• مهندسی مجدد (مدیریت دگرگون سازی سازمان ها): مهندسی مجدد از دریچه کاملاً جدیدی به سازمان های دولتی و خصوصی می نگرد. براساس این رویکرد جدید، مردم یا مشتریان هستند که در نهایت، بهای خدمات و محصولات تولیدی سازمان ها و نیز سود سرمایه صاحبان آنها را پرداخت می کنند. پس به همین علت، مردم یا مشتریان، اصلی ترین ذینفع سازمان ها هستند. از این دیدگاه، همه سازمان های سنتی امروزی که ریشه در نگرش مکانیکی کسانی چون آدام اسمیت، تیلور و ماکس وبر دارند، باید ساختار و پردازش های درونی خود را به گونه ای دگرگون و نوسازی کنند که تمام توان وانرژی سازمان ها صرف پاسخگویی به نیازها و انتظارات جامعه (مردم یا مشتریان) شود. مهندسی مجدد، یعنی دگرگون سازی و طرح نو در انداختن، دگرگونی در ذهن (طرزفکر و نگرش مدیران و کارکنان)، در فرهنگ و نظام ارزشی، در فرایندها و پردازش ها، در ساختار و سازماندهی و در روش استفاده از منابع و امکانات ودگرگونی در روش استفاده از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات در سازمان ها. در سازمان های فعلی، سلسله مراتب به جای مشتری حکومت می کند و یک نگاه کلی به کیفیت محصولات و خدمات سازمان ها و نمونه توزیع آن توسط شبکه های سنتی و کاغذ بازی های زاید، رفت و آمدهای مکرر و تلف شدن وقت، برای درک ضرورت انجام مهندسی مجدد کافی است. (معتمدوزیری،1390).
  • طرح ارزشیابی کارکنان توسط مشتریان: در برخی از سازمان های مشتری گرا[1]که در طراحی خط مشی های خود، بیشترین توجه را به مشتری دارند و در اندیشه کسب رضایت و وفاداری مشتریان هستند، فرم های خاصی تهیه شده و در دسترس مشتری قرار داده می شود و طی آن، از مشتری می خواهند تا کارمند نمونه را معرفی کند. این کارکنان پس از شناسایی،در سیستم انگیزشی مورد ارزیابی قرار می گیرند (معتمدوزیری،1390).
  • مدیریت شکایات مشتریان: یکی دیگر از راهکارهای مشتری مداری را می توان اهمیت دادن به شکایات مشتریان ذکر کرد. بیشتر مشتریان زحمت شکایت کردن را به خود نمی دهند و گاه حتی برخورد نامناسب و تهدید کارمند این اجازه را نمی دهد که اعتراض کنند و به همان شکل به راه خود ادامه می دهند. پس باید برای یافتن علت نارضایتی و نیز برطرف کردن مشکلات شناسایی شده، اقداماتی صورت گیرد. نارضایتی مشتریان باعث می شود که آنها به رقبا روی آورند.و درک علت نارضایتی آنان و پاسخگویی به نارضایتی ها به طور قابل توجهی سهم بازار و سودآوری شرکت را افزایش می دهد(معتمدوزیری،1390).

  سهم برند و رابطه مشتری ممکن است مفهوم “مشتری­ محوری و سهم برند” با توجه به تأثیرات متفاوتی که دانش برند بر پاسخ مشتری در حوزه فعالیت­های بازاریابی آن برند می­ گذارد، تعریف شود. همچنین شاید گفته شود برندی خاص دارای سهم مشتری­محوری مثبت و یا منفی در رابطه با واکنش­های قابل­ تغییر مشتریان در زمینه فعالیت­های گوناگون بازاریابی برای آن برند است. سهم برند از مشتری­ محوری هنگامی هویدا می­شود که مشتری از برند آگاه و با آن آشنا باشد و نامش را در ذهن خود به­ عنوان برند موردعلاقه، قوی و بی­ همتا تداعی کند. مصرف­ کنندگان معمولاً تنها یک تصویر از برند در ذهن خود دارند و آن تصویر با ویژگی­ها و امتیازات مثبتی مثل آداب ­و رسوم، بسته­ بندی، تبلیغات و نحوه اجرای آن، قیمت­ گذاری، پذیرش، وضعیت تجارت، نظم و انضباط پرسنل فروش، رضایت مشتری، الگوهای خرید مجدد و غیره که برند مورد نظر برایشان به­ ارمغان آورده­ است، تداعی می­ شود. کیفیت و قیمت در ذهن مشتری به­ عنوان دو مفهوم مجزا از یکدیگر وجود ندارند بلکه کاملاً با یکدیگر در ارتباطند. تحقیقات نشان می ­دهد که دادن تخفیف زیاد، در ذهن مشتری این تفکر را شکل می دهد که حتماً یک جای کار ایراد دارد. تخفیفات مکرر از ارزش کالا در ذهن مشتری می­ کاهد و او کم­کم به کیفیت کالا مشکوک می­ شود و همین سبب می­شود تا مشتری به قیمت­های فعلی کالا نیز به دیده تردید بنگرد(معتمدوزیری،1390،ص47). سهم برند قوی و کارا به شرکت ها این امکان را می­دهد تا مشتریان خود را به گونه بهتری حفظ کنند، به نیازهای آنها پاسخ مناسب تری بدهند و کمک کنند تا سوددهی شرکت دو چندان شود. سهم برند می ­تواند از طریق مدیریت خوب ارتباط با مشتری و ارج نهادن او و توجه به نیازهای وی، به طور موفقیت ­آمیزی توسعه یابد. بی ­توجهی به خواسته­ های به­ حق مشتری می­ تواند در درازمدت تیشه به ریشه تمام تلاش­های صورت­ گرفته برای موفقیت یک برند بزند(معتمدوزیری،1390،ص47). در دنیای بازاریابی امروز شخصیت برند مفهوم جذاب و گیرایی دارد. آکر (۱۹۹۶) شخصیت برند را هسته مرکزی و نزدیک­ترین متغیر در تصمیم ­گیری مشتری در هنگام خرید می­داند. در ارتباط با رتبه­ بندی احتیاجات انسان بر اساس مدل مازلو، سعی بر آن است که محصولات را در سطوح بالای ارضای احتیاجات مثل دارایی و اموال، عشق و احترام قرار دهد. البته شخصیت برند به طرق مختلف و با ابزارهای گوناگون ساخته می شود؛ با این حال خلق شخصیت معمولاً نیازمند ارتباطات فعال شــرکت است. تحقیق در سهم برند تلاشی است برای ارزش­­گذاری قدرت برند در بازار، درست مانند سهام یک شرکت از دیدگاه سهامداران(معتمدوزیری،1390،ص47).     2-5. تحقیقات انجام شده طی سالهای گذشته، شمار زیادی از مطالعات در جستجوی این بودند که عناصر مختلف آمیخته بازاریابی چگونه بر ارزش برند تأثیر می گذارند. بهرحال اکثر این مطالعات در آمریکا یا دیگر کشورهای غربی شکل گرفته اند، بنابراین یافته های آنان بدون انجام آزمونهای تجربی قابل تعمیم نخواهند بود. در ادامه نمونه هایی از تحقیقات انجام شده در این زمینه را مرور می کنیم. 2-5-1. تحقیقات داخلی

  • معاتمی فر در سال 1392 تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین کیفیت رابطه ای و وفاداری مشتری انجام دادند. نتایج تحقیق بصورت زیر است:
  • بین کیفیت رابطه ای و وفاداری مشتری رابطه معنا داری و جود دارد
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...