پایان نامه با موضوع مسئولیت پذیری اجتماعی، عدم تقارن اطلاعات |
بورگستیلر و دیچاو[10] رویکرد ارزشی را به نظریهی چشم داشت اتخاذ میکنند. طبق این رویکرد، تصمیم گیران یا ذینفعان ارزش را با توجه به یک مبلغ مرجع مانند سود استخراج میکنند تا سطوح مطلق ثروت. یعنی توابع ارزش گذاری افراد در دامنهی زیان، محدب و در دامنهی سود، مقعر است. این تلویحاً این مفهوم را میرساند که زیانها ناخوشایندتر از سودها هستند. از این رو، ذینفعان بالاترین ارزش را وقتی بدست میآورند که ثروت از یک زیان به یک سود به نسبت یک نقطهی مرجع حرکت میکند. مخلص کلام این است که اگر همه چیز ثابت بماند، سرمایه گذاران ترجیح میدهند در شرکت هایی سرمایه گذاری کنند که سود کوچکتر را گزارش میکنند تا شرکت هایی که دارای سود نوسانپذیر هستند. بنابراین تغییر در سود و سطح صفر سود دو نقطه مرجع گزارش کنند بنابراین پاداش دریافت خواهند کرد. به عبارتی سود در مقایسه با زیان و تغییر مثبت در مقایسه با تغییر منفی به عنوان مرجع پاداش محسوب میشوند. این نظریه همچنین گزینهی مناسبی برای نظریهی مطلوبیت مورد انتظار است (کونس و مرسر[11]، 2005، 185). نظریهی کارگزاری– دو رویکرد به این نظریه در نوشتههای مدیریت سود مطرح است: 1)رویکرد سهامداران و 2) رویکرد ذینفعان. طبق رویکرد سهامداران یا رویکرد سنتی به نظریهی کارگزاری، تضاد منافعی بالقوه بین سهامداران و مدیران وجود دارد. مدیران میکوشند ثروت خود را بیشینه کنند. این ثروت با افزایش پاداش، افزایش ارزش اختیارنامههای سهام یا ارزش سهام، یا کسب موقعیت شغلی بهتر افزایش مییابد. تاکید بر سود کوتاه مدت و فدا کردن سود بلندمدت بهترین و کوتاه ترین افزایش ثروت است. بر این اساس مدیران، مشوق لازم را برای مدیریت سود دارند. طبق رویکرد ذینفعان به نظریهی کارگزاری، تضاد منافع به تمام گروههای ذینفعان تعمیم داده میشود. پرایور، ساروکإ و تریبو (2006) معتقدند بر اساس این رویکرد مدیران نه تنها با سهامداران، بلکه با دیگر گروههای ذینفعان شرکت رابطه دارند. آنان رابطهی مثبتی را بین مدیریت سود و مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت یافتند. نظریهی حسابشویی– جوردن و کلارک میگویند: نظریهی حسابشویی یا استحمام یعنی اگر شرکتی در یک سال سود پایین را تجربه کند ممکن است سود آن سال را با شستن یا استحمام داراییها(تبدیل آنها به هزینه) کاهش دهد. بر این اساس اگر حساب شویی در چارچوب اصول حسابداری همگانی باشد مدیران بعداً از بابت حساب شویی هایی که قبلاً انجام دادهاند جریمه و توبیخ نمیشوند. بعضی دیگر مانند زاروین[12] معتقدند حساب شویی زمانی رخ میدهد که مدیران جدید جایگزین مدیران قبلی میشوند و برای اینکه بعداً عملکرد خوبی از خود نشان دهند حسابشویی اساسی راه میاندازند. مهمترین ضعف این نظریه این است که فقط بخشی از فعالیتهای مدیریت سود را تبیین میکند (جوردن و کلارک،[13]2004، 54). نظریهی پذیرایی- نظریهی پذیرایی را برای تبیین مدیریت سود از ادبیات تأمین مالی وام گرفته اند. راج گوپال و سیمپسون[14] معتقدند مدیران با متورم کردن اقلام تعهدی از خوش بینی سرمایه گذاران نسبت به سود پذیرایی میکنند. براساس این نظریه سرمایه گذاران اشتهای بسیار زیادی برای سود غافلگیرکننده یا سورپرایز نشان میدهند ومدیران با متورم کردن اقلام تعهدی از این اشتها پذیرایی میکنند.به نظر آنان سه مقدمه و پیش فرض براساس این نظریه وجود دارد: 1) یک تقاضای غیرارادی برای شرکتها وجود دارد که به سودهای شگفت انگیز و غافلگیرکننده برای ارزشگذاری وزن بیشتری میدهند، 2)محدودههای تفاضل گیری سرمایه گذاران نیز نمیتواند این تقاضا را پس براند، 3)مدیران به مزایای کوتاه مدت پذیرایی، وزن بیشتری در مقابل هزینههای بلندمدت مربوط میدهند. نظریهی شرکت- مباحث این بخش عمدتا مبتنی برکار رانن ویاری است. این نظریه درمقایسه با نظریههای دیگر مسلط وعام است. از منظر دیگر میتوان گفت چون شرکتها تولیدکنندگان و گزارشگران اطلاعات حسابداری هستند طبیعی است اهمیت سود از منظر نظریهی شرکت پژوهیده یا کند و کاو سه نظریهی شرکت عبارتنداز: 1)رویکرد هزینهی قراردادها، 2)رویکرد تصمیم گیری و 3)رویکرد سیاسی-قانونی. رویکرد هزینهی قراردادها اهمیت قراردادهای مدون و صوری را برجسته میکند. سود و دیگر اعداد حسابداری آمارههای خلاصه ای به دست میدهند که برای طراحی قراردادهای اثربخش با ارزش اند. اما قرار دادها در شناسایی ومشخص کردن رویدادهای آینده ناتوان هستند. وقتی یک رویداد پیش بینی نشده رخ میدهند طرفهای قراردادها ممکن است با قراردادهای قدیمی و تعدیل نشده با مشکل برخورد کنند و به دردسر بیفتند. در چنین وضیتی سود از وسیله، به هدف تبدیل میشود و شرکتها ممکن است سود را برای تبعیت از ارقام مشخص شده در قراردادشان مدیریت کنند. رویکرد تصمیم گیری سودها را به عنوان اطلاعات با ارزش برای تصمیم گیرندگان درنظر میگیرند. اگر همهی ذینفعان کاملا منطقی باشند مدیریت سود نمیتواند بدون اجازهی صریح یا تلویحی سرمایه گذاران انجام شود. ازاین رو، یا مدیریت سود بی خطر است چون گزارش مدیریت شده حقیقت را برملا میکند، یاحقیقت رامخدوش میکند، اماخرابی حاصل، کمتراز هزینهی استنباط و بیرون کشیدن حقیقت است. رویکرد سیاسی-قانونی اذعان میکند که سهامداران ابزاری را برای کنترل اثربخش مدیران ندارند. اعداد سوداندازهی عملکرد باارزشی هستند که فعالیتهای شرکت را خلاصه میکنند و به سهامداران اجازه میدهند استفادهی بهتری ازمجموعهی ابزارهای محدودشان بکنند. مدیریت سود درمعنی خوب، فراهم اوردن نشانه ای برای ارزش اینده، ابزاری اثربخش برای پل زدن و برچیدن عدم تقارن اطلاعات بین مدیریت و سهامداران بدون ورود به جزئیات است. مدیریت سود به معنی بد، تخریب حقیقت، نتیجهی حاکمیت ضعیف است (ثقفی و پوریانسب، 1385، 3). 2-1-5) تعریف مدیریت سود مدیریت در راستای دستیابی به سود مستمر و پایدار، سعی میکند نوسانهای دوره ای سود را حذف نموده، اقدام به برنامه ریزی سود با یک نرخ رشد ثابت نماید. این موضوع سبب به این میشود که دور نمای آتی شرکت، مطلوب به نظر آمده، عملکرد آن قابل قبول ارزیابی شود. اینگونه عملکرد از سوی مدیران در عبارتی ساده به عنوان “مدیریت سود” یاد میشود (مشکی و نوردیده، 1391، 105). با بررسیهای انجام شده در ادبیات دانشگاهی و حرفه ای از مدیرت سود تاکنون تعریف واحدی صورت نپذیرفته است و از دیدگاههای مختلف تعاریف متعددی از آنها بیان شده است. در اینجا به چند تعریف مهم از مدیریت سود به شرح ذیل اشاره میگردد:
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1398-12-15] [ 11:34:00 ق.ظ ]
|