1- در موقعیتهای مبهم دارای ابتکار عمل هستند و مشکلات را به شیوه­ای تعریف می‌کنند که قادر به تجزیه و تحلیل بهتر و دستیابی به تصمیمات بیشتر باشند.1- منتظر هستند تا مافوق تصمیم بگیرد که چه کسی اختیار رسیدگی به مشکل را دارا و در برابر آن مسئول است.به عبارتی همواره منتظر کسب تکلیف هستند. 2- قادرند در موقعیتهای مبهم ،فرصتها را تشخیص دهند.2- قادرند با مشکلات بطور کارآمد برخورد کنند اما نمیتوانند فرصتهای محتمل را تشخیص دهند. 3- قادر به بکارگیری مهارتهای فکری مهم از قبیل آزمایش مفروضات و ارزیابی دلایل ارائه شده هستندو قادرند در مورد اینکه تصمیمات و اقداماتشان در راستای اهداف مشترک است دلایل محکمی ارائه دهند.3- نتیجه گیریهای سایرین به ویژه افراد صاحب نفوذ را بدون انجام بررسی های لازم می­پذیرند.در مورد اطلاعاتی که در اختیار دارند بحث می‌کنند اما قادر نیستند از این اطلاعات در راستای اهداف مشترک استفاده کنند. 4- هم در گروه های وظیفه ­ای و هم درون گروه های چند وظیفه ­ای قادر به اجماع نظر برای تصمیمات و اقدامات هستند.4- انتظار دارند تلاشهایی در جهت دستیابی به اجماع نظر صورت گیرد اما اگر با شکست مواجه شوند به اختیارات سلسله مراتبی متوسل می‌شوند. 5- بر روی فرصتها کار کرده و آنها را مورد شناسایی قرار میدهند تا بتوانند بدین طریق فعالیتها،مستندات،سیستم های ارتباطی و اطلاعاتی را سیستماتیک(نظامند)نموده،مشکلات سیستماتیک را شناسایی و دفع کرده و در نهایت سیستمهایی را که قادر نیستند چیزی بر ارزش مشتری بیافزایند،اصلاح و یا از رده خارج کنند.5- به بهبود فردی یا اثربخشی تیمی تمرکز دارند اما قادر به درک مشکلاتی که فراتر از گروه هستند،نیستند.قادر به ارائه راه­حلهای یکبار مصرف هستند اما برای سیستماتیک نمودن آنها با مشکل مواجه می‌شوند.به شدت متکی به سیستم های موجود بوده حتی اگر سیستم ها کارایی خود را از دست داده باشند. 6- در تلاشند از طریق کاهش هزینه­ها و یافتن فرصت ­–ایی برای سرمایه گذاری در زمینه ­های جدید(از قبیل فرایند بهبود و فن­آوری پیشرفته)،منابع را بهینه کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...