2-2-1-1-1 بلوغ در قرآن کریم
قرآن کریم به عنوان کتاب جامع وکامل دینی ما که یک کتاب انسان ساز است و از تمام زوایا به انسان توجه نموده است و به مناسبت های مختلف از بلوغ هم سخن به میان آورده هر چند که به طور خاص سن مشخصی را به عنوان سن بلوغ ذکر ننموده است در قرآن درباره بلوغ سه تعبیر به کار رفته است که در ذیل به بیان آیات شریفه در این موردمی پردازیم:
2-2-1-1-1-1 بلوغ حلم
حلم در لغت به معنای خواب دیدن است و فرق آن با روایت آن است که به خواب های خوب و نیکو و به خواب های زشت و شهوت انگیز حلم گویند. حلم در لغت به معنای زمان بلوغ هم، معنی شده است. (دهخدا، فرهنگنامه دهخدا، 1372، ج2، ص236) «واذا بلغ الاطفال منکم الحُلُم فلیستأذنوا کما استأذن الذین من قبلهم کذلک یبیّن اللّه لکم آیاته واللّه علیم حکیم».(توبه/سوره۹، آیه۵۹) آن گاه که کودکان شما به حد بلوغ و احتلام رسیدند، باید مانند سایر بالغان با اجازه وارد شوند. خدا آیات خود را برای شما به این روشنی بیان میکند که او دانا و محکم کار است. «یا ایها الذین آمنوا لیستأذنکم الذین ملکت ایمانکم والذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات من قبل صلاه الفجر وحین تضعون ثیابکم من الظهیره ومن بعد صلاه العشاء ثلاث عورات لکم» (نور/سوره۲۴، آیه۵۸) ای ایمان آورندگان، باید بندگان شما که مالک آنها هستید و اطفالی که هنوز به وقت احتلام نرسیدهاند در شبانه روز سه مرتبه برای ورود اجازه بخواهند: پیش از نماز صبح، پس از نماز عشا و هنگام ظهر، آنگاه که جامه از تن بر میگیرید که این سه وقت هنگام خلوت شماست. به هر حال از آیه فوق چنین استفاده می شود که حکم بالغان با افراد نابالغ متفاوت است، زیرا کودکان نابالغ طبق آیه قبل تنها در 3 وقت موظف به اجازه گرفتن هستند، چون زندگی آنان آنقدر با زندگی پدر و مادرشان آمیخته شده است که اگر بخواهند در همه وقت اجازه بگیرند مشکل خواهد بود و از طرف دیگر احساسات جنسی آنان هنوز بیدار نشده است که نیازمند اجازه گرفتن باشند، در حالی که نوجوانان بالغ طبق این آیه، اجازه گرفتن مطلقا بر آن ها واحب دانسته شده است. البته این حکم مخصوص مکانی است که پدر و مادر در آنجا استراحت می کنند وگرنه وارد شدن در اتاق مهمانی خصوصا به هنگامی که دیگران در آنجا حضور دارند هیچ مانعی ندارد. ذکر این نکته نیز لازم است که جمله” کمااستاذن الذین من قبلهم” اشاره به بزرگسالان دارد که در همه حال به هنگام وارد شدن در اتاق موظف به اجازه گرفتن از پدران و مادران بودند. در این آیه افرادی را که تازه به بلوغ رسیدند را همردیف بزرگسالان قرار داده است.(تفسیر نمونه، آیه 58 سوره نور، 1375، ج 14، صص542-541)
2-2-1-1-1-2 بلوغ اشد
«ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشدّه.»(انعام/سوره۶، آیه۱۵۳/اسراء/سوره۱۷، آیه۳۴)به مال یتیم نزدیک نشوید، مگر آنکه راه بهتری را برگزینید، تا آنکه به حد رشد برسد.«ولمّا بلغ أشدّه اتیناه حکماً و علماً وکذلک نجزی المحسنین»(یوسف/سوره۱۲، آیه۲۲) چون یوسف به رشد رسید، او را حکمفرمایی و دانش بخشیدیم و چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم. «وامّا الجدار فکان لغلامین یتیمین فی المدینه وکان تحته کنز لهما وکان ابوهما صالحاً فاراد ربک ان یبلغا اشدهما و یستخرجا کنزهما رحمه من ربّک»(کهف/سوره۱۸، آیه۸۲) اما بازسازی دیوار به آن جهت بود که زیر آن گنجی از دو کودک یتیمی که پدری صالح داشتند، پنهان بود. خدا خواست تا آن کودکان به حد رشد برسند، تا به لطف خدا خودشان گنج را بیرون آورند.« یا ایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقناکم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه مضغه مخلقه لتبین لکم و نقر فی الارحام ما نشاء الی اجل مسمی ثم نخرجکم طفلا ثم لتبلغوا اشدکم…» (حج/سوره۲۲، آیه۵ )ای مردم اگر در رستاخیز شک دارید ( به این نکته توجه کنید که) ما شما را از خاک آفریدیم سپس از نطفه و بعد از خون بسته شده، پس از مضغه ( چیزی شبیه گوشت جویده) که بعضی شبیه شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل و هدف این است که ما برای شما روشن سازیم (که بر چه چیزی قادر هستیم) و جنین هایی را که بخواهیم تا مدت معینی در رحم مادر قرار می دهیم ( و آنچه بخواهیم حفظ می کنیم) و بعد شما را به صورت طفل بیرون می فرستیم. سپس هدف این است که به حد بلوغ و رشد برسید و … (تفسیر نمونه، آیه 59 سوره نور، 1375، ج 14، صص 18-17) بر مبنای این آیه نتیجه می گیریم که دوران زندگی محدود و وابسته به شکم مادر نیست و پس از آن قدم به محیطی وسیع تر و مملو از نور و صفا می گذاریم و همچنان در این راه ادامه می دهید و در نهایت هدف این است که به حد بلوغ و رشد و کمال عقل برسید. بنابراین آنچه بر مبنای این آیه یافتیم این است که پس از دوران کودکی، دورانی از زندگی آغاز می شود که فرد به حد بلوغ و کمال جسم و عقل می رسد و این دوره را قرآن به نام ” بلوغ اشد” یاد کرده است.
2-2-1-1-1-3 بلوغ نکاح
«وابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا النکاح فان انستم منهم رشدا فادفعوا الیهم اموالهم و…»(نساء/سوره۴، آیه۶) و یتیمان را بیازمایید تا هنگامی که به حد بلوغ برسند، ( در این مواقع) اگر آن ها در رشد کافی یافتید اموالشان را به آنها بدهید و..” از تعبیر ” اذا بلغوا النکاح فان انستم منهم رشدا” استفاده می شود که یتیمان باید به حدی برسند که قدرت بر ازدواج داشته باشند و واضح است که کسی که قدرت بر ازدواج داشته باشد قدرت بر تشکیل خانواده را خواهد داشت و چنین کسی بدون سرمایه نمی تواند به اهداف خود برسد. پس آغاز زندگی زناشویی با آغاز زندگی اقتصادی مستقل همراه است و به عبارت دیگر ثروت آن ها موقعی به دستشان داده می شود که هم به بلوغ جسمی برسند و نیاز به داشتن مال برای آن ها شدید شود و هم به بلوغ فکری برسند و توانایی حفظ مال را داشته باشند. (تفسیر نمونه، آیه 6 سوره نساء، ج 3، صص272-271) در این آیه صرفا از لفظ ” یتامی” استفاده شده است و به نظر می رسد که فقط این حکم مربوط به یتیمان اعم از دختر و پسر است، در صورتی که با کمی تامل می توان دریافت که حکم این آیه می تواند به همه کودکان اعم از یتیم و غیر یتیم اختصاص یابد. به این دلیل که علت عدم تصرف کودکان در این مرحله، عدم صلاحیت آن ها برای انجام امور اقتصادی است و از این جهت بین کودک یتیم و غیر یتیم تفاوتی نیست. اگر اصل حجر را در همه کودکان به طور یکسان پذیرا باشیم شرایط و علل رفع حجر نیز در آن ها یکسان است و تفاوت گذاشتن در خصوص این مورد میان یتیم و غیر بتیم عاقلانه نیست و در توجیه حکم اختصاصی این آیه به یتیمان، می توان وضعیت خاص این کودکان و توجه بیشتر به آنان را بیان نمود. در تکمیل این سخن آوردن سخنی از امام خمینی خالی از لطف نیست. ایشان می فرمایند:” آنچه نزد عقل و اهل آن آشکار است اینکه رشد و بلوغ برای رفع حجر تمام موضوع هستند و در این جهت وجود پدر یا نبود آن هیچ مانعی ندارد.” (امام خمینی، کتاب البیع، بی تا، ج 2، ص16) در ” وابتلوا الیتامی حتی اذا بلغوا” ابتدا بیان می دارد ” و ابتلوا” که این واژه به معنای آزمودن است. بدین معنا که پیش از رسیدن به حد بلوغ به طور مکرر مورد آزمایش قرار گیرند تا هنگامی که در آستانه بلوغ قرار گرفتند و وضع آنان از نظر رشد عقلی برای امور مالی مشخص شده باشد باید اموالشان به آنها داده شود.(تفسیر نمونه، آیه 6 سوره نساء، ص271) ملاک و معیار اصلی عبور از دوره کودکی و رسیدن به دوره بزرگسالی (دوره مردانگی و زنانگی)، احتلام و قدرت و توانایی جنسی و عمل زناشویی و تحقق بلوغ اشد (یعنی توانایی جنسی و فکری) است. لذا نمیتوان برای بلوغ، سن خاصی را معین کرد؛ چرا که رسیدن به مراحل حُلم، نکاح و اشد، از امور تکوینی به حساب میآید و تشخیص مسائل و امور تکوینی و طبیعی، عُرف است، نه شرع. از این رو، تعیین سن خاص در امور تکوینی، خارج از وظیفه شارع است و از این جهت مشاهده میشود که در قرآن، هیچ سخنی از سن دختر و پسر به عنوان سن بلوغ به میان نیامده است، بلکه به جای آن، معیارهای کلی ارائه شده است.
2-2-1-1-2 بلوغ وسن مسئولیت کیفری در سنت
بعد از قرآن کریم (که به عنوان اصلی ترین ادله استنباط احکام شرعی است) احادیث روایت شده از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) می تواند به عنوان یکی از مهم ترین منابع برای
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 11:42:00 ق.ظ ]
|