دانلود یک نمونه فایل پایان نامه ارشد رشته مدیریت دانلود رایگان متن کامل یک نمونه فایل پایان نامه ارشد رشته حقوق دانلود رایگان یک نمونه فایل متن کامل پایان نامه ارشد رشته روانشناسی 1-6-1. تعاریف نظری 1-6-1-1. کارآفرینی سازمانی عبارت است از مجموعه فعالیتﻫﺎیی که بهرﻩبرداری از مزایای رقابتی نوآوری را در یک سازمان امکانپذیر کرده و رهیافتی در نهادینه کردن نوآوری در سازمانﻫﺎ است. در حقیقت کارآفرینی سازمانی بعنوان دریچهﺍی بسوی بهرﻩبرداری از مزایای رقابتی ماندگار، نوآوری و پیشگامی برای سازمانﻫﺎ قلمداد ﻣﻰشود (کوارتکو و همکاران،2005،ص313). پیشگامی: پیشگامی دلالت بر گرایش شرکت ها در دنبال کردن به کشف فرصت های جدید دارد. سازمان های پیشتاز بر روندهای بازار نظارت می کنند، نیازهای آینده مشتریان فعلی را شناسایی می کنند و تغییرات در تقاضا یا ظهور مشکلاتی که می تواند به فرصت ایجاد شرکت جدید منجر شود را پیش بینی می کنند(چانگ و همکاران، 2007). نوآوری: نوآوری، انعکاس تمایل شرکت به ایده های جدید و فرآیند های خلاق می باشد که نتیجه اش ممکن است در محصولات، خدمات و یا فرآیند های تکنولوژیکی جدید باشد؛ نوآوری مستلزم جدا شدن شرکت از تکنولوژی ها و فعالیت های موجود و راه اندازی شرکت ورای وضعیت فعلی است(کردنائیج و همکاران، 1388). ریسک پذیری: ریسک پذیری تمایل شرکت ها را به تخصیص منابع اساسی به پروژه هایی که احتمال شکست یا موفقیت در آن ها هست را نشان می دهد. همچنین ریسک پذیری را می توان به پیگیری سریع فرصتها، تامین سریع منابع و فعالیتهای متهورانه ارجاع داد (کردنائیج و همکاران، 1388). 1-6-1-2. فرهنگ سازمانی چشماندازی تازه برای ارزیابی سازمانها است و آنرا یک نیروی اجتماعی میدانند که معرفت و ادراکات اعضای سازمان را از مفاهیم و واقعیتها، شکل داده، الگوهای رفتار سازمانی را کنترل میکند و موجب تعلق و عدم تعلق افراد به سازمان میشود (ایران زاده،1381،ص 199). درگیر شدن در کار: عبارتست از توانمند سازی(افراد اختیار، ابتکار و توانایی برای اداره کردن کارشان را دارند. این امر نوعی حس مالکیت و مسؤلیت در سازمان ایجاد می کند)، تیمسازی(در سازمان به کار گروهی در جهت اهداف مشترک، ارزش داده میشود) و توسعه قابلیتها(سازمان بمنظور تأمین نیازها و باقی ماندن در صحنه رقابت بطور مستمر به توسعه مهارتهای کارکنان می پردازد). پایداری: عبارتست از ایجاد تغییر (سازمان قادر است راههایی برای تأمین نیازهای تغییر ایجاد کند، و می تواند محیط مؤسسه را بشناسد، به محرکهای جاری پاسخ دهد و از تغییرات آینده پیشی جوید)، مشتریگرایی (سازمان مشتریان را درک می کند و به آنها پاسخ میدهد و پیشاپیش درصدد تأمین آینده بر میآید. در واقع مشتریگرایی درجهای که سازمانها در جهت رضایتمندی مشتریان هدایت میشوند را نشان میدهد) و یادگیریسازمانی (میزان علائم محیطی را که سازمانها دریافت، ترجمه و تفسیر می کنند و فرصتهایی را برای تشویق خلاقیت، سبک دانش و توسعه تواناییها ایجاد می کند اندازه میگیرد). سازگاری: عبارتست از ارزشهای بنیادین (اعضای سازمان در یک دسته از ارزشهایی که هویت و انتظارات آنها را تشکیل می دهند شریک اند)، توافق (اعضای سازمان قادرند در اختلافات مهم به توافق برسند. این توافق هم شامل توافق در سطح زیرین و هم توانایی در ایجاد توافق در سطوح دیگر میباشد) و هماهنگی و پیوستگی (واحدهای سازمانی با کارکردهای متفاوت میتوانند برای رسیدن به اهداف مشترک خیلی خوب با هم کار کنند. مرزهای سازمانی با اینگونه کار کردن به همریخته نمیگردد). مأموریت: عبارتست از گرایش و جهت استراتژیک (گرایشهای استراتژیک روشن جهت اهداف سازمانی را نشان میدهد و هر شخص می تواند خودش را در آن بخش(صنعت)، مشارکت دهد)، اهداف و مقاصد (اهداف با استراتژی مأموریت و افق دید سازمان پیوند مییابد و سمت و سوی کار افراد را مشخص می کنند) و چشمانداز (سازمان یک دیدگاه مشترک از وضعیت آینده دارد. آن ارزش بنیادی را ابراز می کند، اندیشه و دل نیروی انسانی را با خود همراه ساخته و در همین زمان جهت را نیز مشخص می کند) (دنیسون،2000،صص111-119). 1-6-2. تعاریفعملیاتی 1-6-2-1کارآفرینی سازمانی پرسشنامه استاندارد بارینگر و بلودُرن (1999) با مقیاس پنج درجهای لیکرت برای سنجش کارآفرینیسازمانی استفاده شده است. این پرسشنامه در کل از 9 سوال تشکیل شده است که 3 سؤال اول بعد نوآوری، 3 سوال دوم بعد ریسک پذیری، و بالاخره 3 سؤال آخر بعد پیشگامی را میسنجد. 1-6-2-3. فرهنگ سازمانی 60 سؤال پرسشنامه استاندارد فرهنگسازمانی دنیسون که با مقیاس پنج گزینهای لیکرت طراحی شده به سنجش ابعاد فرهنگسازمانی شامل درگیر شدن در کار 17 سؤال (1 تا 17)، پایداری 14 سؤال(18 تا 31)، سازگاری 14 سؤال (32 تا 45) و مأموریت 15 سؤال (46 تا 60) می پردازد.
[دوشنبه 1398-12-12] [ 11:07:00 ب.ظ ]
|