منبع تحقیق با موضوع انتخاب استراتژی، اهداف سازمانی |
الف) برنامه ریزی و کنترل تولید (مدیریت تولید): عبارت است از تعیین نیازها و تأمین ابزار و تسهیلات و تربیت نیروی انسانی لازم برای تولید محصولات و کالاها با توجه به تقاضای موجود در بازار و نیازهای پیش بینی نشدهی جامعه. ب) برنامه ریزی نیروی انسانی: در این نوع از برنامه ریزی با تعیین افراد مورد نیاز سازمان در سالهای آینده امکانات و تسهیلات مورد نیاز (انتخاب، آموزش، ترفیع، بازنشستگی و… ) تخمین زده میشود. برنامه ریزی نیروی انسانی با تهیه نمایشگر (ساختار) سازمانی آغاز میشود و مواردی نظیر تهیه نمایشگر جانشین و ترفیع، تدوین آیین نامه استخدامی و تنظیم برنامه های آموزشی ضمن خدمت را در بر میگیرد. ج) برنامه ریزی مالی و تنظیم بودجه: عبارت است از تعیین میزان و چگونگی منابع و همچنین تعیین میزان و چگونگی مصارف مالی به منظور تأمین هدفهای مؤسسه، صاحبان و کنترل کنندگان آن میباشد. 2-7-2-2 برنامه ریزی عملیاتی (اجرایی) برنامه های اجرایی برای به اجرا درآوردن تصمیمات راهبردی طرح میشوند، به عبارت دیگر برنامه های اجرایی عبارتند از تصمیمات کوتاه مدت که برای بهترین استفاده از منابع موجود با توجه به تحولات محیط اتخاذ میگردد. مراحل برنامه ریزی عملیاتی عبارتند از: الف) تدوین برنامه های کوتاه مدت (مانند تنظیم بودجه و زمانبندی) ب) تعیین معیارهای کمی و کیفی سنجش عملکرد و ارزیابی هزینه های اجرای عملیات ج) ارزیابی برنامهها و تعیین موارد انحراف عملکرد از آنها د) تجدید نظر در برنامهها و تهیه برنامه های جدید. (دو ماهنامه توسعه انسانی پلیس، شماره 7) 3-7-2-2 برنامه ریزی استراتژیک (راهبردی) برنامه ریزی استراتژیک نوعی برنامه ریزی فرایندی است. دلیل فرایندی بودن برنامه ریزی در نوع و گونهی پدیدههایی است که برای آنها برنامه ریزی صورت میگیرد. در برخورد با این پدیده ها به دلیل اینکه پیوسته در حال دگرگون شدن هستند باید برنامه ریزی آنهابه گونه ای انجام گیرد که قابلیت بازخورد و تطبیق با شرایط جدید را داشته باشد. (ایوانز[1]، 2003) در تعریف برنامه ریزی استراتژیک به عنوان فرایند تشخیص محیط داخلی و خارجی سازمان بیان میشودکه در واقع به تصمیم گیری در مورد چشم انداز و ماموریت، اهداف کلی، ایجاد و انتخاب استراتژیهای عمومیکه قابل پی گیری باشد می پردازد، و عمل تخصیص منابع برای رسیدن به اهداف سازمانی را به عهده دارد. (هلریگل[2] و همکاران، 2005) هدف از برنامه ریزی استراتژیک همسویی فعالیتهای سازمان با محیط مربوطه میباشد چراکه این هدف ادامه بقا و اثر بخشی را برای سازمان به دنبال دارد. این فرایند ملزم نظارت سازمان بر محیط داخلی و خارجی خود میباشد تا دائماً تغییرات مورد نیاز را در برنامه های تاکتیکی و راهبردی موجود ایجاد کند یا به ایجاد مجموعه ای دیگر از برنامهها بپردازد. (اُبنگ[3]، 2008) نویسندگان و اندیشمندان مدیریت هر کدام تعریف خاصی از این نوع برنامه ریزی ارائه داده اند که در ذیل به مواردی از آنها اشاره شده است: از نظر”لرنر” برنامه ریزی استراتژیک فرایند تغییر سازمانی مستمر و پیچیده ای است که اگر ویژگیهای زیر ترکیب شوند، فرایند برنامه ریزی استراتژیک موفق و جامعی را تعریف می کنند. برنامه ریزی استراتژیک: نگاه به آینده دارد و تمرکز بر آینده پیش بینی شده است. به این مسئله توجه دارد که جهان بعداز 5 الی 10 سال چه تفاوتهایی با اکنون خواهد داشت. درصدد خلق آینده سازمان برمبنای آن چیزی است که احتمال میرود در آینده ایجاد شود. – برمبنای تجزیه و تحلیل روندها و سناریوهای پیش بینی شده برای گزینههای ممکن در آینده است و نیز برمبنای تجزیه و تحلیل دادههای داخلی و خارجی است. – منعطف و متمایل به ایجاد تصویری بزرگ از آینده سازمان است. برنامه ریزی استراتژیک سازمان را با محیطش تطبیق میدهد، زمینه ای برای دسترسی به اهداف ایجاد می کند، چارچوب و جهتی برای سازمان فراهم میسازد تا به آینده دلخواه خود برسد. چارچوبی به وجود میآورد که میتوان با تجزیه و تحلیل کامل سازمان، محیط داخلی و خارجی و پتانسیل های سازمان در آن چارچوب به مزیت رقابتی دست یافت. این امر سازمان را قادر می کند تا به روندها، اتفاقات، چالشها و فرصتهای به وجود آمده، ازطریق چارچوبی از بینش و ماموریت ایجاد شده توسط فرایند برنامه ریزی استراتژیک پاسخ دهد. – فرایندی نظری و کیفی است. برنامه ریزی استراتژیک، دادههای نرم مانند: تجارب، نیات و ایدههای موجود در گفتگوهای روزانه سازمان را ترکیب می کند و درصدد ارائه یک بینش و هدف سازمانی روشن است. – به سازمان اجازه تمرکز میدهد، زیرا فرایندی پویا و مستمر از فعالیتهای خود تحلیلی است. – فرایندیادگیری مستمر، در جریان و گفتگوی سازمانی است که به فراتر از دسترسی بهیک سری اهداف از پیش تعیین شده توسعه مییابد. برنامه ریزی استراتژیک درصدد است روشی که یک سازمان فکر و عمل می کند را تغییر داده و یک سازمانیادگیرنده به وجود آورد. – وقتی موفقیت آمیز باشد، تمام نواحی عملیاتی را تحت تاثیر قرار داده و به عنوان قسمتی از فلسفه و فرهنگ سازمان درمیآید. (لرنر، 2002)
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1398-12-11] [ 09:48:00 ب.ظ ]
|