با توجه به مطالب بیان شده در این گفتار باید گفت که بدون شک یک قسمت کوچک یک اثر دارای حق مولف نیز می تواند یک قسمت اساسی آن اثر باشد و استفاده و اتخاذ یک قسمت غیر اساسی اثر نقض محسوب نمی شود. در این موارد قانون ایران ( قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان) کاملا ساکت است که امید است با اصلاح این قانون خلاء قانونی در این زمینه نیز بر طرف گردد. گفتار چهارم: گرفتن ایده ضمن پذیرش این که اثر خواهان حق مولف دارد، یک خوانده ممکن است بگوید که او صرفا ایده ها را از این اثر گرفته است. اگر این درست باشد خواهان برای اثبات نقض شکست می خورد. زیرا خوانده، اثر یا یک بخش اساسی آن را نقض نکرده است. این مسئله که چه چیزی شامل ایده های یک اثر است امری دشوار به نظر می رسد. اظهار یک اثر هنری می تواند شامل سرودن و طراحی آن باشد نه فقط نمایش آن به مردم. اظهار یک اثر نمایشی می تواند شامل ترکیب ساختار، صحنه، شخصیت و ساخت آن باشد و نه فقط دیالوگ. ( سروری، 1392، 188) برای مثال: خواهان، بازرارچه ی هنری ملی حیات وحش، یک هنرمند حیات وحش مشهور را برای نقاشی آبرنگ سهره های کاکل قرمز کمیسیون کرد. هنرمن حق مولف را به خواهان منتقل کرد و او هم تعداد معدودی از پرینت های اثر را چاپ کرد. سه سال بعد خوانده فرانکلین مینت همان هنرمند را برای نقاشی مجموعه ای از عکس های چهار پرنده از جمله یکی از سهره های کاکل قرمز کمیسیون کرد و همچنین پرینت های عکس ها را برای فروش ارائه کرد. خواهان علیه خوانده برای نقض حق مولف پرینت های تصویر سهره های کاکل قرمز اقامه ی دعوا کرد بنابراین دو نقاشی مقایسه شدند. ( سروری، 1392، 189) هر دو نسخه نیمرخ دو کاردینال یکی ماده و دیگری نر که یکی بالای سر دیگری روی شاخه های درخت شکوفه های سیب نشسته بود. نقش کرده بودند اما این جا به آسانی عدم شباهت در رنگ آمیزی ها، حالت بدن، موقعیت پرنده و تأثیر خطوط مشخص است. در یکی سهره ی نر روی یک شاخه در بالترین قسمت عکس نشسته است و ماده پائین است. در دیگری موقعیت های نر و ماده بر عکس است. در یکی حالت نر آرام است و در دیگری او نوک باز خود را به هم می زند. یک پروانه ی زرد بزرگ در تابلوی سهره های درخت شکوفه های سیب وجود دارد ولی در تابلوی سهره ها وجود ندارد. سایر تفاوت ها در پر و بال پرندگان، شاخ و برگ درختان و ترکیب کلی عمومی آثار دیده می شود…عهندنامه ها در هنر پرنده شناسی به محدود کردن نوآوری در نمایش و نقاشی کردن پرندگان تمایل دارند برای مثال توجه به جزئیات پر و بال و سایر مشخصه های فیزیکی ضروری است و حالت پرندگان باید از لحاظ آناتومی صحیح باشد. خواهان ادعا کرد که نقاش یک قسمت اساسی اثر اولیه را کپی کرده است. نقاش پاسخ داد که او فقط ایده را گرفته است و نباید او را برای همیشه از نقاشی سهره ها ممنوع کرد. دادگاه با نقاش موافق بود. ( سروری، 1392، 190-189) پس با توجه به جمیع مطالب بیان شده در این گفتار به این نتیجه می رسیم که اگر قرار باشد ایده گرفتن از آثار دیگران را نیز به عنوان نقض حق کپی رایت بدانیم هم راه را بر خلاقیت برای بهتر شدن آثار و تکامل آنان بسته ایم و هم اینکه تقریبا می تواند یک انحصار کامل را برای خلق کننده ی یک اثر ایجاد کند که حتی دیگران از ایده ی او نیز نتوانند استفاده کنند پس چون این اقدام عقلانی محسوب نمی شود گرفتن ایده از آثار دیگران را نمی توان نقض حق مولف دانست در این زمینه نیز قانون جمهوری اسلامی ایران از خلاء کامل برخوردار است که جا دارد قانون گذاران ما این نکته را نیز مد نظر قرار دهند. گفتار پنجم: مسائل متفرقه نقض حق کپی رایت در این گفتار که گفتار پایانی این فصل است به طرح چند مورد متفرقه در ارتباط با نقض حق کپی رایت می پردازیم تا توانسته باشیم تا آن جا که ممکن است اغلب مطالب مهم در این مورد را بیان کرده باشیم. 1.تأثیردلیل نقض حق کپی رایت یا اثر این نقض در رسیدگی ها خواندگان گاهی اوقات ادعا می کنند که عمل آن ها گر چه بدون مجوز خواهان بوده، موجب هیچ ضرری نشده و حتی ممکن است به خواهان سود رسانده باشد. گاهی ممکن است ادعا کنند که هدف یا قصد حیله و تزویر نداشته اند و نمی دانسته اند که اعمالشان اشتباه بوده است. همچنین ممکن است ادعا کنند که از کار خود سودی نبرده اند. مثلا کپی های نقض کننده را مجانی بخشیده اند یا به عبارتی به نفع جامعه کار کرده اند و ممکن است حتی ادعا کنند که به دست آوردن رضایت خواهان غیر ممکن بوده است. هیچ کدام از این دفاعیات دادگاه را تحت تأثیر قرار نمی دهد. نقض وقتی رخ می دهد که خوانده عملی انجام دهد که حق مالک حق مولف بوده است، مگر این که خوانده بتواند خودش را تحت یک استثنای مقرر شده در قانون حق مولف یا برخی قوانین دیگر در بیاورد. اگر اعمال خوانده تحت یک استثنای قانون موضوعه قرار گیرد، نقض صورت نگرفته است. اعمال ناشی از انگیزه های خوب و برای نفع عمومی به خودی خود برای اجتناب از نقض حق مولف کافی نیست. (شکیبا، 1391، 193) یک تلویزیون بریتانیایی اخیرا برنامه ای تهیه کرده بود که موضوع آن درباره مردمی بود که داستان هایی درباره ی خودشان را فروخته بودند اصطلاحا چک روزنامه نگاری(حق الخبر). برنامه شامل یک کلیپ سی ثانیه ای از یک برنامه تلویزیونی آلمانی قدیمی می شد که مصاحبه ی یک زوج بریتانیایی را نشان می داد. آن ها حقوق خود را درباره ی داستانشان به استودیو آلمانی فروخته بودند. شرکت بریتانیایی برای نقض حق مولف اقامه ی دعوا کرد خوانده سرانجام بعد از باختن در دادگاه بدوی در مقابل دادگاه تجدید نظر بر اساس این دفاع که برنامه ی آلمانی با هدف انتقاد بوده و استفاده از اثر خواهان به طور منصفانه بوده است، موفق شد. یک بحث عمومی تر این است که با اعمال خوانده باید با همدردی و دلسوزی نگاه شود زیرا سود عمومی آن ها با اشتیاق کمتری در ارتباط است. (شکیبا، 1391، 194) در کل باید گفت همین که یک فرد عملی را که قانون حق مولف به دیگری داده یا در انحصار او قرار داده را انجام دهد و مجوزی هم از سوی مالک حق نداشته باشد ناقض آن حق محسوب شده و انگیزه و دلیل نقض توسط او هیچ تأثیری ندارد. 2.مورد عدم امکان اقامه دعوی توسط مالک حق نقض لزوما شامل انجام یک عمل ممنوع شده توسط خوانده تا اندازه ای که خواهان رضایت نداشته، می شود.( رضایت، مجوز و اجازه می توانند به جای هم استفاده شوند) یک خواهان که برای انجام عملی توسط خوانده صراحتا رضایت داشته باشد در صورت انجام کار توسط خوانده نمی تواند برای نقض شکایت کند. البته اگر خواهان تنها به الف برای انجام دادن عملی مجوز دهد، ب نمی تواند این کار را انجام دهد و اگر چنین کند حق مولف را نقض کرده است. اجازه معمولا می تواند کتبی یا شفاهی باشد. البته در مواردی مجموع شرایط نیز می تواند بر آن دلالت کند.
[دوشنبه 1398-12-12] [ 05:18:00 ب.ظ ]
|