کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 




گفتار پنجم: مبانی حقوق بشر دوستانه حقوق هر کشور مرکب از مجموعه قواعد الزام آور و زاده عوامل سازنده حقوق است، چون مبانی حقوق بشر دوستانه با مبانی کلی علم حقوق دارای مبنای واحدی است « نیروی الزام آور حقوق از کجا  سرچشمه می گیرد، چرا باید از حقوق اطاعت کرد. چه نیروی پشتیبانی قانون است، شناخت این نیروی پنهانی خمیر مایه همه اندیشه های حقوقی و پیچیده ترین مسئله فلسفه حقوق است.[5] برخی قاعده حقوقی را ناشی از اراده مقامات صالح می دانند و هیچ چیز دیگر را برای تسخیص قانون لازم و ضروری نمی دانند و در نظر نمی گیرند، ولی بعضی دیگر مبنای اصلی حقوق را عدالت می دانند و اعتقاد دارند که قانون گذار باید از قواعد عدالت پیروی کند، در صورتی که قانون گذار قانونی را برخلاف عدالت وضع و تصویب کند آن قانون از هیچ اعتباری برخوردار نمی باشد. و فاقد اعتبار می باشد. برخی دیگر هم به دنبال شکل گیری دوباره قواعد حقوقی می باشند که با واقعیات تاریخ حقوق بیشتر سازگاری داشته و با عدالت هم موافق باشد. در اینجا رابطه اصول حقوق بشر دوستانه و اصول مشترک حقوقی ملت های متمدن و اصول فرعی و جزئی ناشی از منابع حقوق بشر دوستانه(معاهده، عرف، رویه قضایی و اندیشه حقوقی)، را به طور خلاصه بیان می شود. الف) مکتب های حقوق طبیعی و فطری، مکتب حقوق طبیعی، به اندیشه های حقوقی گفته می شود که براساس و مبنای حقوق را در محدود و قلمرو الهیات، طبیعت، عقل و اخلاق جستجو می شود. حقوق فطری، در مقابل و برابر حقوق وضع شده بکار می برند، حقوق وضع شده مجموع قواعدی ست که در زمان معینی، و بر ملت معینی و مشخصی اجرا می شود. اما حقوق فطری به قواعدی گفته می شود که برتر از اراده حکومت و غایت مطلوب انسان است.[6] افلاطون، اعتقاد دارد که واقعیات را به طور کلی سایه ای کم رنگ از حقیقت والا داشته و معتقد بود که اشیای این جهان چهره واقعی در سرزمین حقیقت دارند، و کسانی که تربیت فلسفی پیدا کنند می توانند به آن سرزمین گام نهند. عدالت هم حقیقی دارد که تنها حکیم به آن دسترسی دارد.  و در جامعه ای حاکم است که فیلسوفان بر آن حکم رانند. ارسطو در کتاب اخلاق عدالت آرمانی استاد را نمی پذیرد و عدالت را به طبیعی و قانونی تقسیم می کند. عدالت طبیعی در همه جا یکسان است و ارتباطی  به عقاید اشخاصی و قوانین  حاکم ندارد، اما عدالت قانون وابسته به زمان و مکان و احکام قانون می باشد. پس ارسطو حقوق را به حقوق طبیعی و قانونی تقسیم می کند. و از طرفی رومیان هم حقوق را به سه دسته و گروه تقسیم می کردند. الف) حقوق مدنی، که ویژه حقوق شهروندان و جامعه معینی است. ب) حقوق بشر که برای تمام انسان ها در زمان معینی می باشد و باید برای خارجیان هم رعایت شود. ج) حقوق طبیعی که آرمانی و جاودانه است. در دین زردتشت ارزش های عقلی به هم آمیخته شده و قانون خدایی با قانون طبیعی یکی است، کنش قانونی با راستی و داد یگانه است، آدمی باید خود را با راستی رفتار کند تا خوشبخت شود.[7] زرتشت در آغاز با نیروی خود به رازهای هستی پی برد و آفریننده یگانه جهان را به دلیل عقل شناخت، سپس به نیروی دیگری افزون بر خود دست یافت و آن وجدان و دانایی بود. او با نیروی خود و وجدان و از راه اشراق درخشش خداوند را دید. او حرکت تاریخ را پیکار خوبی و بدی و چیرگی خوبی بر بدی و جاودانگی خوبی ها و یکرنگی و هماهنگی می داند. در مذهب مسیح حقوق فطری و طبیعی ناشی از اراده خداوند و احاطه او بر جهان دانسته شده و حقوق ناشی از اراده اوست. درهمین رابطه می توان گفت: سن توماس داکی فیلسوف مذهبی قرن یسزدهم میلادی (1274-1225) با ترکیبی از عقل و ایمان، قوانین را به سه دسته تقسیم نموده است. 1- الهی؛ 2- فطری یا طبیعی؛ 3- بشری قوانین الهی بی واسطه از طریق وحی وضع شده است، کسی در آن دخل و تصرفی ندارد … قوانین طبیعی یا فطری، جلوه و نشانه ای از مشیت و خواست الهی است که بشر آن را به نیروی عقل به دست می آورد و آن  را می یابد. اما قوانین بشری زاده و طراوش فک انسان می باشد و برعکس دو نوع قبلی (الهی و طبیعی یا فطری) از منبعی پائین تر از حقوق فطری بهره مند می شود. این قوانین برای حفظ نظم عمومی ممکن است برخلاف قوانین فطری باشند، ولی مخالفت با قوانین الهی نابخشودنی است. حقوق بشر دوستانه در اسلام، در اسلام اگر کلیه اصول و قواعد حقوق طبیعی و  فطری را در برابر حقوق وضع شده دولت قرار بدهیم به شکل و نحو کلی حقوق اسلامی یک نوع حقوق فطری و طبیعی است که از منبع فیض الهی و مستقلات عقلی نشات گرفته و حاوی اصول اخلاقی و عقلی است که رهبران و حاکمان سیاسی و قضایی را در قید و بند خدا کشیده است، تا برخلاف عدالت سرمدی کامی برندارند، با این بیان حقوق اسلامی در گروه حقوق فطری و طبیعی قرار دارد ولی اگر در حوزه حقوق فطری و طبیعی، قواعد حقوقی را به الهی و فطری و عقلی تقسیم کنیم مانند همان صورتی که فیلسوفان مسیحی بیان کرده اند در قلمرو و حیطه حقوق فطری مورد گفتگو و بیان قرار می گیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-12-12] [ 05:54:00 ب.ظ ]





بخش دوم –حقوق بشر دوستانه در اسلام و عرصه بین الملل 49…………………………………. فصل اول- حقوق بشر دوستانه در اسلام……………………………………………………………………………………………50 مبحث اول –  اصول اولیه حقوق بشر دوستانه در اسلام……………….…………………………………………………..50 گفتار اول- رعایت حقوق بشر دوستانه در مخاصمات…………………….……………………………………………….51 بند اول-تاریخچه جنگ در اسلام………………………..…………………………………………………………………………….53 بند دوم-اصول بنیادین بشر دوستانه اسلامی…………..………………………………………………………………………….54 گفتار دوم ـ ویژگى هاى جنگ در اسلام……………………………………………………………………………………………55 بند اول ـ در راه خدا بودن………………………………………………………………………………………………………………..55 بند دوم ـ عادلانه بودن………………………………………………………………………………………………………………………56 بند سوم ـ دفاعى بودن………………………………………………….………………………………………………………………57 بند چهارم ـ انسانى بودن……………………………….………………………………………………………………………………….60 مبحث دوم- قواعد حقوق بشر دوستانه در اسلام………………………….…………..…….………………………………62 گفتار اول- تفکیک بین نظامیان و غیر نظامیان……………………………….……..……….…………………………………62 بنداول- حقوق غیر نظامیان در جنگ از دیدگاه قرآن…………………………….……………………………………..63 بند دوم-  حقوق غیر نظامیان از دیدگاه روایات و سیره ائمه معصومین (ع…………………………………….64 بند سوم- حقوق غیر نظامیان از دیدگاه فقه.…………………………………………………………………………………..68 گفتار دوم – حمایت از غیر نظامیان در اسلام.……………………………………………………………………………….70 بند اول- اطفال تبعه دشمن….………………………………………………………………………………………………………..70 بند دوم-  حقوق زنان………………………………………………………………………………………………………………………70

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]





بخش اول: مبانی اخلاقی حقوق بشر عرفی

مقدمه

اصطلاح «حقوق بشر» با معنایی که ما از آن می­شناسیم، حتی در سنت اندیشه و حقوق بشر عرفی، غیردینی و سکولار هم سابقه تاریخی چندانی ندارد. اگر ما مثلاً کتب بزرگ­ترین فیلسوف عصر روشنگری یعنی کانت را در قرن 18 که بیش از هر فیلسوف دیگری انسان و کرامت اورا ملاک و مبدأ اخلاقی حقوق بنیادین بشری قرار می­دهد، در جستجوی این اصطلاح بررسی کنیم، اثری از تعبیر «حقوق بشر» در آنها نمی­یابیم[32]. واقعیت آن است که این اصطلاح مولود تحولاتی است که در عصر روشنگری در کشور فرانسه بوجود آمد و از آن روی که تولد آن در بستر یک نهضت اجتماعی سیاسی بوجود آمده، نمی­توان آن را بدون توجه به مضمون سیاسی و یا اجتماعی آن تصور نمود. اما به هر روی همین اصطلاحی که در غرب رشد یافته امروز به معرفتی مبدّل گشته که دارای مبانی توجیهی و اخلاقی نسبتاً مستحکم عرفی، غیر دینی و سکولار در باب حقوق و آزادی­های مدنی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و بسیاری حقوق دیگر می­باشد که شناخت دقیق و علمی این مبانی می ­تواند جهت فهم هرچه بهتر این حقوق و آزادی­ها بدون هرگونه پیش فرضی در بستر بینش اسلامی و پی­ریزی نظام حقوق بشر اسلامی و تعامل و گفتگوی سازنده میان اسلام و غرب راه­گشا باشد. به هر روی در این بخش ما به بررسی مبانی اخلاقی نظام حقوق بشر عرفی یا غیردینی و سکولار خواهیم پرداخت. نظامی که به ادعای بنیانگذارانش هدف از آن، حمایت حقوقی از افراد و گروه­هایی است که حقوق و آزادی­های اساسی آنها که در حقوق بشر عرفی تضمین شده است، به وسیله دولت­هایشان نقض می­شود و رعایت نمی­گردد.[33]  

فصل اول: مفاهیم

مبحث اول: معنای حق

تا گذشته­های نه چندان دور اندیشمندان، مسائل اخلاقی و حقوقی را در بستر تعبیر «حقوق[34]» مورد مداقه قرار نمی­دادند. ایشان توجه بیشتر خویش را به وظایف، تعهدات و تکالیفی[35] معطوف می­نمودند که آدمیان در برابر خداوند و یا حاکمان بر عهده داشتند و بدین معنا بیشتر حقوق را در بستر[36] اخلاقی آن فهم می­نمودند و مثلاً وقتی می­گفتند کسی حق برداشتن یک قرص نان را دارد یا نه، منظورشان این بود که آیا این فرد کار درست و اخلاقی را انجام می­دهد یا خیر؟ از دوران رنسانس به بعد تعبیر «حق» معنایی نوین به خود گرفت و در این معنای جدید وقتی از حق سخن به میان می­آمد مقصود بررسی وجود توجیه عقلانی [و نه تنها اخلاقی] نسبت به ادعای افراد، بر اعمالشان فارغ از محتوای آنها بود.[37] تغییرات ایجاد شده در اروپا در قرن­های هفدهم و هجدهم، تحولات اساسی در گفتمان حقوقی آن دیار به وجود آورد و سبب گردید تا عالمان متفطّن و متذکّر تفکیک مفاهیمی چونان «حق بودن[38]» و «حق داشتن[39]» از یکدیگر گردند و تعبیر «حق داشتن» را به جای «حق بودن» قرار دهند[40] و آن را دستمایه اندیشه ورزی خویش در عالم حقوق قرار دهند و بدین گونه بود که اسنادی جهت تضمین حقوق مردمان از سوی برخی دولتها تهیه و تدوین گردید.[41] باری، بحث تحلیلی پیرامون معنای حق و تکلیف و وجوه گوناگون آن وامدار تلاش­های موشکافانه و نکته اندیشانه فیلسوفان و نظریه پردازان سده بیستم می­باشد. طی این سده موضوع کلی حق زیرشاخه­های گوناگونی پیدا کرد که هر کدام در نتیجه توجه به یکی از وجوه مربوط به موضـوع مزبور بوجود آمده است.[42]

v   تفکیک حق بودن و حق داشتن

یکی از کلیدی­ترین مسائل در تعریف و فهم معنای حق در حقوق بشر عرفی سکولار یا غیردینی دو مفهوم «حق داشتن[43]» و «حق بودن[44]» می­باشد. در حقیقت محوری­ترین ایده لیبرالیسم در عرصه اخلاق اجتماعی و حقوق بشر تفکیک بین این دو مفهوم است.[45] باید توجه داشت مفاهیمی مانند تولرانس[46] و بردباری عقیدتی و مذهبی در اندیشه حقوق عرفی، سکولار یا غیردینی از این تفکیک نشأت می­گیرد. در این دیدگاه «حق اشتباه کردن[47]» که ناشی از مفهوم «حق داشتن» و نه «حق بودن» می­باشد[48]، سنگ زیربنا و مبنای اخلاقی حقوق بشر عرفی، سکولار یا غیردینی را تشکیل می­دهد. بر اساس این تفکیک شما حق دارید که هر مذهبی را می­خواهید، انتخاب کنید؛ حالا آن مذهب از دید کسی حق است و از دید دیگری باطل.[49]

مبحث دوم: مفهوم حق

درباره مفهوم حق در حقوق بشر عرفی، سکولار یا غیر دینی و در نظام نظریه پردازی بیشتر حقوقدانان از مفهوم هوفلدی[51] یا تفکیک او در تحلیل گفتمان حق بهره می­­برند.[52] بر اساس این تحلیل در تمامی موارد یک معنا را نمی­توان از لفظ حق مراد نمود. هنگامی که در دادگاه­ها یا مجالس قانونگذاری یا مراکز آموزش حقوق یا بالاخره در زندگی روزمره مثلاً به «حق طلب دین» توسل می­جوییم چیزی غیر از تمسک به «حق آزادی بیان» در قلمروهای یاد شده است. در نمونه نخست معنای «ادعا» یا «مطالبه» نهفته است، حال آنکه نمونه دوم بر معنای «آزادی» دلالت می­ کند. از هر دو نیز به عنوان حق یاد می­کنیم، اما وقتی به «طرف»های درگیر در رابطه مزبور موضوع حق و شیوه توزیع استحقاق و تکلیف توجه کرده و متأملانه بر نوع و ارتباط و جهت گیری توزیع امتیازات و مسئولیّت­ها می­نگریم، گویی با هویاتی کاملاً متفاوت سروکار داریم.[53] در دیدگاه هوفِلد حق در 4 صورت چهره و شمایل خود را در عالم حقوق نمایان می­سازد که ما در چهار گفتار به بررسی آن می­پردازیم. گفتار اول: حق در شمایل مطالبه یا ادعا[54]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:53:00 ب.ظ ]





  • هر کس حق آزادی فکر و وجدان و مذهب دارد. این حق شامل آزادی داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خود، همچنین آزادی اظهار مذهب، یا معتقدات خود خواه به طور فردی یا جماعت، خواه بطور علنی یا در خفا، در عبادات و اجرای آداب و اعمال و تعلیمات مذهبی می­باشد.
  • هیچ کس نباید مورد اکراهی واقع شوند که به آزادی او در داشتن یا قبول یک مذهب یا معتقدات به انتخاب خودش لطمه وارد آورد.
  • آزادی ابراز مذهب یا معتقدات را نمی­توان تابع محدودیت­هایی نمود، مگر آنچه منحصراً به موجب قانون پیش بینی شده و برای حمایت از امنیت، نظم، سلامت یا اخلاق عمومی یا حقوق و آزادی­های اساسی دیگران ضرورت داشته باشد…

ماده 10 اعلامیه اسلامی حقوق بشر نیز در این باره اعلام می­دارد: اسلام دین فطرت است و به کار گرفتن هرگونه اکراه نسبت به انسان یا بهره برداری از فقر یا جهل انسان جهت تغییر این دین به دینی دیگر یا به الحاد جایز نمی­باشد. با مراجعه به منابع و نصوص و متون اسلامی به خوبی می­توان به ارزش والای تفکر از منظر اسلام و به تبع آن آزادی اندیشه در حقوق بشر اسلامی پی برد. در اسلام تفکر و اندیشیدن عبادت است و در قرآن مجید در 18 آیه از تفکر و 149 آیه از تعقل، در 120 آیه از فقه و 192 آیه از ذکر سخن به میان آمده است. از رسول خدا(ص) روایت است که می­فرمایند: لا عباده مثل التفکر؛ عبادتی مانند تفکر وجود ندارد.[392] و یا فانّ التفکر حیاه القلب البصیر؛ بدرستی که اندیشیدن، زندگی قلب بیناست.[393] در این باره حضرت علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه که هنگام بازگشت از جنگ صفین در جمع حاضرین نوشتند، خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) می­فرمایند: فانّ ابت نفسک ان تقبل ذلک دون ان تعلم کما علموا فلیکن طلبک ذلک بتفهم و تعلّم لا بتورط الشبهات؛ پس اگر نفس تو از پذیرش شیوه جدت پیامبر و صالحان خاندانت سرباز می­زند و   می­خواهد خود بداند همانگونه که آنها دانستند، باید جستجوی تو از روی دریافتن و دانستن باشد، نه افتادن در ورطه شبهه­ها، و بالا بردن بحث­ها و جدل­ها.[394] این اوج آزاداندیشی است. جملات علی(ع) در اوج زیبایی و فصاحت و مضمون آن مشحون از آزادی و آزادگی است.[395] در اینجا در واقع امام علی(ع) در مقام بیان این مطلب به فرزند خویش می­باشد که: اگر جملاتی از من شنیدی یا آنکه جدت پیغمبر آن جملات را به تو گفت بدون تعقل آن را نپذیر، بلکه فکر کن، اگر موافق فکرت بود آن را قبول کن.[396] و از امام جعفرصادق(ع) وارد شده که فرموده­اند: افضل العباده ادمان التفکر فی الله قدرته؛ برترین پرستش­ها مداومت و تفکر درباره خداوند و قدرت اوست.[397] و همچنین از آن حضرت روایت است که می­فرماید: بیشترین پرستش ابوذر اندیشیدن و پند گرفتن بود.[398] یکی از اصحاب امام صادق(ع) نقل می­نماید: از آن حضرت در مورد این گفته رایج بین مردم که لحظه­ای اندیشیدن بهتر از یک سال عبادت است سئوال نمودم و امام(ع) این سخن را به پیامبر(ص) نسبت دادند[399] و همچنین از امام حسن عسکری(ع) نقل است که می­فرمایند: پرستش به نماز و روزه بسیار نیست. پرستش همان زیاد اندیشیدن است.[400] بنابراین به روشنی درمی­یابیم که آزادی اندیشه و تفکر و به تبع آن منع تفتیش عقاید از اصول اساسی حقوق بشر اسلامی می­باشد و بر اساس محتوا و قدمت منابع و نصوص آزادی اندیشه و تفکر در حقوق بشر اسلامی را می­توان بسیار ریشه­دارتر از آنچه در حقوق بشر عرفی مطرح است، محسوب نمود.

گفتار دوم: آزادی عقیده و مذهب

همانگونه که در حقوق بشر عرفی آزادی عقیده و مذهب به رسمیت شناخته شده، در اسلام نیز کثرت عقاید و مذاهب را به رسمیت شناخته و آدمیان را از اکراه و اجبار اشخاص بر دین و عقیده و مذهب خاص بر حذر نموده است. در این گفتار برخی آیات قرآن کریم را که در مقام بیان آزادی عقیده و مذهب می­باشند به اختصار بیان می­نماییم:

  • «در دین اکراه روا نیست چرا که راه از بیراهه مشخص گردیده است، پس هر کس که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، براستی که به دستاویز استواری دست زده است که گسستگی ندارد و خداوند شنوای داناست».[401]

خداوند در این آیه دین را اجبار نفرموده چرا که دینداری و ایمان آوردن هرگاه غیر آزادانه باشد، در واقع دینداری و ایمان آوردن محسوب نمی­گردند و در پیشگاه حضرت باریتعالی فاقد اعتبار می­باشد. مخالفت با اجبار بر پذیرش دین در این آیه را می­توان برابر با به رسمیت شناختن و پذیرش آزادی مذهب و عقیده در اسلام تعبیر نمود. این آیه ایمان به خداوند را رشد معرفی کرده و تمایز حق و باطل را بسیار روشن و آشکار می­داند، بدون اینکه آدمیان را به پذیرش دین حق اکراه نماید. واقعیت آن است که قرآن مجید آزادی عقیده و عدم اکراه بر مذهب را بدلیل اطلاقی که از آیه شریفه به دست می­آید به دین اسلام اختصاص نداده بلکه هرگونه فشار و اکراه را موضوعاً از همه مذاهب بلکه با مدنظر گرفتن الغاء خصوصیّت مورد از کلیه عقاید و افکار منتفی اعلام کرده است. چنین آزادی و حریتی که ارتباط طبیعی و ذاتی با ماهیت بشر دارد، نه قابل وضع است و نه قابل رفع.[402] در شأن نزول این آیه از مجاهد روایت شده که فردی از انصار غلام خود را به پذیرش اسلام اجبار نمود، که این آیه نازل شد.[403] برخی دیگر شأن نزول این آیه را اینگونه می­دانند که یکی از انصار به نام حَصین که خود مسلمان بود، دو پسر داشت که مسیحی بودند. وی از پیامبر(ص) سئوال کرد آیا آنها را برای اسلام آوردن مجبور کنم؟ چه آنها جز آیین مسیحیت چیزی را نمی­پذیرند: الا استکرههما فانّما قد ابیا النصرانیه. اما در پاسخ این آیه نازل شد و اکراه در دین را نفی کرد.[404]

  • «و اگر پروردگارت می­خواست تمامی اهل زمین ایمان می­آوردند، پس آیا تو ای پیامبر مردم را به اکراه وا می­داری تا اینکه مؤمن شوند؟»[405]
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:52:00 ب.ظ ]





بند دوم-تعریف جنایات جنگی جنایت جنگی، نقض مقررات و قواعد حقوق بشردوستانه بین ­المللی است. جرم جنگی به عنوان یک پدیده­ جزائی، جزء جرائم بین ­المللی می­باشد. تعریف جنایت جنگی سابقه­ی طولانی ندارد و برای اولین بار در عهدنامه­ی لاهه مورخ 1977، به‌طور مبهم در مورد قوانین و عرف­های جنگ بوده است[19] . جنایات جنگی در خلال درگیری­های مسلحانه صورت می­گیرند، گرچه باید توجه داشت، هر جنایتی در این بین، جنایت جنگی محسوب نمی­ شود. جنایت جنگی باید پیوندی کافی با خود درگیری مسلحانه داشته­باشد. جنایات جنگی مندرج در دو اساسنامه دادگاه نورنبرگ و توکیو، جنایاتی بودند که ارتکاب آن­ها در خلال درگیری­های مسلحانه بین ­المللی صورت گرفته بود. اساسنامه­های مذکور جرائم جنگی را این­چنین تعریف می­ کنند: «نقض قوانین و رسوم جنگ عبارت است از بدرفتاری یا تبعید سکنه غیر نظامی نواحی اشغالی به منظور کار اجباری یا به منظور دیگر، قتل یا بدرفتاری با زندانیان یا افرادی که در دریا هستند، اعدام گروگان‌ها، غصب و غارت اموال عمومی یا خصوصی بدون جهت و یا هرگونه تخریبی که ضرورت نظامی آن را ایجاب نکند»[20].(بند ب ماده شش اساسنامه نورنبرگ) جنایات جنگی مندرج در اساسنامه دادگاه یوگوسلاوی(سابق) به دو دسته تقسیم می­شوند. ماده دو اساسنامه مذکور حاکی از ممنوعیت نقض­های فاحش مقررات کنوانسیون­های چهارگانه ژنو درباره­ی حمایت از قربانیان درگیری­های مسلحانه بین‌المللی، است. ماده 3 آن، تخلف از قوانین و عرف­های جنگ را ممنوع دانسته، آن­ها را در قالب فهرستی ناتمام احصاء می­ کند. این ماده درصدد بیان حکم کلیه جرائم جدی بجز نقض­های فاحش است و بنابراین می­­توان گفت که به نوعی نقش یک «اصل فراگیر» را ایفا می­ کند. بر این اساس جنایاتی از قبیل شکنجه هتک کرامت فردی، هرچند که صراحتاً ذکر نشده­اند، نیز جنایت جنگی محسوب می‌گردند. جنایت جنگی مندرج در اساسنامه دادگاه روآندا، جنایتی است که در یک درگیری داخلی رخ داده است. عنوان ماده 4 این اساسنامه، تخلفات از ماده 3 مشترک کنوانسیون­های ژنو و پروتکل الحاقی دوم، می­باشد. [21] جنایات جنگی مندرج در اساسنامه دیوان بین ­المللی کیفری به چهار گروه اصلی تقسیم می­شوند. ماده هشت اساسنامه مذکور، جرائم جنگی را این­چنین بیان می­ کند: 1) نقض­های فاحش کنوانسیون­های ژنو در درگیری­های مسلحانه بین ­المللی. 2)  دیگر تخلفات جدی از قوانین و عرف­های ناظر بر درگیری­های مسلحانه بین‌المللی، در چارچوب تثبیت شده­ی حقوق بین­الملل. 3) تخلفات جدی از ماده سه مشترک کنوانسیون­های چهارگانه ژنو در درگیری­های مسلحانه غیربین­المللی. 4) دیگر تخلفات جدی از قوانین و عرف­های ناظر بر درگیری­های مسلحانه فاقد خصیصه­ی بین ­المللی در چارچوب تثبیت شده­ی حقوق بین­الملل.[22] اساسنامه دیوان کیفری بین ­المللی، فهرست جامعی از جنایات جنگی را ارائه می‌دهد. برخی از این نوع جرائم عبارت­اند از: الف) حمله به نیروهای حافظ  صلح و دیگر نیروهایی که تحت نظارت سازمان ملل، مشغول کمک­ها بشردوستانه هستند. ب) تدارک حملاتی با علم به این­که این حملات منجر به کشتار انبوه مردم بی­دفاع می­شود و یا آسیب­های جدی و وسیع به منابع ملی وارد می­سازد و در مقایسه با هر نوع هدف نظامی زیاده­روی به شمار رود. ج) حملات عامدانه به اهداف غیرنظامی، د) سربازگیری کودکان زیر پانزده سال، با این هدف که آن­ها فعالانه در جنگ شرکت کنند. ه) تجاوز و برده­گیری جنسی سازمان­یافته که گرچه مطابق ماده هفت جرم علیه بشریت است، اما در خلال مخاصمات مسلحانه در ردیف جرائم جنگی است.[23] بند سوم- تقسیمات جنایات جنگی از حیث صلاحیت جهانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:52:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم