فصل اول: مفاهیم اصلی
پیش از ورود به مفاهیم آینده لازم است که در این فصل با مفاهیم اصلی آشنا شویم. مفاهیمی راجع به قواعد بین المللی حقوق بشر، تعهد بین المللی، فرد بیگانه و حقوق بیگانگان. همچنین به تعریف مهاجرت غیرقانونی و قاچاق انسان و مقایسه ی این دو با هم و مفهوم بزه دیده و جایگاهش در حقوق بین الملل کیفری اشاره خواهیم کرد.
مبحث اول: مفاهیم مربوط به قواعد بین المللی حقوق بشر و وضعیت افراد بیگانه
در مبحث پیش رو سعی شده است که تعریفی از حقوق بشر ارائه و تعهدات بین المللی دولت ها در رابطه با اجرای آن مورد بررسی قرار گیرد و نیز وضعیت بیگانگان و طبقه بندی آنها و اصولی که حقوق بیگانگان بر آن مبتنی است ذکر شود.
گفتار اول: قواعد بین المللی حقوق بشر به عنوان قسمتی از حقوق بین الملل عمومی
حقوق بین الملل که از شعبات حقوق عمومی است، حقوق جامعه بین المللی است. یعنی مجموعه ی قواعد و مقررات لازم الاجرایی (حقوق موضوعه) که ناشی از روابط بین الملل و تنظیم کننده مناسبات میان اعضای جامعه ی بین المللی است. این رشته حقوقی بر حقوق ملی یا داخلی کشورها تقدم و اولیت داشته و کشورها و سازمان های بین المللی (دولتی) ملزم به رعایت این قوائد در روابط خود هستند. البته حقوق بین الملل، در موارد خاصی، حقوق و تکلیف اشخاص حقیقی عادی، شرکت های خصوصی خارجی (از جمله شرکت های فرا ملی یا چند ملیتی) ، سازمان های بین المللی غیر دولتی و نهضت های آزادی بخش ملی را نیز معین می کند. از دید حقوق بین الملل، اعضای جامعه ی بین المللی تنها موجوداتی هستند که هدف مستقیم قوائد و اصول این حقوق قرار می گیرند. بنا بر این اعضای چنین جامعه ای در عین حال تابعان یا اشخاص حقوق بین الملل نیز می باشند. طبق نظر دیوان بین المللی دادگستری[1]،تابع یا شخص حقوق بین الملل بودن، به معنی برخوردار شدن از شخصیت بین المللی و آن مشروط به داشتن دو صلاحیت است: یکی صلاحیت دارا بودن حقوق و وظایف بین المللی، و دیگری صلاحیت استیفاء این حقوق و ایفای آن وظایف از طریق صدور اعلامیه ی بین المللی. در مقابل، در صورت عدم رعایت این حقوق و وظایف، امکان مجازات مستقیم به موجب حقوق بین الملل به این صورت مثبته اضافه می شود. طبق نظریه ی کلاسیک، حقوق بین الملل منحصراً حاکم بر روابط کشورها با یکدیگر است و جامعه ی بین المللی فقط کشورها را به منزله ی عضو جامعه ی بین المللی و در نتیجه تنها تابع یا شخص حقوق بین الملل می شناسد. اما طرفداران مکتب جامعه شناسی حقوقی، این نظریه را مورد انتقاد قرار داده اند، زیرا آنان مفهوم شخصیت حقوقی و مفهوم «کشور به عنوان شخص» را مردود می دانند و صرفاً موجودیت اشخاص حقیقی را قبول دارند و از این عقیده حمایت می کنند که فقط افراد می توانند تابع حقوق بین الملل محسوب شوند. پیدایش سازمان های بین المللی و توسعه ی فعالیت های آنها در جامعه ی بین المللی، نه تنها دو نظریه ی کاملاً متفاوت فوق را رد کرده، بلکه اعتلاء موقعیت فرد در حقوق بین الملل معاصر نیز غیر واقعی بودن دکترین کلاسیک را به اثبات رسانیده است. در نظریه ی مشورتی مذکور، مفهوم عضو جامعه ی بین المللی کاملاً و به روشنی متجلی است: «در یک نظام حقوقی، ضروری نیست که تابعان یا اشخاص حقوقی، از نظر ماهیت یا از حیث وسعت شبیه یکدیگر باشند». بنابراین، امروزه پیکره ی اصلی جامعه ی بین المللی را کشورها و سازمان های بین المللی دولتی تشکیل می دهند. البته اشخاص خصوصی، اعم از حقیقی یا حقوقی، شرکت های فراملی یا چندملیتی، سازمان های بین المللی غیردولتی و نیز نهضت های آزادی بخش ملی نیز به طور استثنایی و تحت شرایط خاصی در زمره ی اعضای جامعه ی بین المللی یا تابعان حقوق بین الملل محسوب می شوند.[2] حال به تعاریفی از حقوق بشر می پردازیم:
[دوشنبه 1398-12-12] [ 10:10:00 ب.ظ ]
|