سماع از دید دیگر: یعنی استماع موسیقی و خواندن آواز و شعر و ترانه است. رسمی که اواخر قرن سوم هجری در محافل صوفیه سکری در همه جا برگزار می‌شده است. در این آئین صوفیان با خواندن غزل و استماع موسیقی به پایکوبی و دست افشانی می‌پرداختند. اما از دیدگاه مولوی جلال الدین محمد بلخی وسیله‌ای است برای راه یابی به ژرفای وجود، او آن هنگامی که نمی‌توانسته است معانی بلند خویش را قالب الفاظ محدود بریزد به دلو معنوی و سماع و موسیقی پناه می‌برد. مولوی سماع را برون از هر دو جهان می‌داند و کسانی را که به سماع می‌پردازند نیز بیرون از دو جهان می‌داند. اوزبان سماع را تنها زبان مشترک بین اقوام گوناگون می‌داند ترک و رومی و عرب گر عاشق است هم زبان اوست این بانگ صواب[84] از دیدگاه مولانا سماع نباید از متن روحانی خارج شود اینگونه سماع را سماع راست می‌گویند اگر سما با مقصودی دیگری باشد و برای ارضای صرف امیال جنسی و شهوانی مورد استفاده سوء قرار بگیرد. و نا اهلان و جاهلان بخواهند آنرا وسیله‌ای برای مطالعه غیر روحانی قرار دهند نکوهش می‌کند[85]   گفتار هفتم: ترجیع لغویین گفته‌اند: ترجیع، یعنی گردانیدن آواز، نغمه زدن در آواز،[86] باز گرداندن آواز در حلق است[87] در موسیقی ایرانی اگر خواننده بدون تلفظ حرف و کلام، نغمه یا نغمه‌هایی را در حرکتی از حرکات الفباء تغنی کند، بدان تحریر یا غلت دادن صدا می‌گویند. پس مراد از ترجیع همان چیزی است که مردم ما به آن چهچه می‌گویند و گویا این فن از اختصاصات موسیقی ایرانی بوده که در میان اعراب نیز رواج پیدا کرده است. ابن منظور می‌گوید: ترجیع یعنی غلطاندن صدا در گلو به هنگام قرائت قرآن یا اذان یا غناء یا سرود و یا غیر آن[88]     گفتار هشتم: حداء «حداء» بروزن «دعا» سرودی است که شتربان ها می‌خوانند تا شترها تندتر بروند.[89] برخی از علماء حداء را از حرمت غنا استثنا کرده‌اند و برای اثبات آن به روایاتی استدلال نموده‌اند، در این صورت حداء از موضوع غنا خارج بوده و حکم حرمت شامل آن نمی‌گردد، ولی اگر حداء را به گونه‌ای بخوانند که غنا باشد، دلیل معتبری بر استثنای آن در دست نیست، از این رو حکم حرمت شامل آن نیز می‌گردد.[90]   گفتار نهم: قول زور قرآن کریم می‌فرماید: واجتنبوا قول الزور شیخ طوسی می‌گوید: (واجتنبوا قول الزور) یعنی الکذب.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...