Ko: کل هزینه سرمایه که عبارت است از: در جایی که: D=بدهی E=حقوق صاحبان سهام همانطور که نمودار فوق نشان میدهد، با بالا رفتن اهرم مالی شرکت، حساسیت دارندگان اوراق قرضه وسهامداران نسبت به ریسک مالی شرکت بیشتر می گردد و در نتیجه این امر باعث بالا رفتن هزینه حقوق صاحبان سهام و همچنین هزینه اوراق قرضه می گردد. همجنین با بالا رفتن اهرم مالی در ابتدا مزیت مالیاتی حاصله از افزایش بدهی بیشتر از هزینه سرمایه ناشی از افزایش ریسک مالی است در نتیجه هزینه ((Ko سرمایه روبه کاهش می‌گذارد، اگر نسبت بدهی به دارایی ها از یک حدی بالاتر رود ، حساسیت دارندگان اورق بهادار به ریسک ایجاد شده از این تغییر نسبت، بطورفزاینده ای افزایش می یابد که این خود باعث می شود که آنها در قبال تحمل ریسک بیشتر ، بازده بالاتری را مطالبه نمایند . در نتیجه هزینه سرمایه ناشی ازاین تغییر بیشتر از مزیت مالیاتی افزایش بدهی خواهدشدوازاین روهزینه سرمایهKo افزایش خواهد یافت.بنابراین می توان گفت که تغییر در ساختار سرمایه ، تغییر در میانگین موزون هزینه سرمایه(WACC) را در پی دارد(پی نوو،1390).   2-7-3-  ساختار سرمایه و ارزش شرکت هدف اصلی واحدهای انتفاعی کسب سود است و هدف مدیران حداکثر کردن ارزش حقوق صاحبان سهام است یک نقطه شروع خوب برای تجزیه و تحلیل،  فهم نادرست عمومی درباره بهینه کردن ساختار سرمایه شرکت است. مدیران می بایستی ارزش حقوق صاحبان سهام را حداکثر نمایند. با وجود اینکه حقوق صاحبان سهام بخشی از ساختار سرمایه است، همچنین بدهی و بسیاری از ابزارهای مالی هم با ترکیبات بدهی و حقوق صاحبان سهام وجود دارند که مدیران می بایستی آنها را به حساب آورند. اگر یک شرکت یک گزینه از ساختار سرمایه که منجر به یک ارزش بالاتر برای کل ارزش شرکت ( جمع کل اوراق بهادار ) می گردد را داشته باشد، این ساختار سرمایه دومی، ساختار سرمایه بهتری می باشد. نکته حائز اهمیت در رابطه با تاثیر ساختار سرمایه بر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...