– یک برند قوی مزیت رقابتی ایجاد می کند. این مزایا می تواند شامل ایجاد محدودیت برای ورود رقبا،ایجاد بی میلی در مصرف کننده برای سویچ کردن به برند دیگر حتی هنگامی که از نظر کیفیت با رقبا برابری کند،باشد. –  برند قوی ورود شرکت به طبقه های جدید محصول را آسانتر می کند. وقتی مصرف کنند گان به یک برند اعتماد داشته و انتظارات خود از آن را بدانند ، در زمینه های جدید نیز آن را می پذیرند. – برند قوی می تواند به شرکت کمک کند تا هزینه سرمایه خود را پایین بیاورد. یک شرکت با برند قوی راحت تر می تواند کارمند استخدام کند و از مضرات گردش کارمندان خود را محافظت کند. عرضه کنند گان نیز تمایل بیشتری دارند تا با شرکتی که برند قوی تری دارد کار کنند و همچنین دولتها و دیگر اجزای بازار نیز حمایت خود را به این شرکت ها بیشتر اختصاص می دهند. – شرکت های با برند های قوی این مزیت را دارند که می توانند در هنگام ورود به زمینه های جدید محصول، هزینه و ریسک سرمایه گذاری های خود را کاهش دهند که این از طریق واگذاری نام تجاری به شرکت های دیگر  اخذ حق الا امتیاز صورت می گیرد. – برند قوی می تواند شرکت را در رکورد های اقتصادی محافظت کند. مشتریان وفادار به برند در این زمن ها با شرکت باقی خواهند ماند (هولیس و برون ،2008 : 15).

2-1-14)  بازار مصرف و رفتار مصرف کننده

مقصود از رفتار مصرف کننده، رفتاری است که مصرف کننده نهایی به هنگام خرید دارد (یعنی خانوارهایی که کالاها و خدمات را برای مصرف شخصی خریداری می کنند). همه این افراد مصرف کنندگان نهایی در مجموع بازار مصرف را به وجود می آورند (کاتلر و آرمسترانگ، 1385: 205). 2-1-14-1) الگوی رفتار مصرف کننده معمولا افراد در طول روز خریدهای زیادی می کنند و در این باره تصمیمات متعدی می گیرند شرکت های تولید کننده و خدماتی تلاش می کنند تا درباره رفتار خرید مصرف کننده اطلاعاتی کسب کنند، آنها می کوشند تا درباره آنچه مصرف کنندگان می خرند، شیوه و مقدار خرید آنها، مکان های خرید و علت خرید پاسخ های مناسبی بیایند و اگر شرکتی بتواند هر چه بیشتر از این اطلاعات آگاه شود نسبت به شرکت های رقیب امتیاز بزرگی کسب کرده است. رفتار خریدار بر اساس الگوی انگیزش-واکنش قرار دارد (شکل 11) در این نمودار نشان داده می شود که عوامل انگیزشی مختلف و محرک های بازاریابی وارد جعبه سیاه مصرف کننده می شود و او واکنش هایی را از خود نشان می دهد (کاتلر و آرمسترانگ، 1385: 206). شکل2-11) الگوی رفتار خریدار «انگیزش- واکنش» محرک های بازاریابی یا همان 4P و محرک های دیگر که در محیط خریدار وجود دارند بر رفتار خریدار تأثیر می گذارند. این عوامل که شامل عوامل اقتصادی، فناوری، سیاسی و فرهنگی می شود به همراه محرک های بازاریابی وارد جعبه سیاه خریدار می شوند و در آنجا به مجموعه از واکنش های قابل مشاهده خریدار تبدیل می گردند. جعبه سیاه مصرف کننده از دو بخش اصلی تشکیل شده است، نخست ویژگی های شخصی خریدار است و بر شیوه ای که او این محرک ها را به تصور در می آورد و در برابر آنها از خود واکنش نشان می دهد اثر می گذارند. دوم، فرایند تصمیم گیری خریدار است که بر رفتار او اثر می گذارد. در مرحله آخر به انتخاب برند و محصول می پردازند. (کاتلر و آرمسترانگ، 1385: 206). 2-1-14-2) آمیخته بازاریابی و رفتار مصرف کننده ترکیب عناصر بازاریابی (آمیخته بازاریابی) یکی از مفاهیم اساسی بازاریابی نوین می باشد و آن را می توان به این صورت تعریف کرد: عناصر بازاریابی عبارتند از مجموعه ای متغیرهای بازاریابی قابل کنترل که شرکت آنها را در بازار هدف برای ایجاد واکنش مورد نیاز خود / ترکیب می کند (درگی، 1386: 176). آمیخته بازاریابی محصول، قیمت، توزیع و ترویج و گسترش می شود که در زبان انگلیسی این چهار P می نامند. مفهوم آمیخته بازاریابی برای اولین بار در دهه 1950 به وسیله نیل بوردن معرفی شد و به 4P معروف گشت (گرانروس،1997: 323). آمیخته بازاریابی بر مدل ها و روش های سنتی مدیریت بازار غلبه کرد. پروفسور «جروم مک کارتی» در سال های آغازین دهه 1960 آمیخته بازاریابی را مرکب از این چهار عنصر پیشنهاد کرد. در این اواخر پیشنهادهای گسترده تری هم شده است که از همان چهار اصلی ناشی می شوند، به عنوان مثال برخی آمیزه بازاریابی را متشکل از شش P می دانند که بسته بندی و روابط عمومی را دو عامل مجزا معرفی کرده اند. لازم به هر یک از عناصر اصلی آمیخته بازاریابی شامل عوامل دیگری می باشند که در جدول زیر مشخص شده است (درگی، 1386: 177). جدول2-1) آمیخته بازاریابی و بازار هدف (درگی، 1386: 177)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...