آرامش قانونی و بررسی های مربوط به ایجاب وپذیرش: این بررسی وارزیابی ازموضوع مربوط به آرامش قانونی شیوه هایی را  بیان می کند که ابزار ی را برای پیشرفت بیشتر در درک رابطه قانون بدست می دهند تا مفهوم پیمان صلح مورد پذیرش واقع شود. در حقیقت اعتبار اصلی لغت مورد استناد است برچسب مشروعیت پیمان صلح همچون ارائه یک روش قانونی متمایز، ارتباط وانسجام آنرا مطرح می سازد و می تواند اقتباسات سرتاسر جریان صلح را در روند اجرا، بیان کند و آن صبحت با محققان تجربی را امکانپذیر می سازد و در حالتی خاص در مراجعه به خود آنها اغلب با تناقض و عدم رضایت تلاش می کنندتا موفقیت یا شکست پیمان های صلح را بررسی کنند. درحالیکه با تمرکز بر اختلافات درونی یا جنگ داخلی مطالعات ،تعاریف مختلفی را ارائه می دهند  و بنابراین گروه های مختلفی از  داده ها را مقایسه می کنند. در واقع بحث و مذاکرات درحدی که درآن جنگ داخلی به طور موثری بعنوان یک مقوله غیر متفاوت وثابت مطرح می شود ادامه می یابد. نویسندگان همچنین بر چگونگی سنجش صلح، با هم اختلاف نظر دارند. آیاباید با تعدادی از افراد کشته شده در جنگ ها بررسی شود (مشکلات چگونگی تعریف از چنین مرگی را مطرح می سازد ) چه دوره زمای، وجود صلح را نشان می دهد؟ چه موقع، نبود مرگ ونبود اختلاف ظاهری ، موفقیت اصلاحی یاسرکوبی وشکست را نشان می دهد ؟ آیا نمایندگان دموکراسی نیز درهر تعریفی از موفقیت، وجوددارند؟ علاوه بر این، انتخاباتی که توسط دانشمندان اجتماعی انجام می شوند در زمینه چگونگی ارتباط مقررات پیمان صلح با نتایج اختلافات اغلب انتخابی مشکوکانه می باشد ودر مغایرت با شیوه هایی می باشد که می توانستند در پویایی جریاناتی  که از نظر تجربی خیلی ساده تراز نظرتجربی بررسی می شوند،  بصورت یک عامل مطرح شوند.[183] در نتیجه،  مطالعات عوامل مختلفی که خیلی ساده تر بطور تجربی بررسی می شوند،  بصورت یک عامل مطرح شوند. در نتیجه مطالعات عوامل مختلفی را مطرح می سازند که در موفقیت قطعی  می باشند و متعاقباً  مفاهیم سیاسی را تغییر می دهند . درک آرامش قانونی که درمشروعیت پیمان صلح مطرح می شود،  سهم مهمی را در  بازرسی ازاین مباحث تجربی به خود اختصاص می دهند زیرا دلیل اینکه چرا برخی از معماهای تجربی اینگونه خودسرانه هستند را مطرح می سازد . اگر پیمان های صلح بصورت سازمانهای موقتی مطرح شوند بنابراین مشکلات بررسی موفقیت یا شکست در مشکلات بررسی وارزیابی اینکه آیا یک نهاد موفق است یانه؟ قرار می گیرد . بطور آشکاری، شیوه های تجربی برای بررسی موفقیت یا شکست وجود دارند که بر مبنای  سطوح اختلاف شدید است ویا مربوط به این است که سازمانهای تشکیل شده آماده عملیات باشندیا نه؟ هم چنین خواه یک سازمان که درواقع مشغول کار است درگیر مباحث وسیعتری دربارهُ آنچه که مورد نظر این سازمان هاست می باشد یا نه؟ این سؤالات را مطرح می کند مثلاً اینکه در چه شیوه هایی سازمانها راه چاره هایی برای اختلافات شدید دارند ؟ تا چه حد،  منافعی مثل کیفیت بین گروه ها وقانونی کردن دولت، اجرا می گردد؟ آیا مباحث  قانونی تقسیم می شوند یااز نظر نژادشناسی سیاستهای تقسیم شده را متحد می سازند؟ وآیا مذاکرات سیاسی دیگر را امکانپذیر وعملی می سازند یا ازآن جلوگیری می کنند؟ برای ارائه یک مبحث مشهود درباره چگونگی ارتباط قانون باپذیرش آن ما باید بحثی درباره اینکه چه تبعیت هایی باید مورد نظر واقع شوند را داشته باشیم. این سؤالات به منافع بررسی پیمان سطح به وسیله تعریفی جامع اشاره دارند ودر واقع مربوط به ارتباط مباحث با مباحث مستمری در مورد جریانات تغییر اجتماعی و تجدید دموکراتیک حتی در خارج از بافت اختلافات شدید می باشد و نیاز به دانشمندان علوم اجتماعی و وکلا را برای صحبت با  همدیگر درباره اصل فلسفه حقوق را مطرح می سازد تشخیص آرامش قانونی نیز نیاز به بررسی بیشتر مفاهیم اصول کثرت گرایانه قانونی در پذیرش را تعیین می کند بخصوص در سطح داخلی، اصطلاح آرامش قانونی محدودهایی از الزامات بین الملل این روابط را شکل می دهد ؟ چطور احزاب متفاوت متعهد اجرای توافق یعنی _کمیسیون های نظارت  ملی و کنسول های صلح وحتی کمیسیون های اصلاح و صحت منتج شده از قوانین و دستورات شبیه قانونی _می باشند. از طرف دیگر محکمه های قانونی در کجا بر اجراءحکم می دهند و نقش پیمان های صلح با توجه به عملکرد های قضایی چیست؟ در چه مرحله ای می توان قضاوت قانونی را از اهداف آشکار توافق آزادانه جدا کرد و چطور تصمیم می گیریم که آیا این جدایی آزادانه مذاکراتی از توافق یا موفقیت یک تحول قابل تبدیل به ساختارهای قانونی وسیاسی نرمال را ارائه می دهدیا نه، مفهوم پذیرش نمای قانونی کثرت گرایی در اجرای پیمان صلح در سطح داخلی توجه اندکی را بخود اختصاص داده است در نهایت وشاید مهمتر اینکه تشخیص آرامش قانونی ارزیابی اعمال نیروی قانون را امکانپذیر می سازد و بنابراین فرصت سوال کردن را بدست می دهد و فرضیه آن وابراز آنرا شکل می دهد . جنبه محسوس اقدام پیمان صلح به معنای سیاست بدون ابهام در جبهه جهانی اشاره دارد که برای جریانات  بین المللی مشروع و برنامه های کاری بکار می رود[184] . این حکایت مشروعیت بخشی پیمان های صلح را همیشه بصورت یک موضوع ایده آل مطرح می سازد و جریانات صلح همیشه از اختلافات به سوی صلح بطور مستقیم حرکت می کنند و از جریانات  بین المللی به سوی سازمانهای داخلی در حرکت می باشد و منطبق با استانداردهای حقوقی بشری هستند مدعیان  بین المللی به نظر می رسند  بی طرف و قانونی ومشروع  باشند و مدعیان ملی درعدم تکلیف خشن ومساوی هستند . در حقیقت جریانات صلح درجات مختلفی از مشروعیت و بی طرفی هر دو مدعیان داخلی وبین المللی را بدست می دهند آنها می توانند هر دو از خشونت دور شوند یا به سمت آن حرکت کنند آنها توافقاتی را بدست میدهند که اغلب رابطه مبهم و گنگی با استانداردهای نرمال قانون  بین المللی بخصوص با قوانین حقوق بشری دارند. داستان پیمان اختیاری که توسط گروه های مساوی مطرح شد بنابراین در اخذ توافق قطعی بود واغلب در اجرای شرایط وموقعیتها محو شدند و که شامل بررسی وتاکید برآنچه در اصل، تخصیص مجدد اساسی قدرت می باشد هستند . از این نقطه نظر، مجریان  بین المللی باید اغلب تخصیص مجدد ذهنی شان به قدرت را رها کنندیعنی در پردازش تمام مدعیان نمی توانند پیروزباشند. انتخاب برای یک مبنای قانونی مفاهیمی دارد که درآن مدعیان  بین المللی مشروعیت خودشان را ثابت می کنند. مباحث بالا نشان می دهد که مشروعیت و موثر بودن مشروعیت پیمان صلح، امری نسبی می باشد مگر اینکه ارتباط منسجم مشروعیت پیمان صلح را بطوریکه نیروی قانون رادر برداشته باشد درک کنیم ودیدگاه شکست خورده مبحث لازم را بصورت ماهیت زیربناهای قانونی بدست آمده از قانون به خطر بیندازیم . چنین فقدانی، الگوها و شیوه های تکنیکی را رها می کند یعنی از برنامه های کاری اساسی و قانونی تا مکانیسم های داوری موقتی بدون هیچ مبحث تطبیقی  جامعی از اینکه آیا آنها بنا شده اند یا قضاوتهای قانونی ممکن آنها را تخمین زده باشند یا نه گسترده شوند. بدون این مباحث این موضوع تا حدی دستخوش تغییر است که چرا مقیاس های قطعی، مجازی و واقعی مشروع به نظر می رسند . و دربرخی موارد مورد قبول هستند وقانونی می باشند و در بقیه موارد با عدم موفقیت همراه هستند. آشکار کردن مفهوم آرامش قانونی نه تنها توانایی قانون رامطرح می سازد بلکه قابلیت اقدامات موافقت نامه های صلح  را برای طراحی دوباره  قوانین آن بدست می دهد این قابلیت به حد عالی خود می رسد البته در جائیکه شیوه پیمان صلح از شکافهای اصولی متاثر شود که در خصوص چگونگی  رفتار و بکارگیری  قانون  بین المللی هم در اختلافات داخلی اساسی وهم در موقعیت های موقتی می باشد پدیده پیمان صلح و بروز صلح قانونی بنابراین بطور اساسی در بطن مباحث رایج مربوط به جهت گیری های بعدی وقدرت  خود قانون  بین المللی محفوظ می ماند و مستحق بررسی های بیشتر است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...