قرآن کریم موضع مسیحیان را نرم و ملایم توصیف می‏کند در حالی که موضع مشرکان و یهود نسبت به مسلمانان خشن بود.آنجا که می فرماید:”درمقایسه میان یهودیان ومسیحیان معاصرپیامبر(ص)بین آن دو فرق وجود دارد زیرا که سرسخت ترین دشمنان مومنان،یهودومشرکان هستند ونزدیک ترین آنها نسبت به مومنان ،کسانی هستند که می گویند ما مسیحی هستیم و…”[194] مسیحیان جزیره العرب و مناطق دیگر مثل شام، شیفته اسلام شدند و آن را از صمیم دل پذیرفتند و آنهایی که همچنان مسیحی باقی ماندند هیچ‏گاه از سوی مسلمانان به تغییر عقیده و پذیرش آیین اسلام مجبور نشدند و همزیستی مسالمت‏آمیز مسلمانان و مسیحیان به نحو بارز و آشکار بود؛ قبایل و دسته‏های مختلف مسیحیان در زمان حیات پیامبر اسلام (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله) و بعد ازآن، پیوسته از حمایت مسلمانان برخوردار بودند و مسلمانان بر اساس پیمان صلح که با مسیحیان بسته بودند از منافع و حقوق آنان حمایت می‏نمودند. تنها در زمان خلیفه دوّم، در سرزمینهای اسلامی به جز زنان، اطفال و پیرمردان مسیحی، تعداد 000/500 (پانصد هزار) مسیحی زندگی می‏نمودند و در مصر 000/000/15 (پانزده میلیون) مسیحی در کمال آرامش و امنیت تحت حکومت مسلمانان بودند.[195] . مسیحیان نجران با پیامبر اسلام (صلی‏الله‏علیه‏و‏آله) صلح‏نامه امضا کردند که در فرازی از صلح‏نامه آمده است:«مردم مسیحی نجران و حاشیه آن در سایه خداوند و ذمّه محمّد رسول خدا می‏باشند؛ به این که دارایی، جان، دین، افراد غایب و حاضر، خانواده آنان و تجارت و آنچه از کم و زیاد در اختیار دارند، همه محفوظ و در امان است. هیچ اسقف، راهب یا کاهنی از آنان، از مقام خود عزل نمی‏شود و به آنان اهانتی نخواهد شد.»”  با مطالعه تاریخ حاکمیت پیامبراکرم(ص)می بینیم که آن حضرت به اقلیتها اجازه کامل داده اند که براساس شریعت خودعمل کنند.همان طورکه درصدراسلام گروهی ازنصارای نجران به مسجدپیامبراکرم(ص) درآمدند وبه سوی شرق نمازگزاردند،پیامبر(ص) فرمود:آنانرا آزاد بگذارید،آنان حق دارند طبق شریعت خود رفتارکنند گرچه آن عمل ازدیدگاه اسلام حرام باشد واحدی ازمسلمانان حق اعتراض ندارند”[196] بخش سوم: رفتار مسالمت آمیز باغیرمسلمانان براساس فقه عامه: باید به این نکته اشاره کرد که در برخی ازبخشهای این پایان نامه ، به نظرات وآراء علماء عامه اشاره و مصادیقی هم آورده شده است واینکه در کتبهای معتبر علماء عامه ، به آیات متعدد قرآن و روایات پیامبر (ص) در رابطه با رفتار مسالمت آمیز با غیرمسلمانان استناد شده است که دربسیاری از موارد دارای اشتراکات زیادی با فقه شیعه می باشد و ” تقریباً اختلافی بین فقهای امامیه و اهل سنت وجود ندارد جزء در مسأله ارث بری کافر از مسلمان و نکاح متعه با اقلیت ها و در بحث حقوق جزایی نیز اختلافاتی میان فقهای امامیه و اهل سنت وجود دارد “[197] از طرف دیگر آنچه که در فقه اهل سنت وجود دارد بیشتر استناد به احادیث و روایات پیامبر(ص)        می باشد که درفصل سوم این پایان نامه بدان اشاره شده است لذا به جهت عدم تکرار،دراین بخش ازبیان مجدد آنها خودداری می شود. از مسائل بسیار پر سر و صدا در مورد اسلام، چگونگی رفتار با اقلّیت های دینی است. آگاه نبودن برخی افراد از قانون اسلامی در این زمینه از یک سو، و تبلیغات ناروای دشمنان از سوی دیگر، این موضوع را در هاله ای از ابهام قرار داده است. دشمنان اسلام برای دور کردن پیروان خود از این دین، همواره این آیین را به خشونت متّهم می کنند. مجید خدوری از دانشمندان اهل سنت معتقد است ، «این حقیقت آشکار است که روح تسامح و اغماض و مدارا نسبت به کسانی که دارای کتابی بوده اند، جزء لاینفک تعلیمات محمّد است ومقصود نهایی اسلام از جهت روابط بین‏الملل از یک طرف، ایجاد صلح و آرامش در سرزمین هایی است که تحت قانون شریعت اسلام در آمده‏اند و از طرف دیگر، سعی و اصرار دارد که نظام حقوقی اسلام را به طور فعال به سایر نقاط جهان غیر اسلامی گسترش داده و آنها را مسلمان گرداند.”[198] “اصولاً حقوق اسلامی،حافظ جان ،مال ،حیثیت وآزادی مذهب حتی برای غیر مسلمانان است،به این شرط که تبعه دولت اسلامی یا از بیگانگان مقیم وسیاحان باشند،تا آنجا که اگر یک فرد صغیربه همراه یکی از والدینش درجنگ اسیر گردد،حتی اگر والدینش فوت کنند،او دین اجدادش را حفظ می کند”[199] “یکی ازگروههایی که درحقوق بین الملل اسلام این رشته ازحقوق درمورد آنها اعمال می شود اهل ذمه هستند یعنی اتباع غیرمسلمان یک کشور اسلامی که ازبیگانگان مقیم کشوراسلامی متمایزند”[200] “بیشتر فقیهان عامّه از جمله اوزاعی، ثوری و مالک معتقدند که انعقاد قرارداد «ذمّه» اختصاص به اهل کتاب ندارد، بلکه هر فرقه غیرمسلمان، اعم از اهل کتاب و غیر آن، می تواند از این قرارداد بهره مند شود”[201] “محمّدبن هشام ازعلماء اهل سنت درکتاب  السیره النبویه می نویسد: عقد ذمّه این چنین نیست که تابع مصلحت باشد، به همین دلیل، بر حاکم و رهبر جامعه اسلامی پذیرش آن الزامی است، هرچند قدرت و سیطره بر آن ها داشته باشد.قرارداد «ذمّه» مانند هر قرارداد مشروع دیگری از نظر اسلام، بر اساس رضایت دو طرف تنظیم و با ایجاب و قبول منعقد می شود. با بررسی عهدنامه هایی که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) با اهل کتاب در این خصوص منعققد کردند، می توان نمونه عینی انعقاد آن را ارزیابی کرد. قراردادها معمولا با نام خدا آغاز شده و در ابتدا، به اسم نمایندگان رسمی دو طرف تصریح گردیده است. مفاد عهدنامه ها با صراحت، بدون ابهام و به سبک معمولی نوشته شده اند. در ذیل عهدنامه ها، امضای شهود درج گردیده اند. در منابع اسلامی، نمونه های متعددی از این نوع قراردادها آمده اند”[202] “همچنین احمد بلاذرى در کتاب فتوح البلدان می نویسد:از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل شده است: «بدانید! کسی که بر معاهدی ستم کند یا به او بیش از توانش تکلیف نماید، در روز قیامت، من خودم طرف حساب او هستم و حق او را مطالبه می کنم”[203] “برطبق نظر ماوردی شافعی وابویعلی الفرّا حنبلی ،غیرمسلمانان را می توان به هر سمت اداری درحکومت اسلامی منصوب کرد،مشروط براینکه تصمیم نهایی با مسلمانان باشد وحتی انتصاب آن ها به مقام وزارت مجاز است “[204] رفتار اسلام با غیرمسلمانان همواره در سرزمینهای اسلامی همواره با محبت وبرادرانه بوده است  پیامبراکرم  (ص) می فرمایند”ازآنها بخواهید اسلام آورند،اگر پذیرفتند دیگر متعرض آنها نشوید ،لکن ازآنها بخواهید که به سرزمین اسلامی مهاجرت کنند.اگر پذیرفتند،تکالیف وحقوقی مشابه انصار(یعنی مسلمانان)خواهند داشت”[205] “رساله مشهور فقه حنفی ،یعنی البحر الرائق تصریح دارد که به قبرستانهای غیر مسلمان باید همانند قبرستان های مسلمانان احترام شود وهمان گونه که جان ،مال وحیثیت آنها در زمان حیات مورد احترام است اجساد آنها نیز باید مورد احترام باشد”[206]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...