1-2- مفاهیم

1-2-1- تعریف لغوی لقطه

لقطه به ضم لام و فتح قاف، و به گفته­ی برخی به سکون قاف. برخی گفته اند که هر دو صورت جایز می باشد و فتح، صحیح تر است. ضبط این واژه نزد اهل زبان و حدیث و در استعمال فقها، به فتح قاف مشهور است. در حدیث شریف آمده: لقطه­ی آن– یعنی مکه­ی مکرمه– فقط برای یک معرف (تعریف کننده­ مال) حلال است. در لغت اسم است برای مال ملقوط، یعنی برگرفته شده. به این صورت که آن را در جایی بیابی و برگیری. سکون قاف به معنی برگرفتن یک چیز است. می گویند: لَقَطَهُ یَلقَطَهُ و اِلتَقَطَهُ و یَلتَقَطهُ اِلتقاطاً. ملتقط کسی است که چیزی را برمی­دارد. (ابن منظور، 1415 هـ .ق، ص270-268) در کلمه لقطه به ضم لام و فتح قاف میان اهل لغت اختلاف است. بعضی ها گفته اند کلمه لقطه اسم است، برای مالی که پیدا شده است و مالکش معلوم نیست و بعضی گفته اند: کلمه­ی لقطه بر وزن همزه و لمزه اسم است برای شخص ملتقط یعنی یابنده­ی مال گمشده و دلیل اینها آن است که وزن فُعَلَه غالباً دلالت بر اسم فاعل و به معنای فاعل می آید و ممکن است این کلمه، لُقَطَه به سکون قاف بر وزن لُقمه باشد که در این صورت به اتفاق آرائ لغویین اسم مال پیدا شده است و بر شخص اطلاق نمی شود. (خراسانی، محمدی، بی­تا، ج2 ، ص48) لقط: اخذ کردن و یافتن از زمین در قاموس آمده : « لَقَطه : اَخَذَهَ مِنَ اَلَارضِ و نیز گوید : « اِلتقطه : عثر عَلَله مِن غَیرِ طَلَبٍ » بی جستجو به آن دست یافت در مجمع گفته التفاط گرفتن چیزی است از راه لقطه و لقیط از آن است یعنی آن را بی آنکه به فکرش باشد یافت . ( سید علی اکبر قرشی 1384 ه ش ، ج 6 ص 199 ) نکهآ آنکبالبراشباضص

1-2-2-تعریف شرعی لقطه

اول  نزد جعفری ها: محقق حلی آن را این چنین تعریف کرده: لقطه به هر مال گمشده ای گفته می شود که آن را بردارند. در نتیجه هیچ استیلایی بر آن نخواهد بود. (محقق حلی، 1408 هـ .ق، ج2، ص177) لقطه به معنای وسیع کلمه، هر شیء گمشده ای است که شخص آن را یافته و صاحب آن معلوم نیست اعمّ از اینکه انسان باشد یا حیوان، یا مال جامد. (همان) و در اصطلاح فقها و عظام، عبارت است از هر مالی که مالکش آن را گم کرده باشد (صافی گلپایگانی، 1424 هـ.ق، ج2 ، ص254) دوم  نزد حنفی ها: امام کاسانی حنفی می گوید: لقطه دو نوع است: لقطه­ی غیر حیوان که آن عبارت است از مالی که در جایی افتاده و مالک آن معلوم نیست. دیگری، لقطه­ی حیوان است و آن عبارت است از چهار پایان گم شده. مانند: شتر، گاو و گوسفند. (کاسانی، 1409 هـ .ق، ج6، ص200) اشکال وارد بر این تعریف همانی است که بر تعریف قبلی وارد دانستیم، دیگر اینکه در تعریف فوق، عنصر التقاط نادیده گرفته شده است. سوم- نزد مالکی ها امام ابوضیاء مشهور به سیدی خلیل، لقطه را این چنین تعریف کرده است: لقطه مال معصومی است که در معرض تباهی است. (الحطاب الرعین، 1416 هـ .ق، 1995م.ج­6 ص­69) مراد از مال معصوم، مالی است که شرعاً حرمت داشته باشد و کسی نتواند بدون اذن صاحبش در آن تصرف نماید. ایرادی که به این تعریف وارد است، این است که از التقاط (برگرفتن) غفلت کرده است، حال آنکه مالی را لقطه می نامیم که با فعل، آن را برگرفته باشند. (الدسوقی، بی­تا، ج 4، ص117) ابن رشد می گوید: لقطه مال مسلمانی است که در زمینی آباد یا غیرقابل کشت، در معرض نابودی قرار گرفته باشد. جمادات و حیوانات در این تعریف برابرند، مگر شتر. (همان) ایراد این تعریف آن است که لقطه را مقید به مالکیت مسلمان کرده است، در حالیکه لقطه ممکن است مال ذمی باشد. مال ذمی هم شرعاً محترم است، زیرا ذمی با پیمان ذمّه، در حفظ جان و مال و آبرو مانند مسلمان شده است. همچنین در این تعریف، شتر مستثنی شده و این استثناء به طور مطلق نیست و همه­ی فقها نیز چنانکه بعداً خواهیم گفت، قائل به آن نیستند. ( همان )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...