کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 




بند دوم)  رویه های قضایی : نظر به اینکه در عمل و در زمان اجرای قانون نارسایی­های آن روشن می­شود و از طرفی اجرای عدالت ورعایت منطق و مصالح اجتماعی اقتضای تفسیر قانون از سوی قاضی را موجب می­شود. لذا دادگستری در رسیدگی به پرونده­های قضایی از مواد قانون به اعتبار مسائل مستحدثه تفسیر می­نماید که تفسیر قضایی نام دارد و در تفسیرقضایی عدالت و اصول و قواعد حقوقی را مد نظر قرار می­دهد، و در نهایت اقدام به تفسیر قضایی می­نماید و چون موضوع ماده 267 قانون مدنی از جمله موادیست که بغرنج بودن آن همیشه ذهن هر حقوقدانی را به خود مشغول کرده است، از این قاعده مستثنا نبوده و در مباحث مختلف موضوع تصمیم قضایی قرار گرفت تا جایی که نمونه­های صادره از محاکم قضایی برداشت قوه قضاییه را از این ماده بیان می­نماید به نمونه­هایی از تفسیر قوه قضائیه و محاکم قضایی از ماده 267 قانون مدنی می­پردازیم.

  1. رای شماره 1861 مورخه 28/10/1325 صادره از هیئت اصراری دیوان عالی کشور (نمونه تفسیر بجای ماده 267 قانون مدنی است) که ابتدا خلاصه­ رای ذکر می­شود و سپس توضیح در پیرامون آن ارائه خواهد شد. خلاصه متن رأی: «اجازه دادن پرداخت دین دیگری ناظر به مواردیستکه هیچ گونه رابطه معنوی بین ادا کننده دین و داین وجود نداشته باشد بنابراین اگر بموجب وصیت نامه پرداخت کننده دین مکلف بوده که دین داین را تادیه کند موضوع مشمول ماده 267 قانون مدنی نخواهد بود.»[146]

هر چند رای اصراری است و قاضی تکلیف در استناد بدان در آراء قضایی ندارد ولی از نظر رویه قضایی رای صادره دارای اهمیت است و می ­تواند مستند رسیدگی و حکم قضایی قرار گیرد خصوصاً که موضوع آن حقوقی است نه جزایی. چرا که در امر حقوقی قاضی حتی حق استناد به نظریه اداره حقوقی را هم دارد. در این رای اصراری پیداست که دیوان کشور رابطه معنوی بین پرداخت کننده با داین را مشمول اجازه مندرج در ماده 267 قانون مدنی نمی­داند و با تعیین یک مصداق خارج از مفهوم ماده 267 قانون مدنی، حق مطالبه را برای پرداخت کننده مباح و مجاز می­داند یعنی بعنوان مثال وقتی موصی با انشاء وصیت شخصی را وصی قرار دهد یا اینکه بدون تعیین وصی فردی را مأمور پرداخت بدهی خود به طلبکار می­ کند پس از پرداخت از سوی وصی یا مامور پرداخت کننده حق مطالبه از مدیون (ورثه) رابه وی می دهد، هر چند قبلاً اجازه تحصیل نکرده باشد . به نظر می­رسد که دیوان کشور در تفسیر این رای به پایه­ های قاعده احسان و مباحث شرعی توجه داشته است.ضمن اینکه دیوان کشور به وظیفه قانونی خود که همانانظارت واجرای صحیح قانون است درمقام تفسیر  عمل  نموده است.

  1. رای اصراری شماره ردیف 21/74 صادره از هیئت اصراری دیوان عالی کشور: در حالتی که موجر بدهکاری جریمه به شهرداری یا …. داشته باشد و در نتیجه این بدهکاری به تعطیلی محل مغازه در اجاره مستاجر منجر شود و مستاجر بدهکاری موجر را پرداخت نماید تا مغازه تعطیل نشود موضوع مشمول ماده 267 قانون مدنی نیست و نیاز به اذن ندارد و چنانچه مستاجر دین موجر را پرداخت نماید مستحق مطالبه از موجر است زیرا موردازجمله موارد اضطرار قانونی و در مقام استیفاء حق بوده لذا از موارد غیر تبرعی تلقی می­شود و نیازمند اذن مندرج در ماده 267 قانون مدنی نیست و برای پرداخت کننده (مستأجر) حق مطالبه وجود دارد.

خلاصه رای صادره شماره  عبارت است از: «پرداخت موجر از بابت جریمه که منجر به تعطیل مورد اجاره می­گردد چنانچه مستاجر پرداخت نماید مشمول ماده 267 قانون مدنی نبوده و غیر تبرعی و اضطراری و به منظور استیفاء حق بوده بنابراین مراتب و به حکم قاعده لاضرر تادیه دین به کیفیت مذکور انطباق با ماده مزبور ندارد.»[147]مصادیق اضطرار درموقعیت های دیگرهم حادث می گردد مانند بدهی های تامین اجتمایی دارایی که بااین پایه منطقی می توان پس ازپرداخت از مدیون واقعی طلب کردهرچنداذن درپرداخت مفقوداست. در رای اصراری مذ کور آمده است :اعتراضات تجدید نظر خواه مو جه و موثر نبوده و نقض تجدید نظرخواسته را ایجاب نمی نماید زیرا با توجه به مقررات موضوعه اصولا مستا جر باید متمکن از استفاده از عین مستاجره با شد بنا براین درصورت تادیه جریمه از ناحیه موجر  در مورد اجاره به لحاظ مواجه شدن با تعطیل (عین مستا جره ) از قابلیت انتفاع خارج شده و موجبات ضررمستاجر فراهم می شود وبه علا وه هر چند ماده 267 ق .م حاکی است کسی حق مراجعه به مد یو ن  رادارد که با اذن وی مبادرت به ادای دین کرده باشد ولی چون محتویات پرونده امر صراحتا دلالت دارد که  پرداخت دین از طرف مستاجر غیر تبرعی و اظطراری و به منظور امکان استیفای حق بوده بنا به مراتب و به حکم قاعده لا ضرر تادیه دین به کیفیت مذکورانطباقی با ماده مزبور ندارد …..>>

  1. رای شماره 111-15 مورخه 11/2/69 تفسیری از ماده 267 قانون مدنی ارائه کرده است و اثری را آفریده است که در نوع خود بی نظیر و از اهمیت حقوقی خاصی برخوردار است علت این مطلوبیت حقوقی یا شاخص بودن قضیه این است که پرداخت کننده با وصف پرداخت می ­تواند در فرصت بعدی (پس از مراجعت از مسافرت خارج از کشور) با اقامه دعوی وجه پرداختی را مطالبه نماید زیرا بدهی متعلق به مدیون است ولی بنا به ضرورت اجباری مسافرت و بدون اراده اختیاری و از روی اجبار بدهی بدهکار را پرداخت کرده است که در متن رای نیز به ویژگی پرداخت اختیاری در ایفاء دین از ناحیه غیر مدیون که جزء پایه­ های این نهاد است، اشاره دارد که این نکته نیز از حد عقیده تئوری حقوقی خارج شده و در عمل نزد محاکم قضایی مورد عنایت قرار گرفته و در رای ذکر شده است که تفسیر بجایی ازماده 267قانون مدنی تلقی می­شود.

خلاصه متن رای مذکور عبارتست از: «مجموعه ایفاء دین از جانب غیر مدیون که در ماده 267 قانون مدنی درج شده است مربوط به زمانی است که غیر مدیون به نحو ارادی و به میل خود دین مدیون را ایفاء نماید نه اینکه بر اثر اقدامات مدیون مجبور به پرداخت دین مدیون شود و در ما نحن فیه خواهان در اثر اقدامات خوانده مبنی بر ممنوع الخروج کردن وی به لحاظ ضرورت فوری خروج از کشور مجبور به پرداخت مبلغ خواسته شده است.[148]

  1. رای شماره اصراری دیوان عالی کشور درباره هزینه­ های اجرائی و نیم عشر دولتی ناشی از تنظیم سند انتقال یا اجاره نامه رسمی است. موضوع این رای زمانی است که معامله و انتقال با سند عادی صورت می­گیرد یا تعهد به رسمیت قرار داد اجاره از ناحیه موجر داده می­شود ولی انتقال دهنده و متعهد از اجرای ارادی تعهد تنظیم سند رسمی در زمان مقرر قرار دادی امتناع می­نماید که متعهد له مجبور به طرح دعوی می­شود و با حکم دادگستری در مرحله اجرا خواسته خواهان به اجرا در می­آید و در این راهگذر هزینه­هایی متوجه متعهد له می­شود که در واقع مسئول پرداخت آن متعهد بوده است مانند نیم عشر دولتی هزینه­ های انتقال رسمی مانند مالیات نقل و انتقال یا بدهی­های مالیاتی معوقه و هزینه نوسازی شهرداری و …….

در این حالت محکوم له با پرداخت هزینه­ های فوق با اذن حاکم و در مقام اجرای حکم استحقاق دریافت آن را پیدا می­نماید هر چند از مدیون یا متعهد (فروشنده) اذن در پرداخت نداشته باشد و قالب آن قائم مقامی است. اما خلاصه متن رأی مذکور «…… اگر نیم عشر اجرائی و یا هزینه­ های دیگر اجرائی مثلاً هزینه­هایی که هنگام تنظیم سند انتقال یا اجاره نامه رسمی تعلق می­گیرد توسط محکوم له پرداخت شود که در اصل به عهده محکوم علیه بوده است چون پرداخت مذکور در واقع به حکم حاکم و اذن وی بوده و اذن در شیئی اذن در لوازم آن است  لذا پرداخت کننده حق مراجعه به محکوم علیه مدیون را دارد.[149] نمونه زنده پرداخت دین ثالث به اذن حاکم و حق مطالبه در قالب دادخواست حقوقی در نظریه شعبه دوازدهم دادگاه حقوقی یک تهران می­باشد  که عین نظریه پیشنهادی درج می­گردد. البته لازم به ذکر است که سابقاً دادگاه­های حقوقی یک، ابتدا نظریه می­دادند و چنانچه اعتراضی صورت نمی­گرفت عین همان نظریه به رای تبدیل می­شد. اینک عین نظریه صادره از شعبه دوازدهم دادگاه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 10:52:00 ق.ظ ]






* ماده 7 قانون آیین اجرایی ثبت (اصلاحی مصوب سال 1387 خورشیدی): در این ماده آمده است «هرگاه احدی از ورثه قبل از صدور اجراییه دین مورث خود را پرداخت نماید پرداخت کننده بعنوان قائم مقام طلبکار می ­تواند علیه سایر وراث نسبت به سهم­الارث آنان مبادرت به صدور اجراییه نماید» که با ملاحظه در متن ماده مشخص می­شود با وصف اینکه وارث واحد تعهدی در پرداخت بدهی شریک المال خود ندارد ولی چنانچه حتی قبل از صدور اجراییه بدهی موّرث مشترک را پرداخت نماید قانون وی را قائم مقام تلقی می­نماید و حق مطالبه نسبت به سهم سایر وراث را بوی می­دهد.این ماده قانونی بسیاری از مشکلات اجمتاعی وقضایی راباتصریح حق مطالبه برای پرداخت کننده دین مورث حل نموده است اضافه مینماید که بدهی های مورث بعضا باعدم پرداخت مشمول خسارت تاخیر می گردد ازجمله بدهی های مالیاتی یا اسنادتجاری مانندچک که مشمول خسارت تاخیراززمان سررسید است بنابراین ازجمله ابتکارات سنجیده مقنن تلقی می شود. بند دوم)  رویه های قضایی : نظر به اینکه در عمل و در زمان اجرای قانون نارسایی­های آن روشن می­شود و از طرفی اجرای عدالت ورعایت منطق و مصالح اجتماعی اقتضای تفسیر قانون از سوی قاضی را موجب می­شود. لذا دادگستری در رسیدگی به پرونده­های قضایی از مواد قانون به اعتبار مسائل مستحدثه تفسیر می­نماید که تفسیر قضایی نام دارد و در تفسیرقضایی عدالت و اصول و قواعد حقوقی را مد نظر قرار می­دهد، و در نهایت اقدام به تفسیر قضایی می­نماید و چون موضوع ماده 267 قانون مدنی از جمله موادیست که بغرنج بودن آن همیشه ذهن هر حقوقدانی را به خود مشغول کرده است، از این قاعده مستثنا نبوده و در مباحث مختلف موضوع تصمیم قضایی قرار گرفت تا جایی که نمونه­های صادره از محاکم قضایی برداشت قوه قضاییه را از این ماده بیان می­نماید به نمونه­هایی از تفسیر قوه قضائیه و محاکم قضایی از ماده 267 قانون مدنی می­پردازیم.

  1. رای شماره 1861 مورخه 28/10/1325 صادره از هیئت اصراری دیوان عالی کشور (نمونه تفسیر بجای ماده 267 قانون مدنی است) که ابتدا خلاصه­ رای ذکر می­شود و سپس توضیح در پیرامون آن ارائه خواهد شد. خلاصه متن رأی: «اجازه دادن پرداخت دین دیگری ناظر به مواردیستکه هیچ گونه رابطه معنوی بین ادا کننده دین و داین وجود نداشته باشد بنابراین اگر بموجب وصیت نامه پرداخت کننده دین مکلف بوده که دین داین را تادیه کند موضوع مشمول ماده 267 قانون مدنی نخواهد بود.»[107]

هر چند رای اصراری است و قاضی تکلیف در استناد بدان در آراء قضایی ندارد ولی از نظر رویه قضایی رای صادره دارای اهمیت است و می ­تواند مستند رسیدگی و حکم قضایی قرار گیرد خصوصاً که موضوع آن حقوقی است نه جزایی. چرا که در امر حقوقی قاضی حتی حق استناد به نظریه اداره حقوقی را هم دارد. در این رای اصراری پیداست که دیوان کشور رابطه معنوی بین پرداخت کننده با داین را مشمول اجازه مندرج در ماده 267 قانون مدنی نمی­داند و با تعیین یک مصداق خارج از مفهوم ماده 267 قانون مدنی، حق مطالبه را برای پرداخت کننده مباح و مجاز می­داند یعنی بعنوان مثال وقتی موصی با انشاء وصیت شخصی را وصی قرار دهد یا اینکه بدون تعیین وصی فردی را مأمور پرداخت بدهی خود به طلبکار می­ کند پس از پرداخت از سوی وصی یا مامور پرداخت کننده حق مطالبه از مدیون (ورثه) رابه وی می دهد، هر چند قبلاً اجازه تحصیل نکرده باشد . به نظر می­رسد که دیوان کشور در تفسیر این رای به پایه­ های قاعده احسان و مباحث شرعی توجه داشته است.ضمن اینکه دیوان کشور به وظیفه قانونی خود که همانانظارت واجرای صحیح قانون است درمقام تفسیر  عمل  نموده است.

  1. رای اصراری شماره ردیف 21/74 صادره از هیئت اصراری دیوان عالی کشور: در حالتی که موجر بدهکاری جریمه به شهرداری یا …. داشته باشد و در نتیجه این بدهکاری به تعطیلی محل مغازه در اجاره مستاجر منجر شود و مستاجر بدهکاری موجر را پرداخت نماید تا مغازه تعطیل نشود موضوع مشمول ماده 267 قانون مدنی نیست و نیاز به اذن ندارد و چنانچه مستاجر دین موجر را پرداخت نماید مستحق مطالبه از موجر است زیرا موردازجمله موارد اضطرار قانونی و در مقام استیفاء حق بوده لذا از موارد غیر تبرعی تلقی می­شود و نیازمند اذن مندرج در ماده 267 قانون مدنی نیست و برای پرداخت کننده (مستأجر) حق مطالبه وجود دارد.

خلاصه رای صادره شماره  عبارت است از: «پرداخت موجر از بابت جریمه که منجر به تعطیل مورد اجاره می­گردد چنانچه مستاجر پرداخت نماید مشمول ماده 267 قانون مدنی نبوده و غیر تبرعی و اضطراری و به منظور استیفاء حق بوده بنابراین مراتب و به حکم قاعده لاضرر تادیه دین به کیفیت مذکور انطباق با ماده مزبور ندارد.»[108]مصادیق اضطرار درموقعیت های دیگرهم حادث می گردد مانند بدهی های تامین اجتمایی دارایی که بااین پایه منطقی می توان پس ازپرداخت از مدیون واقعی طلب کردهرچنداذن درپرداخت مفقوداست. در رای اصراری مذ کور آمده است :اعتراضات تجدید نظر خواه مو جه و موثر نبوده و نقض تجدید نظرخواسته را ایجاب نمی نماید زیرا با توجه به مقررات موضوعه اصولا مستا جر باید متمکن از استفاده از عین مستاجره با شد بنا براین درصورت تادیه جریمه از ناحیه موجر  در مورد اجاره به لحاظ مواجه شدن با تعطیل (عین مستا جره ) از قابلیت انتفاع خارج شده و موجبات ضررمستاجر فراهم می شود وبه علا وه هر چند ماده 267 ق .م حاکی است کسی حق مراجعه به مد یو ن  رادارد که با اذن وی مبادرت به ادای دین کرده باشد ولی چون محتویات پرونده امر صراحتا دلالت دارد که  پرداخت دین از طرف مستاجر غیر تبرعی و اظطراری و به منظور امکان استیفای حق بوده بنا به مراتب و به حکم قاعده لا ضرر تادیه دین به کیفیت مذکورانطباقی با ماده مزبور ندارد …..>>

  1. رای شماره 111-15 مورخه 11/2/69 تفسیری از ماده 267 قانون مدنی ارائه کرده است و اثری را آفریده است که در نوع خود بی نظیر و از اهمیت حقوقی خاصی برخوردار است علت این مطلوبیت حقوقی یا شاخص بودن قضیه این است که پرداخت کننده با وصف پرداخت می ­تواند در فرصت بعدی (پس از مراجعت از مسافرت خارج از کشور) با اقامه دعوی وجه پرداختی را مطالبه نماید زیرا بدهی متعلق به مدیون است ولی بنا به ضرورت اجباری مسافرت و بدون اراده اختیاری و از روی اجبار بدهی بدهکار را پرداخت کرده است که در متن رای نیز به ویژگی پرداخت اختیاری در ایفاء دین از ناحیه غیر مدیون که جزء پایه­ های این نهاد است، اشاره دارد که این نکته نیز از حد عقیده تئوری حقوقی خارج شده و در عمل نزد محاکم قضایی مورد عنایت قرار گرفته و در رای ذکر شده است که تفسیر بجایی ازماده 267قانون مدنی تلقی می­شود.

خلاصه متن رای مذکور عبارتست از: «مجموعه ایفاء دین از جانب غیر مدیون که در ماده 267 قانون مدنی درج شده است مربوط به زمانی است که غیر مدیون به نحو ارادی و به میل خود دین مدیون را ایفاء نماید نه اینکه بر اثر اقدامات مدیون مجبور به پرداخت دین مدیون شود و در ما نحن فیه خواهان در اثر اقدامات خوانده مبنی بر ممنوع الخروج کردن وی به لحاظ ضرورت فوری خروج از کشور مجبور به پرداخت مبلغ خواسته شده است.[109]

  1. رای شماره اصراری دیوان عالی کشور درباره هزینه­ های اجرائی و نیم عشر دولتی ناشی از تنظیم سند انتقال یا اجاره نامه رسمی است. موضوع این رای زمانی است که معامله و انتقال با سند عادی صورت می­گیرد یا تعهد به رسمیت قرار داد اجاره از ناحیه موجر داده می­شود ولی انتقال دهنده و متعهد از اجرای ارادی تعهد تنظیم سند رسمی در زمان مقرر قرار دادی امتناع می­نماید که متعهد له مجبور به طرح دعوی می­شود و با حکم دادگستری در مرحله اجرا خواسته خواهان به اجرا در می­آید و در این راهگذر هزینه­هایی متوجه متعهد له می­شود که در واقع مسئول پرداخت آن متعهد بوده است مانند نیم عشر دولتی هزینه­ های انتقال رسمی مانند مالیات نقل و انتقال یا بدهی­های مالیاتی معوقه و هزینه نوسازی شهرداری و …….
در این حالت محکوم له با پرداخت هزینه­ های فوق با اذن حاکم و در مقام اجرای حکم استحقاق دریافت آن را پیدا می­نماید هر چند از مدیون یا متعهد (فروشنده) اذن در پرداخت نداشته باشد و قالب آن قائم مقامی است. اما خلاصه متن رأی مذکور «…… اگر نیم عشر اجرائی و یا هزینه­ های دیگر اجرائی مثلاً هزینه­هایی که هنگام تنظیم سند انتقال یا اجاره نامه رسمی تعلق می­گیرد توسط محکوم له پرداخت شود که در اصل به عهده محکوم علیه بوده است چون پرداخت مذکور در واقع به حکم حاکم و اذن وی بوده و اذن در شیئی اذن در لوازم آن است  لذا پرداخت کننده حق مراجعه به محکوم علیه مدیون را دارد.[110]

ggnews-author-wrapper clearfix">
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:52:00 ق.ظ ]





[113]- قانون حقوق الفائله اردن رقم 92، 1921 م 20 [114]- قانون الاسره دوله قطر،2009 م [115]-  الشیخ سید سایق ،33 [116]- ابراهیم محمّد منصور، بی تا ،21 [117]- خلاف ،1410هـ /1990 م/21 [118] -see in : www.kscourts.org [119]- مقصود از امکان استرداد هدایا ،عین یا معادل آنها در فرض تلف می باشد. 1-See in ;www.divorcesources.com [121]- لازم به ذکر است که در بحث فوق، تردیدی در مشروط بودن هدایا به وقوع ازدواج نمی باشد لیکن موضوع فوق بین دادگاه هایی که از این تئوری پیروی می کنند محل اختلاف است. 1-Law reform(miscellaneous provisions)act [123]- متن عربی ماده مذکور بدین شرح هست :« الهبات و الهدایا التی تقدم فی الخطبه من أحد الخطیبین للاخر،أوو من أجنبی عنهما لأحدهما أو لهما معا ، یجب أن یردها الموهوب له للواهب إذا فسخت الخطبه و طلب الواهب الرد ، مادام الشیء الموهوب قائما و یمکن رده بالذات» 1- Detriment [125]-اصل فوق با نهاد حقوقیUnilateral contract منافاتی ندارد [126]- فرض شده است که عقود معاوضی و دو تعهدی از یک سو و عقود غیر معاوضی و یک تعهدی از سوی دیگر مرادف هم هستند. [127]- متن عربی ماده مذکور به این شرح آمده است یشترط لصحه التعهدات و العقود آن تکون مبنبه علی سبب صحیح جائزا قانونا [128]- متن عربی ماده مذکور بدین شرح است : اذا لم یکن للالتزام او سببه مخالفا للنظام العام او الاداب کان العقد باطلا ماده 137 قانون مدنی سوریه و ماده 122 قانون مدنی سودان نیز تکرار این نص می باشد. [129]-متن عربی ماده مذکور به شرح ذیل است “کل شخص،ولو این که غیر ممیز تیری دون سبب شروع علی الحساب شخص آخر ،یلتزم فی حدود ما اثری به تیعویض هذا شخص عما الحقه من خساره و ییقی هذا الا التزام قائما ولو زال ال ائرا فیما بعد [130]- این تئوری در حقوق مصر تحت عنوان الاثراء بدون سبب شناخته می شود (منهوری الف ،بی تا،ص 115)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:51:00 ق.ظ ]





3-4-1-1- دریافت ناروا اولین شرط اساسی بوجود آمدن ایفای ناروا ، عمل دریافت ناروا می باشد که ماده 301 ق.م چنین بیان می‌دارد « کسی که عمداً یا اشتباهاً چیزی را که مستحق نبوده است دریافت کند ، ملزم است آن را به مالک تسلیم کند » همچنان که از مفاد ماده برداشت می شود ایفای ناروا جز با پرداخت اشتباهی یا عمدی به کسی که مستحق نبوده است بوجود نمی آید و این شرط اصلی آن می باشد . و « باید افزود که تسلیم باید به عنوان وفای به عهد باشد» ( کاتوزیان ، ب ، 1386 ،ص238 ) و پس از آن که دریافت کننده به اشتباه خود پی برد باید مورد تادیه را به تادیه کننده مسترد دارد و الا غاصب شناخته خواهد شد . در حقوق مصر نیز موضوع شبیه حقوق کشورمان می باشد بطوری که در بند اول ماده 181 قانون مدنی آن کشور می خوانیم : « هر کسی در راستای وفا ، آنچه را که مستحق آن نبوده دریافت دارد ، لازم است آن را باز پس دهد . »   3-4-1-2- اشتباه در پرداخت اما شرط دیگر را ماده 302 قانون مدنی معرفی می کند ، « اگر کسی که اشتباهاً خود را مدیون می‌دانست آن دین را تأدیه کند حق دارد از کسی که آن را بدون حق اخذ کرده است استرداد نماید » بحث اصلی در اینجا فقدان دین و اشتباه پرداخت کننده است که یکی از شرایط ایجاد کننده ایفای ناروا می باشد . شخصی که دینی را پرداخت می کند که وجود خارجی نداشته و شاید هم در صورت وجود به گیرنده ناروا نبوده بلکه به اشخاص دیگر باشد . این موضوع در قانون مدنی مصر بطور دیگر دیده شده است ، در بند دوم ماده 181 قانون مدنی مصر این چنین به وسیله قانونگذار تصویب شده است که : « مع هذا ، وقتی تادیه کننده علم داشته که تعهدی به تادیه نداشته است تکلیفی به استرداد وجود ندارد ، مگر اینکه تادیه کننده فاقد اهلیت بوده یا به اکراه تادیه کرده باشد » با توجه به این ماده و در تطبیق با ماده 302 قانون مدنی ایران به چنین نتیجه می رسیم که : 1- بدلیل اینکه در قانون مدنی ایران اصل عدم تبرع است اما در باب ایفای ناروا هرگونه پرداخت اشتباه قابل استرداد و یا قابل دریافت از مدیون اصلی می باشد . اما در قانون مدنی مصر بدلیل اینکه اصل تبرع تادیه کننده است ولی در باب ایفای ناروا بخصوص ثالثی که علم به عدم تعهد دارد قابل استرداد یا دریافت از مدیون اصلی یا متعهد نمی باشد . 2- اصل در قانون مدنی ایران بر عدم اشتغال ذمه پرداخت کننده یا تادیه کننده است ، اما در قانون مصر اصل بر اشتغال ذمه مدیون یا تادیه کننده است . 3- در قانون ایران اشتباه در پرداخت با هر گونه دلیل و استناد قانونی قابل اثبات است ، اما در قانون مصر فقط در صورت عدم اهلیت و یا وجود اکراه ، استرداد وجوه قابل طرح می باشد . البته باید یادآوری نمود ، عدم اهلیت نیز با توجه به بند دوم ماده 325  قانون مدنی مصر به تخصیص خورده است ، چرا که در آنجا اعلام داشته است اگر کسی که اهلیت ندارد پرداخت نماید ولی این پرداخت به نفع ، ایفا کننده باشد پرداخت صحیح می باشد . در خصوص اشتباه پرداخت کننده چندین فرض در قانون مدنی ایران بیان گردیده است که فروض این اشتباه  به این شکل بیان گردیده شده : « الف ) اصلاً دینی وجود نداشته است { البته نادر می باشد } .         ب ) ایفاکننده مدیون نبوده است . ج ) دریافت کننده داین نبوده باشد » (صفایی و رحیمی ، 1391 ، ص11 ؛ طاهری ، 1418ه ق ، صص337 و 338 ) و برخی نوشته اند که « ایفای ناروا در جایی معنا پیدا می کند که دینی وجود نداشته باشد و شخصی به دیگری مدیون نباشد و اقدام به پرداخت نماید » (تقی زاده و هاشمی ، 1391 ، ص264 ) و برخی بیان می دارند که « در تمام فروض شخص پرداخت کننده به هر حال خود را نسبت به گیرنده اشتباهاً مدیون می دانسته و همجنین در فرض اول نیز می‌توان عبارت ماده ( … آن دین … ) را بر دین فرضی حمل نمود » ( ره پیک ، 1390 ، ص 192) و برخی با تایید این موارد در پایان این چنین عنوان نموده اند که « از کلمه «آن دین» میتوان استظهار نموده که دین حقیقتاً موجود بوده ولی دهنده وجه، مدیون آن نبوده است.» (امامی ، بی تا ، ص 357 ؛ طاهری ، 1418ه ق ، ص338 ) که نظر اخیرصحیح بنظر می رسد . ایفا کننده در صورتی که به اشتباه خود پی ببرد می تواند مال خود را از دریافت کننده پس بگیرد و دریافت‌کننده ملزم است که مال را مسترد دارد و الا همچنان که در ماده قبلی بیان گردید ، به عنوان غاصب یا شبه غاصب شناخته خواهد شد . و این گفته با توجه به مواد 265 و 301 قانون مدنی بیشتر تقویت می‌شود ، چون ماده 265 اصل را بر عدم تبرع می داند ، در صورتی که تادیه کننده عالم به پرداخت می‌باشد و ماده 301 گیرنده مال به ناحق را ملزم نموده است که مال را به مالک آن مسترد نماید ، چون پرداخت کننده جاهل به موضوع پرداخت و از روی اشتباه تادیه نموده است و « اگر مودی با علم به اینکه دینی وجود نداشته مالی را تادیه کند حمل بر تبرع می شود یعنی فرض می شود که پرداخت کننده قصد بخشش داشته است » (صفایی و رحیمی ، 1391 ، ص11 ) . اما در حقوق مصر برای اشتباه پرداخت کننده و ایفای ناروا به استناد مواد 181 و 182 و 183 دو حالت قائل ، و به شرح ذیل بیان داشته اند : « 1- وفای دینی که از همان ابتداء لازم التادیه نبوده است . 2- وفای دینی که در زمان وفاء لازم التادیه بوده ولی بعداً تادیه آن غیر لازم شده است » (السنهوری ، ترجمه دانش کیا و دادمرزی ، 1390 ، ص361) همچنان که می بینیم حالت اول با فرض اول حقوق دانان ایرانی شباهت دارد که اگر بخواهیم این حالت را تجزیه کنیم و ارکان آن را بشناسیم می بینیم که این حالت نیز به دو رکن تقسیم می شود و در اسباب این ارکان فرض اول حقوق ایران پدیدار می شود . (السنهوری، ترجمه دانش کیا و دادمرزی ،  1390، ص361 به بعد ) البته درست است که در حقوق هر دو کشور به این اتحاد نظر رسیده اند که : الف ) دینی وجود ندارد        ب ) ایفاکننده مدیون نبوده است ( در اسباب ارکان حالتهای دو گانه حقوق مصر بدان اشاره شده است) ، اما فرض سوم که در حقوق ایران با موضوع دریافت کننده داین نبوده است و این موضوع در حقوق کشور مصر دیده نمی شود ( در حقوق ایران نیز با اقبال کمتری مواجه شده و در قسمت مربوطه اعلام گردید ) می توان گفت که ، حقوق هر دو کشور با توجه به فروعات زیاد و موارد مورد شناسایی، باید قایل به این امر شویم ، ایفای ناروا یعنی پرداخت در حالتی که دینی وجود ندارد و پرداخت‌کننده مدیون نیست . اما سوال دیگری که از مطالب فوق الذکر به ذهن خطور می کند این است که آیا هر اشتباه جواز استرداد محسوب می شود یا نه ، نیاز به اثبات وجود اشتباه و قصد و رضا می باشد ؟ دکتر کاتوزیان در جواب این سوال می گویند « با توجه به ماده 265 ق . م ، هر پرداخت ظهور در وفای به عهد و وجود دین دارد ، اثبات اشتباه می تواند خلاف این اماره را نشان دهد و مجوز پس گرفتن مالی شود که پرداخت شده است پس با این که اشتباه از ارکان دعوای استرداد نیست ، در عمل برای این که پرداخت کننده ثابت کند دینی نداشته است ناچار باید وجود اشتباه را در دادگاه مدلل دارد و گرنه در برابر اماره ماده 265 ق . م محکوم به شکست می شود » (کاتوزیان ، ب ، 1387 ، ش 233 ) در تایید مطلب فوق الذکر استاد ، دکتر قاسم زاده چنین می نگارد « امروزه پرداخت به وسیله چک اماره بدهکاری صادر کننده چک است هم چنان که ظاهر در حواله مدیونیت محیل به محتال اسـت (ماده 724 ق.م)[78] مگر آنکه حواله دهنده ثـابت کند که پول را به محتال قرض داده است » (قاسم زاده ، 1385، ش182 ) اما سوالی دیگری که در اینجا بوجود می آید این است که چه فرقی بین زمانی که پرداخت کننده بدون قصد و بدون اذن با پرداخت کننده ای که مال را به اشتباه پرداخت می کند وجود دارد ؟ جواب این سوال این است که همانطور که دکتر امامی به آن اشاره نموده بودند در مورد اول پرداخت‌کننده قائم مقام طلبکار و جایگزین او می شود و همچنان دین با تغییر جایگاه طلبکارها بر قرار می‌باشد ، اما در مورد دوم قانونگذار به پرداخت کننده اشتباهی چنین مقامی نمی دهد و گیرنده مال به ناحق با توجه به ماده 301 ق . م ملزم است آنچه را که دریافت کرده است مسترد نماید و پس هیچ تغییری حتی جزئی در طرفین تعهد یا قرارداد رخ نمی دهد . در حقوق مصر باستناد ماده 324 قانون مدنی هرگونه پرداخت اعم از اشتباه یا نبود قصد و رضا را دلیل پرداخت ندانسته و در هر حالتی ثالث حق رجوع به مدیون را خواهد داشت . اما مورد خاص در ایفای ناروا این می باشد که اگر پرداخت کننده علم به تعهدی که انجام می دهد داشته و می دانسته است که وظیفه او نیست که آن عمل را انجام دهد ولی ایفا نموده باشد ، حق استرداد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:51:00 ق.ظ ]





[102] . خمینی روح اله تحریرالوسیله، ج 3، کتاب ضمان، مساله 7 و 8، ص 45 و 46 [103] .کاتوزیان ناصر، نظریه عمومی تعهدات، ش 168و 203صفحات بترتیب245و306_307 [104] . کاتوزیان ناصر، قواعد عمومی قراردادها، ج 4، ش 706، ص 44 [105] . ایفای تعهد موضوع 268 ق.م بوسیله ثالث قرارداد مبنای ماده 10 ق.م نیست زیرا با اجرای تعهد توسط ثالث تعهد به سبب ایفاء ساقط می گردد. چگونه اراده متعهدله در ایفاء تعهد و تحقق آن تاثیری ندارد و ایفای تعهد، در این حالت چهره اجرائی دارد. [106] . ماده 1205- قانون مدنی، اصلاحی، 14/8/1370 [107] . مهدی نیکفر، قانون مدنی در آراء دیون کشور با مقدمه دکتر کاتوزیان- ص 71. [108] . قانون مدنی، انتشارات معاونت حقوقی، امور مجلس ریاست جمهوری، ص 130. [109] . رای اصراری، به نقل از دکتر قاسم زاده، کتاب تفسیر قانون مدنی، ذیل ماده 267 قانون مدنی، ص 106. [110] . رای اصراری شماره  هیئت عمومی دیوان عالی کشور [111] . قرآن کریم، سوره نهم، آیه 71 [112] .جعفری لنگرودی محمد جعفر، کتاب فرهنگ عنصر شناسی، به نقل از کتاب اعلام الموقعین آقای ابن قیم حنبلی [113] . گرجی ابوالقاسم، مقالات حقوقی، ج اول، ص 251. [114] . فیض علیرضا، مبانی فقه و اصول ش11، ص 155. [115] .محمد موسوی بجنوردی- قواعد الفقهیه، صص 214-282 [116] .کاتوزیان،ناصر ضمان قهری، ص 521. [117] .جعفری لنگرودی، محمد جعفر، فرهنگ عنصر شناسی، ص 589. [118] . محمد رضا- مظفر، اصول مظفر، باب اجماع، ص 176. [119] . جعفری لنگرودی  دایره المعارف حقوقی و تجاری، ص 709. [120] . عدل مصطفی، حقوق مدنی، ش 64، ص 153- شهیدی ، مهدی، سقوط تعهدات ، ش 9  کاتوزیان ناصر، قواعد عمومی قرار دادها ج 4، ش 694ص18، محمد بروجردی عبده، حقوق مدنی ، ص 376، صفایی ، حقوق مدنی ، ج 2، ص 463- امامی، سید حسن، حقوق مدنی، ج 1، ص 316 و ج 2، ص 274 و 275.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:50:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم