کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 





لازمه عدالت و حقوق فطری و انسانی زن و مرد، عدم تشابه آن‌ها در پاره‌ای از حقوق است و آنچه در قوانین وجود دارد در حقیقت تفاوت است و نه تبعیض و بی‌عدالتی، بی‌عدالتی، آن است که در شرایط مساوی و استحقاق‌های همان بین افراد فرق گذاشته شود، ولی تفاوت، آن است که در شرایط نامساوی فرق گذاشته شود. تساوی شخصیت زن و مرد، با تشابه کامل حقوق آنان ملازمه ندارد و عدالت همواره مقتضی تشابه نیست. روح قرآن و اسلام، دعوت به عدالت است. و عدالت از اهداف و مبانی احکام اسلام محسوب می‌شود.[54] بنابراین توجه کردن به تفاوت‌های جسمی‌و روحی زن خود عدالت و برابری است و نمی‌شود از این دو انتظاری واحد داشت زیرا درعلم روانشناسی ثابت شده که بین آن دو تفاوت‌های زیادی وجود دارد. مثلاً زن را نمی‌توان راهی جنگ و میدان‌های خشونت و خون کرد و‌یا از او کار سنگین و دشوار طلب نمود و‌یا ظرافت و شکنندگی او را به فراموشی سپرد و همانطور که پیامبر| فرموده است: «رویدک! رفقاً بالقواریر»          آرام و آهسته باش که زن مانند شیشه ظریفی است. ‌یا فرمایش علی×:  «المرئه ریحانه و لیست بقهرمانه» زن گل خوشبویی است و غلبه کننده و قهرمان نیست. را نشنیده گرفت زیرا که ظرافت روحی نیز‌یکی از حقوق بشری زن است و عدم رعایت آن ستم به زن و در رنج و تباهی افکندن اوست که در پی آن مستقیماً جامعه نیز متضرر می‌شود. بنابراین اختلاف صورت اجزاء و تفاوت وظایف در‌یک دستگاه دلیل بر تبعیض میان آن‌ها نیست بلکه تبعیض و ظلم هنگامی‌است که هر جزء در محل مناسب خود قرار نگیرد و وظیفه‌ای مناسب با توان خود نداشته باشد و تنها مکتب اسلام است که تساوی کامل و تناسب حقوقی بین زن ومرد را رعایت کرده و با اجرای عدالت بهترین وضعیت را برای آن دو به ارمغان آورده است.[55] همان‌ که نشناختن تفاوت‌های طبیعی عالم خلقت و عدم درک صحیح و دقیق فلسفه‌ی وجودی این تفاوت‌ا، و نیز زشتی‌ها و زیبائی‌ها، سبب می‌شود، انسان با بدبینی، جهان هستی را سراسر بی‌عدالتی و غرق در تبعیض بداند؛ بدیهی است که این عدم شناخت وقتی با بی‌توجهی به مستندات فقهی احکام درباره‌ی دو جنس زن و مرد تقویت شد. قطعاً دین را در معرض اتهام بی‌عدالتی و تبعیض قرار می‌دهد که نوعی ظلم و ستم مشهود و دیرینه را بر نیمی ‌از پیکره خلقت آدمی ‌روا داشته و با استناد آن به دین خدا، مهر سکوت را بر لب‌ها می‌زند تا کسی جسارت اعتراض پیدا نکند. این در حالی است که از مطالعه دقیق منابع دینی، به ویژه قرآن کریم به دست آید که اسلام هرگز نظریه‌ی تحقیر و اهانت به زن را نمی‌پذیرد، بلکه همواره نگرشی توأم با احترام ویژه به وی ابراز داشته است.[56] آنچه امروزه از سوی طرفداران حقوق بشر و برخی روشنفکران پی‌گرفته می‌شود، تشابه و تماثل مرد و زن در همه‌ی حقوق و تکالیف است. اما تا زمانی که زن، زن است و مرد، مرد است و مرد، اشتراکات و اختلافات تکوینی متعدد آن‌ها پذیرفته شده است، سخن گفتن از تشابه کامل حقوق، مبنای صحیح عقلی، فلسفی و دینی ندارد. برای رسیدن به سعادت جامعه و افراد، همان طور که نمی‌توان اصل انسانیت و اشتراکات زن و مرد را نادیده گرفت، اختلافات فراوان بدنی و روانی آن دو رت نیز نباید فراموش کرد. از نگاه اسلام زن و مرد آنجا که در ویژگی‌هایشان برابرند، هیچ تفاوت حقوقی و اجتماعی ندارند و آنجا که ویژگی‌های مختلفی دارند، قهراً احکام متفاوتی هم شامل هر کدام از آن‌ها می‌شود. به عبارت دیگر تفاوت‌های قانونی به انسانیت زن ومرد بر نمی‌گردد بلکه به جنسیت آن‌ها مربوط می‌شود.[57] 2.1.2    مواردی که زن ومرد با هم مساویند اسلام، اولین مکتبی است که زن را به عنوان مسئله مهم زندگی و متمم حیات انسانی در مسائل اجتماعی و اخلاقی و قانونی خود جا داده است. درست در همان موقعی که دنیا در آتش جهل و ستم می‌سوخت، و جوامع مختلف بشری گرفتار انحراف‌های گوناگون بوده‌اند. گروهی از افراد زن را معبود خویش و جمعی از او را حیوانی می‌پنداشتند و هر گونه تعدی را بر او روا داشتند؛ پیامبر گرامی‌اسلام| برای خاتمه بخشودن به انحراف‌ها، کجی‌ها، و کجروی‌ها، پندارهای غلط، تجاوز از جانب خداوند متعال مبعوث، و خط بطلان بر روی غلط‌های بشری کشید و همه‌ی راه‌های فضیلت و رستگاری را به او نشان داد خداوند، حضرت محمد|را در روزگاری مبعوث نمود که جهان بشریت دستخوش تیرگی‌ها و سقوط بود، و در دریای حیرت و سرگردانی دست و پا می‌زد؛ درچنین زمانی بود که ظهور اسلام بسان باران نیروبخش بهار، زمین را عبوس بشریت را خرم و شاداب ساخت، و‌یوغ‌ها و زنجیر‌ها را از گردن‌ها و دست و پا برداشت و تجاوزات و خرافات را چون دزدان صبح شده رسوا گردانیدند و عقل‌ها و استعداد‌ها و تفکرات زندانی شده، با شکوهی خاص از زندان آزاد کرد و طومار جاهلیت را درید و این حقیقت را بهدنیای بشری اعلام داشت که زن و مرد، از نظر دارا بودن روح کامل انسانی و روح باقی برای حشر و نشر در قیامت، مساوی هستند.[58] دین اسلام در‌یک دید کلی، به برابری موقعیت زن مرد عنایت دارد؛ از جمله آنکه منشأ واحدی برای خلقت و اصل انسانیت آن‌ها قائل است و برای اعمال نیک هر دو جنس، بی هیچ تمایزی، حیات پاکیزه و بهشت مرزوق وعده می‌دهد، همچنانکه در بیان اوصاف برجسته‌ی همانند برای زنان و مردان، هر دو گروه را مستحق آمرزش و پاداش بزرگ می‌داند و مردان وزنان مومن را در امر به معروف و نهی از منکر و اقامه‌ی نماز و ادای زکات،‌یار و‌یاور‌یکدیگر قلمداد می‌کند و بالاخره اینکه، دربیان هویت افراد انسانی، زنان و مردان آفریدگان همانندی هستند که با‌یکدیگر مجموعه‌ی تیره‌ها و قبایل را تشکیل می‌دهند و هیچ‌یک (از زن و مرد) را جز به تقوا بر دیگری برتری نیست.[59] و به همان نیت که مردان را جزئی از پیکر جامعه‌ی انسانی محسوب می‌شوند زنان نیز چنین هستند. خداوند درقرآن کریم می‌فرماید: {یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفسٍ واحدهٍ و خلق منها زوجها و بثَّ منهما رجالاً کثیراً و نساءً و اتقوالله الذی تساءلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیباً . ای مردم از پروردگارتان بپرهیزید؛ همان کسی که همه شما را از‌یک انسان آفرید، و همسر او را از جنس او خلق کرد، و ازآن دو مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت و از خدایی بپرهیزید که هنگامی‌که چیزی از‌یکدیگر می‌خواهید، نام او را می‌برید و از قطع رابطه با خویشاوندان خود پرهیز کنید، زیرا خداوند مراقب شماست}.[60] آیت الله جوادی آملی در فصل نخست کتاب« زن در آئینه جلال و جمال» بر متفاوت نبودن شخصیت زن و مر چنین استدلال می‌کند که بر اساس آموزه‌های دینی، اصالت با روح آدمی‌است نه بدن، تمام حقایق انسان روح اواست، اگر چه بدن نیز ضرورت دارد. حال آن که جنسیت امری بدنی است و روح که حقیقت انسان را می‌سازد جنسیت ندارد، روح موجودی مجرد است که مذکر و مونث ندارد و دردین نیز سخن از تزکیه روح است و قرآن نیز برای تعلیم و تزکیه جان آدمی‌نازل شده است. اگر جسم نقشی در انسانیت انسان به عنوان تمام ذات‌یا جزء ذات می‌داشت، ممکن بود از حیث ارزش میان زن ومرد تفکیک قائل شد؛ اما قرآن کریم حقیقت هر انسان را روح دانسته و بدن را ابزار می‌داند. اگر به عناصر ایمان، معرفت، تقوا و عمل صالح به عنوان ضابطه باور داریم، به تصریح قرآن کریم هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. خداوند انسان را خلیفه خود، مسجود ملائکه وامانتدار الهی می‌شناسد و قرآن را برای هدایت او فرو فرستاده، هرگز تفاوتی بین زن ومرد در این جهات قائل نشده است.[61] بنابراین در آنچه که مربوط به سرشت، آفرینش، ارزش‌های معنوی اخلاقی و انسانی و اصولاً مسائل مهم اساسی در حیات آدمی‌است زن ومرد بیک چشم نگریسته میشوند و اسلام برای هر دو شخصیت مساوی قائل است. آنچه را که خدا برای زن قائل است برای مردان نیز قائل می‌باشد.


lass="entry-footer">Edit“منابع تحقیق درباره امر به معروف و نهی از منکر، آیت الله جوادی آملی”

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-12-11] [ 09:29:00 ب.ظ ]





البته امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ در خصوص نشوز زن می فرمایند: «خروج زن از اطاعت شوهر به طوری که او را تمکین نکند و نپیراستن خود از چیزهایی که تنفرآمیز است که با تمتع از او ضدیت دارد و نیز نظافت نکردن و آرایش نکردن در صورتی که شوهر خواستار آن باشد و همین طور خروج از خانه بدون اجازه شوهر و مانند اینها… پس از این عبارت به دست می آید که انجام ندادن کارهای خانه و یا اموری که به بهره گیری جنسی مرد ارتباطی ندارد نشوز صدق نمی کند.»34 از میان اقوال فقها درباره نشوز به دست می آید که مرد بر زن دارای حقوق واجبی است که باید رعایت گردد. باتوجه به متون فقهی و غیر فقهی این حقوق در سه عنوان خلاصه می شود:35 1- استمتاع و بهره وری جنسی 2- پیراسته بودن زن از کارها و چیزهایی که موجب تنفر مرد می شود. 3- سکونت زن در منزل و بیرون نرفتن بدون اجازه شوهر. حال در صورت تحقق نشوز و رعایت سلسله مراتب امر به معروف و نهی از منکر که در آیه به آن اشاره شده است این سئوال مطرح است که: مراد از ضرب و زدن زنان چیست؟ صاحب جواهر در مورد واژه «واضربوهن» چنین می فرماید:36 «اگر نشوز محقق شد و زن از حقوق واجب مرد امتناع کرد جایز است که مرد او را بزند زدنی که نباشد مدمی (باعث خون مردگی شود) و مبرح. یعنی آسیب و آزار جسمی نرساند.» زیرا در فقه اسلام زدنی که موجب آزار جسمی شود منجر به دادن دیه می گردد . به طور مثال در توضیح المسایل مراجع عظام آمده است که اگر به صورت کسی سیلی زده شود در صورت سرخ شدن5/1 مثقال شرعی طلا و اگر کبود شود3 مثقال و اگر سیاه شود6 مثقال شرعی طلا باید داد و اگر جای دیگر بدن کسی را که به واسطه زدن سرخ یا کبود یا سیاه کند، نصف آنچه گفته شد باید بدهد. شهید ثانی در مورد زدن می فرماید: « زدن زن به قصد اشباع حس انتقام جویی ، خودخواهی و دل خنک کردن که هیچ نقش اصلاحی برای دو طرف ندارد ، حرام است.»37 و بعضی دیگر معتقدند: زدن بدون شک باید غیر مبرح باشد و مبرح آن زدنی است که باعث مشقت و سختی باشد و ظاهراً همه مسلمانان بر این شرط اتفاق نظر دارند.38 پس با توجه به روایات فراوان همه مفسران و فقیهان بر این مطلب توافق و تأکید دارند که زدن باید غیر مبرح باشد یعنی آسیب و آزار جسمی به زن نرسد . لذا گفته اند که در هنگام زدن باید از مواضع حساس مثل صورت، چشم، … پرهیز شود و همین طور زدن در یک موضع نباشد بلکه باید پخش شود.39 درمورد تنبیه بدنی بعضی از جنبه روان شناسی به مسأله می نگرند ومعتقدند که جمعی از زنان دارای حالتی به نام مازوشیسم (آزارطلبی) هستند که این حالت در آنها تشدید می شود و تنها راه آرامش آنان تنبیه مختصر بدنی است. بنابراین ممکن است تنبیه در آیه ناظر به چنین افرادی باشد که جنبه آرام بخشی دارد و یک نوع درمان روانی در حوزه روابط خانوادگی است.40

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:29:00 ب.ظ ]





برای روشن شدن این موضوع لازم است به نکات مهم آیه به طور تفصیل اشاره کنیم که در فصل بعد خواهد آمد. نشوز و تنبیه بدنی: واللاتی تخافون نشوزهن فعظوهن واهجروهن فی المضاجع واضربوهن… آن دسته از زنان که از طغیان و مخالفتشان بیم دارید پند و اندرز دهید و در بستر ، از آنها دوری کنید و اگر مؤثر نیفتاد آنان را بزنید… اسلام ، اطاعت زن از شوهر را در مسایل ویژه زن و شوهری، لازم و تکلیف می داند و این را حقی برای شوهر می شناسد. اهمیت و ضرورت این حق و لزوم برآوردن این نیاز بر کسی پوشیده نیست. بعضی معتقدند که مکمل بودن زن و مرد در این آستانه ، آنگاه به منصه ظهور خواهد رسید که احساس نیاز به جنس مخالف در هر یک از دو جنس به رسمیت شناخته شود و استحکام نظام خانواده منوط به این حس نیازمندی است . حرکتهایی که در دهه های اخیر به نام دفاع از حقوق زنان انجام گرفته از آنجا که به این اصل بی توجه مانده کیان خانواده را با بحران جدی مواجه کرده است. زمانی که مرد احساس کند نیازهای جنسی را در خارج از محیط خانواده می توان پاسخ گفت و چندان به حمایت جنسی همسر محتاج نیست چگونه می توان به استحکام خانواده دل بست؟ پس در صورتی که مرد در بستر خانواده نیازش برآورده نشود و با گستاخی و نشوز زن همراه گردد اسلام راههایی را برای به راه آوردن او ارائه می دهد تا آنکه از هرگونه اعمال سلیقه و زیاده روی که منجر به ظلم یا امور دیگر شود جلوگیری گردد. در اینجا لازم است مراد از چند کلمه در آیه مشخص شود: خوف، نشوز و مقدار زدن. در مورد واژه « تخافون» که در آیه آمده نظرات متفاوتی داده شده است: بعضی معتقدند در آیه منظور ترس از نشوز نیست بلکه نشوزی است که بیم دهنده و خطرناک باشد . به تعبیر دیگر نشوز به دوگونه است: نشوز گذرا و مقطعی که پیامدهای خطرناک ناموسی ، اخلاقی و اجتماعی ندارد. این گونه نشوز قابل تحمل است و مورد مصداق آیه نیست بلکه باید آن را تحمل و به موعظه و نهی از منکر اکتفا کرد. نوع دوم نشوز ، تخلف زن در زندگی زناشویی است که از نظر عقیدتی، اخلاقی، جنسی، ناموسی، مالی و اجتماعی مخفی و ویرانگر باشد که اگر زندگی ادامه یابد ویرانی به وجود آید. چنین نشوزی باید نهی از منکر شود که اینجا جای امر به معروف است نه سکوت، که باید مراتب امر به معروف که در آیه متذکر شده رعایت کرد.29 البته علامه طباطبائی در این خصوص می فرمایند:30 « نشوز» یعنی سرپیچی از اطاعت از روی تکبر و مراد از « خوف نشوز» ظهور علایم و آثار است وشاید تفریع بر خوف نشوز نه خود آن برای مراعات نکته علاج با نصیحت و وعظ است. از میان سه علاج و راهی که مذکور در آیه است چون همان طور که موعظه و نصیحت پس از مخالفت درست است قبل از وقوع معصیت نیز درست می باشد. و این سه مرحله در آیه: « فغظوهن واهجروهن فی المضاجع واضربوهن. » گرچه با یکدیگر ذکر شده و هریک با واو به دیگری عطف گردیده اند ولی اموری پشت سرهم و مترتب بر یکدیگر و تدریجی می باشند. یعنی اول موعظه، اگر سودی نبخشید دوری گزیدن در بستر و اگر آن هم فایده ای نکرد ، زدن و این ترتیب در آیه از سیاق فهمیده می شود نه از حرف عطف در آیه. بعضی از مفسرین گفته اند: منظور از بیم نافرمانی، علم به نافرمانی است ؛ زیرا خوف گاهی به معنای علم به کار می رود.31 درخصوص واژه خوف معانی دیگری از جمله: احتمال نشوز، گمان نشوز، علم به نشوز، بیم از نشوزی که اتفاق خواهد افتاد، مشاهده علایم نشوز، احساس وحشت از نشوز واقع شده، گفته شده است.32 مراد از نشوز چیست؟ در تعریف این واژه صاحب جواهر می فرماید:33 « نشوز عبارت از خروج هریک از زوج و زوجه از اطاعت و حق دیگری است . از همین رو گفته اند: بد زبانی زن ، نشوز نیست گرچه سزاوار سرزنش و تأدیب باشد همچنین خودداری از خدمت همسر و برآوردن نیازهایی که ربطی به بهره مندی جنسی ندارند مصادیق نشوز نیست زیرا هیچ یک از این کارها بر زن واجب نمی باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:28:00 ب.ظ ]





7 .هر یک از افراد امّت باید امر به معروف و نهى از منکر کند. (یک دختر 9 ساله نیز حقّ امر به معروف و نهى از منکر رئیس جمهور را دارد) «تَأْمُرُونَ»، «تَنْهَوْنَ». 8 .در امر به معروف، سنّ، منطقه، نژاد، سواد و موقعیّت اقتصادى و اجتماعى نقشى ندارد. «خَیْرَ أُمَّهٍ»، «تَأْمُرُونَ»، «تَنْهَوْنَ». 9 .مسلمان باید از موضع قدرت امر و نهى کند، نه از روى خواهش و التماس. «تَأْمُرُونَ». 10 امر به معروف، مقدّم بر نهى از منکر است. «تَأْمُرُونَ»، «تَنْهَوْنَ». 11 امر و نهیى مى تواند مؤثّر باشد که از ایمان مایه گرفته باشد. «تَأْمُرُونَ»، «تَنْهَوْنَ»، «تُؤْمِنُونَ» . 12 خداوند اهل کتاب را به اسلام دعوت مى کند. «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ». 13 اسلام، ناسخ تمام ادیان است. «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ». 14 انسان، در انتخاب راه آزاد است. «مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ».( تفسیر نور، ج 2، ص131-130)

  1. اسلام، دینی جهانى است.کلمه «للناس»، شامل همه افراد (چه گذشته و چه آینده، چه عرب و چه عجم) مى شود; و این، همان جهانى بودن اسلام است.
  2. ایمان به خدا و اصلاح جامعه (امر به معروف و نهى از منکر)، دو عامل رُشد جوامع انسانى است (رشد و تکامل جوامع از مصادیق خیر است) و آیه فوق، خیر بودن امت را منوط به ایمان و اصلاح اجتماع (امر به معروف و نهى ازمنکر) کرده است.
  3. فِسْق، عامل بازدارنده جامعه از رشد و تکامل است چرا که «خیر» نتیجه ایمان است و واژه «فسق» در آیه شریفه، مقابل ایمان قرار گرفته است. در نتیجه، اهل فسق، محروم از خیر و تکامل هستند.( تفسیر راهنما ،ج3،ص9)
  4. قرار گرفتن آیه مربوط به امر به معروف و نهى از منکر در میان دو آیه اى که دستور اتّحاد و یکپارچگى مى دهد، شاید از آن رو باشد که در نظام اجتماعىِ متفرّق و از هم پاشیده، یا قدرت دعوت به خیر و معروف وجود ندارد و یا اینکه چنین دعوت هایى مؤثّر و کارساز نیست.امر به معروف و نهى از منکر، به دو صورت انجام مى شود:

الف –  به عنوان وظیفه اى عمومى و همگانى که هر کس به مقدار توانایى خود باید به آن اقدام نماید. ب – وظیفه اى که یک گروه سازمان یافته و منسجم آن را به عهده دارد و با قدرت، آن را پى مى گیرد. چنان که اگر راننده اى در خیابان خلاف کند، هم سایر رانندگان با چراغ و بوق به او اعتراض مى کنند و هم پلیس راهنمایى براى برخورد قاطع با متخلّف وارد صحنه مى شود. و کلام حضرت على (ع) در همین راستا ارزیابی میشود که فرمودند: اگر امر به معروف و نهى از منکر ترک شود، کارهاى نیک و خیر تعطیل و اشرار و بَدان مسلّط مى شوند. ( تفسیر نور، ج 2، ص 125) 19ـ «اخرجت» از اخراج در اینجا به معناى ظاهر شدن و پدید آمدن است ..( تفسیر کوثر، ج 2، ص215)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ب.ظ ]





ب  آسان گیری ازدواج یکی از راه های پیش گیری از زناکای و فحشا آسان گیری در ازدواج است که غرض از آن تشکیل خانواده و ایجاد نسل است. تا بر تعداد مؤمنین پاک افزوده شود و جایی برای ناپاکان باقی نماند[34]. انفاق و احسان : یکی از طرق پیش گیری از جرائم علیه اموال مانند دزدی، رفع نیاز مستمندان به وسیله انفاق و احسان است. چه خودداری از انفاق و احسان در طول زمان موجب می شود که مستمندان علیه اغنیا شورش نمایند و اغنیا موجب هلاکت خویش شوند[35] و شاهد آن آیه 195 سوره بقره می باشد[36]. حدود و قصاص قصاص در قتل و ضرب و جرح و حدود زنا و قزف و سرقت به علت حتمیت نسبی و قاطعیت اجرایی در یک جامعه اسلامی جنبه پیش گیری از طریق ارعاب بزهکاران احتمالی دارد[37]. امر به معروف و نهی از منکر : دو اصل مهم امر به معروف و نهی از منکر می باشد که از وسایل مهم پیش گیری از جرائم است. چنان که رسول اکرم فرموده : به کار نیک فرمان دهید و از کار زشت دیگران را بازدارید و ترک این دو وظیفه موجب تسلط اشرار و سبب عدم اجابت دعای خیر می شود[38]. طبق اصل 8 قانون اساسی امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ای است عمومی که مردم نسبت به دولت و دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به یکدیگر عهده دار آن می باشند. تأمین شرایط و امکانات کار برای همه : مهم ترین طریق پیش گیری از وقوع جرائم تأمین شرایط و امکانات کار در شکل تعاونی از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر می باشد[39]. قانون اقدامات تأمینی و تربیتی فصل اول – کلیات : ماده 1 : اقدامات تأمینی عبارتند از تدابیری که دادگاه برای جلوگیری از تکرار جرم (جنحه یا جنایت) درباره مجرمین خطرناک اتخاذ می کند. مجرمین خطرناک کسانی هستند که سوابق و خصوصیات روحی و اخلاقی آنان و کیفیت ارتکاب و جرم ارتکابی آنان را در مظان ارتکاب جرم در آینده قرار دهد اعم از اینکه قانوناً مسئول باشند یا غیرمسئول صدور حکم اقدام تأمینی از طرف دادگاه وقتی جایز است که کسی مرتکب جرم گردیده باشد. ماده 2 : دولت مکلف است ظرف پنج سال از تاریخ تصویب این قانون اقدام به تشکیل مؤسسات تأمینی زیر بنماید : 1-کانون اصلاح و تربیت اطفال (موضوع قانون اطفال بزهکار).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:27:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم