بروکینگ تلاشها و تحقیقات ادوینسون و مالون را برای تعریف سرمایه فکری در نظر گرفت و چهار بعد مجزا را در زمینه سرمایه فکری معرفی کرد: 1- دارایی بازار 2- دارایی با محوریت انسان(انسان محور) 3- زیر ساختها 4 – دارایی مالکیت معنوی دارایی بازار: به ارایی های بالقوه ای اطلاق می شود که یک شرکت به خاطر نامشهودی های بازار گرایانه اش مانند تجاری، مشتریان و کانالهای توزیع دارا می باشد. دارایی انسان محور: شامل میزان تخصصهای گروهی، خلاقیت و حل مسایل، رهبری، مهارتها و توانمدیهای موجود در کارکنان یک شرکت می باشد. زیر ساختها: شامل تکنولوژیها، متدلوژیها و کلیه فرآیندهایی است که باعث می شود صحت، کیفیت و ایمنی در سازمان حفظ شود. مالکیت معنوی: که شامل دانش فنی، زارهای تجاری و کسب و کار، کپی رایت، حقوقمربوط به طرحهای گوناگون و نشانه های تجاری است   2-2-4-3-  ابعاد سرمایه فکری براساس مدل روس و همکاران روس و همکارانش سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری را از سرمایه فکری انشعاب داده و این ابعاد را نماینده منابع شعور و بدون شعور دانستند که بالطبع هر کدام شیوه های مدیریتی متفاوتی را طلب می­ کند. این پژوهشگران سرمایه ارتباطی را به عنوان بخشی از سرمایه ساختاری(به جای آنکه آن را در دسته سومی قرار بدهند) در نظر گرفته اند. روس و همکاران(1997) سرمایه انسانی را به شایستگی، نگرش و زیرکی فکری تقسیم کردند. شایستگی: شامل دانش فردی کارکنان و مهارتها، استعدادها و دانش فنی آنعاست. نگرش: نشان دهنده ارزشی است که نتیجه نوع رفتار کارکنان در محل کار بوده و تحت تأثیر انگیزش، رفتارها و رهبری است. چالاکی فکری: شامل نوآوری کارکنان، توانایی انطباق با شرایط و قابلیت استفاده از دانش از یک مفهوم و زمینه به مفهوم و زمینه دیگر است. از سوی دیگرسرمایه ساختاری شامل اجزای زیر است: روابط: به معنی ارتباط با مشتریان، عرضه کنندگان، شرکاء استراتژیک و دیگر ذینفعان شرکت می باشد. سازمان: یک سازمان نه تنها دارای سیستم ها و ساختارهای مشهود است، بلکه همچنین شامل زیر ساخت های نا مشهود، دارایی های معنوی، فرآیندها و فرهنگ نیز می باشد. تجدید و توسعه: به عنوان جنبه نامشهود هر چیزی که باعث خلق ارزش در آینده گردیده اما اثر آن در حال حاضر مشخص نیست. 2-2-4-4- ابعاد سرمایه فکری براساس مدل استیوارت استیورات هم همچون پژوهشگران قبلی سرمایه فکری را ترکیبی از دو دسته سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری دانسته، اما سرمایه مشتری را نیز هم سطح با این دو در نظر گرفت (به جای آنکه آن را زیر مجموعه ای از سرمایه ساختاری بداند). از سوی دیگر او سرمایه سازمانی را زیر مجموعه ای از سرمایه ساختاری قلمداد کرده است. او عقیده دارد که که هر شرکتی هر سه سرمایه مذکور را دارد اما بر اساس شرایط متفاوت، تأکید بیشتری بر روی یکی از این سرمایه ها می کند. از منظر استیورات ابعاد سرمایه فکری عبارتند از:

  • سرمایه انسانی: که اشاره به مهارتها و دانش فردی کارکنان شرکت دارد.
  • سرمایه ساختاری: شامل مالکیت معنوی، متدولوژی، نرم افزار، اسناد و مصنوعات دانشی دیگر.
  • سرمایه مشتری: به معنی ارتباط با مشتریان و عرضه کنندگان است.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...