فصل دوّم: ادبیات و                      پیشینه تحقیق

2-1مـقـدّمــه بنیاد کیفیّت اروپا، به منظور تقویّت جریان بهبود و توسعه نگاه مشترک از تعالی و سرآمدی، در سال 1991 مدل جایزه کیفیّت اروپا ، که بعدها به مدل تعالی اروپا تغییر نام یافت، را به عنوان موتور محرّک این جریان منتشر نمود. مدل های تعالی بر این واقعیّت تاکید دارند که بکارگیری مفاهیم مطرح شده با هدف بهبود عملکرد در کلاس جهانی ، یک ضرورت بوده  و این الگوها برای اندازه گیری و مقایسه عملکرد و سرآمدی سازمانی با ترازهای جهانی است. از سوی دیگر فضای حاکم بر جوایز کیفیّت و تعالی سازمانی ، به گونه ای است که موجب تجارب و یافته های ذیقیمت سازمان های پیشرو و سایر سازمان ها خواهد شد. یک سازمان فارغ از اینکه از چه بخشی بوده و از چه اندازه ، ساختار  و درجه بلوغی برخوردار است، به یک چارچوب مدیریتی مناسب برای اداره موثّر سازمان خود و دستیابی به موفّقیّت های پایدار نیازمند است. مدل تعالی EFQM  یکی از این الگو ها می باشد که به طور جامع و فراگیر دانش سازمانی لازم را در اختیار مدیران و افراد تاثیرگذار سازمان قرار داده و در تلاش است تا با ایجاد فهم مشترک، افراد داخل یک سازمان را حول اهداف و مقاصد استراتژیک خود همسو نماید . مدل تعالی؛ ساختار مدیریتی است که با تکیه براصول و مفاهیم اساسی و توجّه داشتن به معیارهای اصلی مدیریت کیفیّت فراگیر و سیستم خودارزیابی موجبات پیشرفت و بهسازی را فراهم می‌کند . لذا از این رو در ابتدا  تعاریف، ضرورت و اهمیّت ارزیابی عملکرد بررسی می گردد و سپس به ارزیابی عملکرد بر اساس شاخص های مدل تعالی سازمانی EFQM پرداخته می شود. 22 تعاریف و مبانی نظری ارزیابی عملکرد 2-2-1  تعریف ارزیابی عملکرد برای اینکه مدیریت کنیم باید بتوانیم که اندازه بگیریم. این عبارت یکی از کلیدی ترین فاکتورهای مدیریت است. لذا برای نیل به این مقصود بحث ارزیابی عملکرد مطرح می شود. در ارزیابی عملکرد ما از میزان دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده آگاه می شویم، وضعیّت جاریمان را با روند گذشته مقایسـه می کنیم و وضعیّت خویش را در قبال رقبا مــی سنجیم، نقاط ضعف و قوّتمان را به منظور ترمیم آنها شناسایی می کنیم. در ارزیابی عملکرد قبلاً فقط موارد مالـی مدّنظــر قرار مـی گرفت ولی امروزه دیگر فقط به  معیارهای مالی بسنده نمی شود و فاکتورهای دیگری نیز، مورد توجّه قرار می گیرند. از واژه «ارزیابی عملکرد» تعاریف بسیاری ارائه شده است. به منظور درک صحیح هر پدیده یا موضوع لازم است آن پدیده تعریف تا برداشت و فهم مشترکی حاصل شود. موضوع ارزیابی عملکرد نیز از این قاعده مستثنی نیست. لازم به ذکر است با توجّه به تشابه نسبی، مفهوم ارزیابی در بعد کارکنان، سپس در بعد استفاده از منابع و امکانات، و نهایتاً در قالب سازمانی تعریف ‌گردد.وردر[10] و دیویس [11] معتقدند: ارزیابی عملکرد فرآیندی است که عملکرد شاغل با آن اندازه‌گیری می‌شود و هنگامیکه درست انجام شود کارکنان، سرپرستان، مدیران و نهایتاً سازمان از آن بهره‌مند خواهد شد.کاسیو [12] ارزیابی عملکرد را توصیف نظام‌دار نقاط قوّت و ضعف عملکرد فرد یا گروه در رابطه با اجرای وظایف محوّله تعریف می‌کند.ارزیابی عملکرد در بعد نحوه استفاده از منابع و امکانات در قالب شاخص‌های کارایی بیان می‌شود. اگر در ساده‌ترین تعریف، نسبت داده به ستاده را کارایی بدانیم، نظام ارزیابی عملکرد در واقع میزان کارایی تصمیمات مدیریت در خصوص استفاده بهینه از منابع و امکانات را مورد سنجش قرار می‌‌دهد.ارزیابی عملکرد در بعد سازمانی معمولاً مترادف با اثربخشی فعّالیّتها است. منظور از اثربخشی میزان دستیابی به اهداف و برنامه‌ها با ویژگی کارآ بودن فعّالیّت ها و عملیّات است (رحیمی  ،1385). به طور کلّی ارزیابی عملکرد به فرآیند سنجش و اندازه‌گیری عملکرد دستگاه ها در دوره‌های مشخّص به گونه‌ای که انتظارات و شاخصهای مورد قضاوت برای دستگاه ارزیابی شونده شفّاف و از قبل به آن ابلاغ شده باشد، اطلاق می‌گردد. (طبرسا، 1378) 2-2-2 سیر تحوّل و تطوّر ارزیابی عملکرد سابقه ارزیابی عملکرد در شکل ابتدایی و اولیّه آن به گذشته های بسیار دور باز می گردد در واقع از همان زمانی که انسان زندگی گروهی را آغاز و پدیده تقسیم کار را در شکل بسیار ابتدایی بین اعضا مقدّر داشت به نوعی موضوع ارزیابی را مدّ نظر قرار داده است. در این دوران ارزیابی عملکرد به صورت ابتدایی وجود داشته است، به گونه ای که افراد مؤفّق نسبت به دریافت پاداش و احتمالاً ترفیع مقام نائل می شدند. این شیوه ارزیابی تماماً بر اساس قضاوت های ذهنی و شخصی مسئول صورت می گرفته که به صورت کلّی و در غالب عباراتی همچون خوب و بد بیان می شد. همگام با گذر زمان و پیچیده تر شدن وظایف و مشخّص شدن هر چه بیشتر انتظارات و خواسته ها، ارزیابی عملکرد نیز در جهت تطابق و هماهنگی، مسیر رشد و تکامل خود را پیمود.نظام ارزیابی به صورت گسترده چه در سطح فردی و چه در سطح سازمانی از سال 1800 میلادی در اسکاتلند توسط رابرت اون [13]در صنعت نسّاجی مطرح شد. استفاده از چوب در رنگ های مختلف به منظور رد یا قبول کالاهای تولید شده در واقع ارزیابی از کیفیّت و ستاده سازمان بوده است، رنگ سفید نماد عملکرد عالی، رنگ زرد نماد عملکرد خوب، رنگ آبی نماد عملکرد متوسط و رنگ سیاه نماد عملکرد بسیار بد در خصوص کارایی و عملکرد فرد و نهایتاً سازمان مورد استفاده قرار می‌گرفته است. فرایند ارزیابی عملکرد در سالهای اخیر نسبت به گذشته آن به مراتب راه تکامل و پیشرفت را پیموده است، در واقع همگام و همسو با توسعه و تکامل اندیشه های مدیریت در قالب مکاتب مدیریت، فرایند، ماهیّت و کارآمدی آن نیز توسعه پیدا کرده است به عنوان مثال می توان به ارزیابی کارکنان، ارزیابی مدیریت و تغییر و توسعه شاخص های ارزیابی در قالب ارائه اصول عام و مبانی مستدل برای ارزیابی سازمان ها تا مدیریت کیفیّت فراگیر نیز اشاره نمود از این رو دامنه قلمرو استفاده از ارزیابی عملکرد به تمام ابعاد و جهات فعّالیّت های انسانی و سازمانی کشیده شده است و در حقیقت امروزه مباحث و موضوعاتی که در جدیدترین عرصه های علمی مطرح می شوند به گونه مستقیم و یا غیر مستقیم به ارزیابی عملکرد مرتبط می شود. چرا که هر یک از مفاهیم، فنون و شیوه های نوین علمی در راستای کارکرد هر چه بهتر سازمان ها جهت تحقّق فلسفه وجودی و دستیابی به اهداف تدوین شده صورت می گیرد و از آنجا که محور اصلی ارزیابی عملکرد بررسی میزان مطلوبیّت این کارکردها می باشد، لذا تمام موضوعات و عناوین مدیریتی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به ارزیابی عملکرد مربوط می شود.(صفری، 1389) 2-2-3 دیدگاه های سنّتی و نوین در ارزیابی عملکرد مباحث ارزیابی عملکرد را می‌توان از زوایای متفاوتی مورد بررسی قرار داد. دو دیدگاه اساسی سنّتی و نو در این باره وجود دارد. دیدگاه سنّتی، قضاوت و یادآوری عملکرد و کنترل ارزیابی شونده را هدف قرار داده و سبک دستوری دارد. این دیدگاه صرفاً معطوف به عملکرد دوره زمانی گذشته است و با مقتضیّات گذشته نیز شکل گرفته است. دیدگاه نو، آموزش، رشد و توسعه ظرفیّت‌های ارزیابی شونده، بهبود و بهسازی افراد و سازمان و عملکرد آن، ارائه خدمات مشاوره‌ای و مشارکت عمومی ذینفعان، ایجاد انگیزش و مسئولیّت‌پذیری برای بهبود کیفیّت و بهینه‌سازی فعّالیّت‌ها و عملیّات را هدف قرار داده و مبنای آن را شناسایی نقاط ضعف و قوّت و تعالی سازمانی تشکیل می‌دهد. خاستگاه این دیدگاه مقتضیّات معاصر بوده و به ارزیابی سیستمی عملکرد با بهره گرفتن از تکنیک‌ها و روش‌های مدرن، توسعه پیدا می‌کند. حوزه تحت پوشش اندازه‌گیری عملکرد می‌تواند سطح کلان یک سازمان، یک واحد، یک فرایند و کارکنان باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...