میثاق بین المللی حقوق مدنی، اعلامیه جهانی حقوق بشر، سازمان کنفرانس اسلامی |
3-3-3- منابع حقوق بشر حقوق بشر ناظر به مجموعه ای از قواعد، اصول، تمایلات و آرزوهای جوامع انسانی درارتقای حقوق اساسی انسانی است.وانسان ها به صرف انسان بودن نه به دلیل ویژگی یاموقعیتی خاص، حقوقی دارند (مالمیری ، 1385، ص88). پس از جنگ جهانی دوم، اندیشه جهانی حمایت از حقوق بشر به نقطۀ اوج خود میرسد و با تصویب منشور ملل متحد در سال 1945، بستر مناسبی بر مسئله حقوق بشر فراهم میشود. از آنجا که منشور یک سند کامل بشری نبود خلاءهایی در زمینه حمایت از حقوق بنیادین و اساسی بشر وجود داشت این مسئله سازمان ملل را بر آن داشت که به فکر تصویب یک سند بین المللی حقوق بشر باشد سرانجام در پی تلاشهای بیوقفۀ سازمان ملل و حمایت بیدریغ دولتهای عضو، اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 به تصویب میرسد. مهمترین اسناد بین المللی حقوق بشرعبارتند از: الف- معاهدات مهم بین المللی: اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی؛ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ کنوانسیون ممنوعیت ومجازات جرم ژنو ساید؛ کنوانسیون حذف همه اشکال تبعیض علیه زنان؛ کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان؛ کنوانسیون منع شکنجه و سایر رفتارها یا مجازات خشن، غیرانسانی و مومن؛ کنوانسیون حقوق کودک کنوانسیون مربوط به وضعیت پناهندگان. ب- معاهدات مهم منطقهای: کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی؛ کنوانسیون امریکایی حقوق بشر، منشور آفریقایی حقوق بشر و مردم، اعلامیه حقوق بشر اسلامی – قاهره. اعلامیه جهانی حقوق بشرتوسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸، در پاسخ به جنایات جنگ جهانی دوم، به تصویب رسید. اگر چه اعلامیه جهانی حقوق بشر قطعنامههایی غیر الزام آور و فاقد ضمانت اجرا بود، اما هم اکنون پایبندی و پذیرش حقوق عرفی بینالملل تا حدودی قواعد آن را الزام آور ساخته است. اعلامیه جهانی حقوق بشر مصرانه از کشورهای عضو میخواهد که برای توسعه و گسترش تعدادی از حقوق انسانی، مدنی، اقتصادی و اجتماعی، تلاش کنند و تاکید می کند که این حقوق بخشی از بنیاد آزادی، عدالت و صلح در جهان میباشد. اعلامیههای بینالمللی تلاش میکردند برای اینکه به طور قانونی در راستای محدود کردن دولت گام بردارند و سیستم جدیدی را پایهگذاری کنند که در آن شهروندان و دولت متقابلاً در قبال هم حق و وظیفه داشته باشند. در کنار تلاش های بین المللی، کشورهای اسلامی نیز در بحث حقوق بشر گام هایی برداشته اند. اعلامیه اسلامی حقوق بشر یا اعلامیه حقوق بشر اسلامی یا اعلامیه قاهره درباره حقوق بشر در اسلام، اعلامیهای است که توسط سازمان کنفرانس اسلامی در ۱۴ مرداد ۱۳۶۹ (۵ اوت ۱۹۹۰) در شهر قاهره تصویب شد. این اعلامیه، خلاصهای از نگاه اسلامی به حقوق بشر فراهم میکند. این اعلامیه معمولاً به عنوان واکنش اسلامی به اعلامیه جهانی حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۸، تلقی میشود. در باب فهم معنای حقوق بشر اسلامی باید افزود، جوهر دین اسلام توجه به عدالت، برابری و کرامت انسانی است که همه این موارد در قلب مفهوم حقوق بشر قرار گرفته است و از جمله حقوق و آزادی های اساسی در جوامع جدید است . برای دریافت احکام حقوقی و غیر حقوقی از نظر شیعه چهار منبع یا مرجع صلاحیت دار وجود دارد و این چهار مرجع عبارتند از: قرآن مجید، سنّت، اجماع و عقل. اما در طرح مبانی و علل حقوق بشر ممکن است تفاوت هایی وجود داشته باشد. ریشه اختلافات در نوع تعییر بشر از مبانی و اهداف حقوق و یا مصادیق آن است. وقتی میان انتخاب مبنا و هدف خلط شود یا آنچه را مبنا نیست، مبنا در نظر گرفته شود؛ پس با نگر ش ها و برداشت های متفاوتی رو به رو خواهیم شد (منصوری لاریجانی ، 1374 ، ص156-163). 3-3-4- نظریه های حقوق بشر امروزه در عصر جهانی شدن، مفهوم حقوق بشر درمواضع مختلف با نظریات گوناگون حقوقی و غیر حقوقی روبه روست که از این منظر حقوق بشر را درکنار مفهوم اسلامی در دو قالب رئالیسم و لیبرالیسم بررسی خواهیم کرد. 3-3-4-1- حقوق بشر از منظر رئالیسم رئالیسم (realism) ؛ لغتى فرانسوى است که از ریشه (real) به معناى «واقعى» اخذ شده است. واژههاى نظیر حقیقت گرایى، واقعیت گرایى، واقعبینى، حقیقتپرستى، واقع گرایى معادل این اصطلاح در فارسى به شمار مىروند.این اصطلاح که بیشتر در مقابل ایدئالیسم (idealism)- به معناى تصویرگرایى، معناگرایى و آرمانگرایى- استعمال مىشود از نظر مفهوم دچار پیچیدگى، ابهام و اشتراک معنایى بوده و در حوزههاى متعددى نظیر سیاست، فلسفه، اخلاق، هنر و ادبیات و مباحث زیبایى شناختى، کاربرد دارد. از این رو در هر حوزه، معنایى خاص خود را مىطلبد، اما شاید بتوان در یک تعریف کلى و تا حدى متناسب باحوزههاى مختلف، چنین گفت: «رئالیسم عبارت است از وضع و حالتى که در آن به امورى که داخل در متن واقع، و خارج از ذهن انگاشته مىشود، اهتمام ویژه داده مىشود» (بیات، 1381، ص 290). گاه آنچه از مفهوم حقوق بشر رئالیستی به دست می آید ناامید کننده جلوه می کند. این مساله در تعریف ساده مکتب رئالیسم نمودار است. «رئالیسم» معمولاً به معنای داشتن درک صحیحی از خصایص رویدادها یا امور واقع یا اشخاص است بدون اینکه توسط احساساتی از قبیل بیم یا امید یا عشق یا نفرت، یا تمایل به آرمانی سازی یا کم بهاسازی یا چیز دیگری که مانع مشاهده دقیق شود و حاصل نوعی فشار احساسی باشد، مخدوش شود. این مفهوم معنای دیگر و هولناک تری دارد هنگامی که مردم معمولاً به منظور توجیه تصمیمی پست یا خشن، اعلام می کنند که رئالیست هستند. پس عواطف و احساسات بشری معمولا در نگاه رئالیستی به حقوق بشر جایگاهی ندارند. در این خصوص می توان بین مفهوم هنری رئالیسم و مفهوم حقوقی آن ارتباطات تنگاتنگی یافت. در دیدگاه مکتب رئالیسیم طبیعت و سایر مظاهر طبیعى، باید با تمام زشتىها و زیبایى هایش در هر اثر هنرى نمودار گردد. به طور کلى پیروان این مکتب معتقدند که هنر بیان مستقیم واقعیات و تجربه و تحلیل علل آن مىباشد، به طوریکه این روش، دخالت عواطف و احساس را در خلق اثر، نهى مىکند. از پیشوایان
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-12-15] [ 03:12:00 ب.ظ ]
|