه کرده اما نسبت به آنها حساسیت شدید ندارد.

چنین فردی خود را به نحو مثبت ارزیابی نموده و احساس خوبی در مورد نقاط قوت خود دارد معنای احساس رضایت از ویژگی های خود این است که فرد به هیچ وجه تمایل به متفاوت بودن ندارد. بر عکس یک فرد مطمئن از خود برای بهبود نقاط ضعیفش تلاش زیادی می نماید.

دانلود پایان نامه

معذالک زمانی که رسیدن به اهدافش کوتاهی نماید خود را می بخشد.

فرد دارای عزت نفس پایین مکرراً یک نگرش خود ثبت مصنوعی را به دیگران نشان
می دهد اما ممکن است بطور ناامیدانه تلاش کند تا به خود و دیگران ثابت نماید که فرد
بی کفایتی است.

یا از طرد و تحقیر دیگران از تماس با آنان خوداری کرده و در ادراک خود فرو رود.

فرد دارای عزت نفس پایین فردی است  که مباهات به خود کم بینی دارد. شاملو(1368) و باک(1988) معتقدند افراد با عزت نفس بالا افرادی هستند که احساس اعتماد به نفس، استقلال و خلاقیت نموده و براحتی تحت تاثیر و نفوذ عوامل محیط قرار نمی گیرند.

کوپراسمیت(1967) در این باره می گوید: افراد با عزت نفس بالا ارزیابی نسبتاً ثابت از توانایی ها و و ویژگی هایشان دارند. آنها نقش فعالی را در گروه های اجتماعی داشته و همیشه بطور کارآمد دیدگاه های خود را بیان می نمایند.

مک نال[1] (1977) پروین[2] (1994)، اتکینسون [3] (1975) در این رابطه می نویسند:مطالعات کوپراسمیت (1968) نشان داده اند اندک افراد دارای عزت نفس بالا به دلیل ابراز وجود مشهود بوده و قادرند در گروه نفوذ و تاثیر داشته و تا حدی جهت آن را تعیین کنند این افراد مستقل از اجتماع نظراتی دارند و قادرند حتی با فشارهای اجتماعی، استقلال فکری خود را حفظ کنند. از این رو همرنگی را تنها در صورتی می پذیرند که مطابق با مشاهدات شخصی آنها باشد. اینان کمتر دچار احساس اضطراب بوده و به ادراکات و واکنش های خود اعتماد دااشته و اطمینان دارند که می توانند تلاشهایشان را به نتیجه مطلوبی برسانند افراد با عزت نفس بالا در هر دو جنبه تحصیلی و اجتماعی تمایل به موفقیت داشته و با این انتظار که به خوبی پذیرفته خواهند شد به افراد دیگر نزدیک می شوند.

این خوش بینی ناشی از تخلیات نبوده بلکه بیشتر بر اساس یک ارزیابی ثابت از توانائیها ، مهارتهای اجتماعی و خصوصیات فرد است. آنها خود پسند نبوده با مشکلات شخصی مشغولیت ذهنی نداشته و در مقایسه با افراد دارای عزت نفس پائین کمتر دچار ناراحتیهای روان تنی نظیر بی خوابی، خستگی، سردرد و … می شوند.

کوپراسمیت(1967) معتقد است، که ظاهراً افراد دارای عزت نفس بالا کمترین ترس و تعارض و با کمترین شک به خود و کمتری اختلال شخصیت به طور مستقیم و واقع بینانه به سوی اهداف شخصی گام بر می دارند.

مطالعات وی نشان داد افراد عزت نفس پائین به خویشتن اعتماد نداشته و در مورد ابراز ایده های غیر معمول بیمناک هستند آنها از ابراز وجود شانه خالی می کنند، از خشمگین کردن دیگران می ترسند و به انتقاد حساس هستند آنان در سایه گروه اجتماعی زندگی می کنند و آرامش و انزوا را به تبادل مشارکت ترجیح می دهند. از عوامل دخیل در گوشه گیری این افراد می توان از کم رویی و مشغولیت فکری با مشکلات درونی نام برد. این مشغولیت فکری نه تنها احساس ناراحتی آنان را تشدید می کند. بلکه موجب محدود شدن مراودات اجتماعی و روابط دوستانه که چنین افرادی به آن نیاز دارند جدا می سازد. افراد دارای عزت نفس پایین تصویری از یاس و ناامیدی را نشان می دهند. آنها احساس انزوا نموده و در ابراز یا دفاع از خود رویارویی و غلبه بر نقایصتان احساس ضعف و ناتوانی می کنند. (اتکینستون 1975)

کوپراسمیت (1967) بعد از بررسی نظرات مختلف در زمینه عزت نفس می گوید: «نظرات نظریه پردازان و محققین پیشین ما را به این نتیجه می رسانند که چهار عامل اساسی در رشد عزت نفس دخیل داشت:

  • میزان دریافت رفتارهای احترام آمیز، پذیرا و علاقمندی است که شخص از افراد مبهم زندگیش دریافت می دارد. در نتیجه ما خودمان را همانگونه که رزیابی میشویم می شویم ارزیابی می کنیم.
  • تاریخچه موفقیتها و همچنین پایگاه و مقامی است که مزد در جهان دارد.
  • شیوه تغییر تجارب و موفقیتها که بر اساس ارزشها و آرزوهای فرد صورت می پذیرد.
  • نحوه پاسخ فرد به از دست دادن می باشد. افراد ممکن است امحال تحقیر کننده دیگران و یا شکست های خود را کاهش یا تحریف یا کاملاً سرکوب کنند. ممکن است حتی قضاوت دیگران را را رد کرده یا کاهش دهند و یا بر عکس ممکن است به قضاوتهای افراد دیگر بسیار حساس باشند. این توانایی دفاع از عزت نفس تجربه اضطراب را کاهش داده و به حفظ تعادل شخصی کمک می کند.

به نظر راتمین [4] (1984) به طور کلی اعتقاد بر این است که عزت نفس کاملاً ثابت بوده و افراد تمایل دارند که در زمان های مختلف احساس نارضایتی خوب یابد از خودشان داشته باشند.

Macnal

Parvin

Atkinson

Ratnin

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...