دانلود تحقیق با موضوع مصالح مرسله، اختلال نظام |
- تمسک به ادله حرمت سرقت و غصب یا ورود عدوانی:این راه حل, تنها به نقض کپیرایت توجه نکرده است, بلکه به برخی دیگر از ابعاد حقوق رایانه نیز عنایت دارد. توضیح این که شکی نیست که بسیاری از مصادیق نقض کپیرایت ـ که از اقسام حقوق مالکیت معنوی به شمار میآید ـ از نظر عرفی, مفهوم سرقت بر آن صدق میکند. افزون بر آن, از جمله اعمال غیر مجازی که هکرها (سارقان و نفوذکنندگان رایانهای) در اینترنت مرتکب میشوند, ورود غیرمجاز به سایتهای اینترنتی مربوط به اشخاص و شرکتها است. بیشک از نظر عرف کاربران رایانه, مفهوم ورود عدوانی و در برخی شرایط, عنوان غصب سایت بر این اعمال منطبق است و از آن جایی که هم سرقت و هم غصب یا ورود عدوانی, از منهیات شرعی است, پس به وسیله ادله شرعیهای که ارتکاب این سه عمل را حرام میدانند, میتوان اعتبار شرعی بسیاری از مصادیق حقوق رایانه را اثبات نمود.
اشکال راه حل این دلیل نیز از دو جهت مورد مناقشه و مخدوش است: الف. موضوع سرقت, ورود عدوانی و غصب در شرع, « اموال دیگران» است و بنا بر این برای صدق عنوان سرقت, لازم است در رتبه قبل, مفهوم مالیت و ملکیت بر شیء مورد نظر منطبق باشد. و ملکیت و مالیت داشتن این حقوق, اصل مدعا است. ضمن اینکه اگر هم مالیت آنها اثبات شود, شمول مفهوم سرقت بر عنوان «حق» که قسم خاصی از اموال است, مورد شک و تردید است. به علاوه, در موضوع ورود عدوانی و غصب, علاوه بر مال بودن شیء, بایستی ملک (=مال غیرمنقول) نیز باشد و صدق عنوان مال غیرمنقول بر سایتهای اینترنت واضح و روشن نیست. ب. اگر هم این استدلال را تمام بدانیم, این دلیل حداکثر برخی از ابعاد حقوق رایانه را پوشش میدهد و سایر جنبههای این حقوق, همچون اثبات حقوق معنوی بر دارنده آن و انتقال حقوق به وراث را نمیتوان مستقیماً از این دلیل استفاده نمود.
- قاعده حفظ نظام و دلیل عقل مستقل (نظریه برگزیده):دلایلی که تاکنون برشمرده شد, هر کدام مبتلا به اشکالات و یا محدودیتهایی بودند. دلیل مصالح مرسله, اصولاً مربوط به مبانی فقهی اهل سنت بود و با حقوق ایران که برگرفته از نظر مشهور علمای شیعه است, سازگاری نداشت. مبنای ولایت فقیه, گرچه میتوانست تاحدودی مشکل را حل کند, اما اعمال آن بر بحث جاری، نیازمند مقدمات عدیدهای بود که اثبات آن مقدمات هم کار چندان آسانی به نظر نمیآمد. بنای فعلی عقلا نیز آن چنان قدرت نداشت که بتواند به زمان معصوم بازگشت نموده, امضای عدم ردع شارع را اثبات نماید. ادله دیگری که درصدد اثبات مالیت و یا مشروعیت حقوق مالکیتهای فکری بودند, نیز نتوانستند این مهم را به اثبات رسانند.
با تتبع در اقوال و انظار علما در ابواب مختلف فقهی به نظر میرسد, بتوان مبنای فقهی مناسبی را بر مشروعیت حقوق رایانه یافت. این مبنا که برخاسته از اصول مسلم عقلی است, بارها بارها در موارد مشابه مورد استناد فقها قرار گرفته است. گرچه حقوق رایانه, مفهوم نوینی است که در شرع مقدس به عنوان اولی حکمی برای آن ثابت نشده است, اما شاید بتوان با تطبیق عناوین ثانوی بر این مفهوم ـ نظیر آنچه که درباره مصادیق لاضرر گفته میشود ـ در دایره شرع, جان تازهای به آن داد و اعتبار آن را نزد شارع مقدس به اثبات رساند. اما پیش از هر چیز لازم است مقدمهای را به شرح زیر بیان کنیم: یکی از موضوعاتی که در مباحث اصول فقه, مورد توجه خاص فقها قرار گرفته است و در بسیاری از ابواب فقهی به آن استناد جسته میشود, بحث تلازم حکم عقل و شرع است. توضیح اجمالی این بحث تا آنجا که در شأن این رساله است, بدین صورت است که عقل مستقل, اگر چنانچه در موضوعی خاص حکمی صادر نماید, شارع به دلیل اینکه خود از عقلا است, بلکه رییس عقلا است, قطعاً این حکم را مورد تأیید و پذیرش قرار میدهد. بنا بر این اگر بتوان مصداقی را یافت که عقل مستقل حکمی در آن خصوص داده باشد, کشف میکنیم که نظر شرع نیز مطابق همین حکم عقلی است. البته آنگونه که اصولیین مطرح نمودهاند, اعتبار حکم عقل منوط به تحقق شرایطی است. از جمله شرایط اعتبار حکم عقل این است که تمامی عقلا در شرایط مختلف, بدون عنایت به خصوصیت مکان یا زمان خاص, مشترکاً به این حکم عقلی پایبند باشند تا اینکه بتوان حکم شرع را کشف نمود؛ در غیر اینصورت, اگر تنها عقلای یک ملت و یا گروه خاصی حکمی را تصویب کنند, نمیتوان آن را کاشف از نظر شارع دانست؛ زیرا چه بسا ممکن است شارع که عقل کل است, در خصوص مورد مزبور, در جهت مخالف این گروه از عقلا, مشی نموده باشد. برای این موضوع معمولاً در کتب اصولیین از چند مثال مشهور استفاده میشود که از جمله آنها, حکم عقل به حسن عدل یا قبح ظلم و نیز لزوم حفظ نظام یا قبح اختلال نظم اجتماعی است. پس از ذکر این مقدمه, اکنون به اصل استدلال میپردازیم. این استدلال مبتنی بر سه بخش کبرا, صغرا و نتیجه خواهد بود. مقدمه یکم استدلال: اثبات کبرای قضیه در این گفتار, ما از قاعده عقلی «لزوم حفظ نظام» به عنوان پایه اصلی و کبرای استدلال بهره میگیریم. این قاعده, اصلی کلی است که در فقه کاربرد فراوانی یافته است؛ به طوری که طبق پژوهشهای انجام شده در بیش از ده باب فقهی, به این قاعده تمسک شده است و جالب اینجا است که به هنگام بیان استدلالهای مربوط در این چند باب, این قاعده غالباً به عنوان محکمترین و مستدلترین آنها مورد عنایت فقها قرار گرفته است. اصولی مشهور, مرحوم آخوند, در کتاب معروف خود کفایه الاصول تمسک به این قاعده را بارها مورد تأکید قرار داده است. میتوان کلامشان را در این جمله خلاصه نمود: «الاحتیاط حسن فی کل حال الا ان یخلّ بالنّظام.» مناسب است در این زمینه, گزیدهای از کلمات فقها و اصولیین را در ابواب مختلف فقهی و اصولی یادآور شویم: در زمینه اجتهاد و تقلید, هنگامی که طریق احتیاط, به عنوان یکی از راههایی که مکلفین میتوانند در مشی عملی خود داشته باشند, مطرح میشود, ملاحظه میکنیم که این طریق, عقلاً و شرعاً به شرطی مطلوب است که موجب اختلال نظام نشود. در بحث منصب قضا, فقها برای اثبات مشروعیت این مطلب که برای رفع خصومتها و جدال بین مردم, بایستی افرادی متصدی منصب قضاوت گردند, به قاعده عقلی حفظ نظام تمسک نمودهاند و گفتهاند که در غیر این صورت اختلال نظام پیش خواهد آمد.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-12-15] [ 11:58:00 ق.ظ ]
|