منابع تحقیق با موضوع قانون مجازات، ارتکاب جرم |
سومین جزیی که برای تکمیل عنصر مادی جرم لازم است، وقوع نتیجهی مشخص شده از سوی مقنن میباشد. بدون تحقق این نتیجه، جرم تام رخ نخواهد داد و مرتکب تنها ممکن است به شروع به ارتکاب جرم محکوم شود. بدیهی است، تحقق جرایمی که مقنن آنها را مطلق و نه مقید به نتیجهی خاص دانسته است، نیازی به جزء سوم عنصر مادی ندارد. این جرایم بدون نیاز به منتیج شدن فعل یا ترک فعل به نتیجهی خاص، به وقوع میپیوندند.[96] ما هم به همین ترتیب به بررسی عنصر مادی جرم اخفا و یا امحای آثار و ادلهی جرم میپردازیم.
بند نخست: رفتار فیزیکی جرم اخفا و یا امحای آثار و ادلهی جرم
منظور از رفتار فیزیکی در جرم اخفا و یا امحای آثار و ادلهی جرم، رفتاری است که از مرتکب سر میزند و منتج به نتیجهی مورد نظر، یعنی خلاصی مجرم از محاکمه و محکومیت میشود. مادهی 554 از لفظ مساعدت استفاده نموده و مصداق های مذکور در ماده را با قید از قبیل، آورده است. بنابراین دایرهی شمول ماده بسیار گسترده است. در این که این جرم بتواند به وسیلهی انجام یک «فعل» صورت بپذیرد، هیچ شک و شبههای وجود ندارد. اما آیا این جرم می تواند به صورت ترک فعل نیز محقق گردد؟ در پاسخ به این پرسش باید معنای «ترک فعل» توجه نماییم، ترک فعل در حقوق کیفری چه معنا و تعریفی دارد؟ عدهای از حقوقدانان، در مقام تعریف ترک فعل ابراز داشته اند که ترک فعل، به معنی امتناع از ایفای تکلیفی است که موضوع حکم قانونگذار بوده است. به دیگر سخن، در جرمی که با ترک فعل محقق میشود، عنصر مادی جرم، امتناع از عملی است که نفس آن قطع نظر از آثاری که ممکن است به وجود آورد، مقصود قانونگذار بوده است.[97] برخی دیگر از حقوقدانان، برای ترک فعلی که جرم تلقی گردد چهار شرط ذکر کردهاند که عبارتند از وجود وظیفهی قانونی تخلف شده از آن، رابطه سببیت میان ترک فعل و نتیجهی حاصله از جرم، توانایی تارک بر انجام فعل و چهارم، وجود عنصر معنوی، دالّ بر حصول نتیجه به وسیلهی ترک فعل را ذکر نموده اند.[98] به نظر میرسد، تعریف نخست، جامع و مانع باشد و عناصر برشمرده شدهی دوم تا چهارم، در تعریف دوم، مستغرق در همان وظیفهی قانونی باشد. قانون جدید مجازات اسلامی در مادهی 2 مقرر می کند: «هر رفتاری اعم از فعل یا ترک فعل که در قانون برای آن مجازات تعیین شده است، جرم محسوب میشود.» با تدقیق و تبیین این ماده به یک نتیجهی مهم نایل میشویم و آن این است که وقتی قانونگذار میگوید هر رفتاری که ترک آن در قانون مجازات داشته باشد جرم است، پس بالضروره میبایست این ترک فعل، در ذات امر، یک تکلیف مبنی بر انجام دادن کاری باشد که از عدم انجام آن، تارک، مستحق مجازات میگردد. در قوانین نیز با استقرایی کلی در آنها میتوان به این نتیجه رسید که قانونگذار، در پارهای اوقات مجازات مساعدت در خلاصی مجرم از محاکمه را در حقِ تارک نیز تحمیل نموده است. مادهی 106 از قانون سابق آیین دادرسی کیفری یکی از مصادیق این جرم را بدین گونه مقرر میکرد: «هر گاه متهم، نوشتههای خود را که موثر در کشف جرم است به وکیل خود یا شخص دیگری سپرده باشد، قاضی می تواند آنها را حسب مورد در حضور وکیل یا آن شخص بررسی نماید و در صورت استنکاف از ارائه آنها، مستنکف به مجازات مقرر برای خلاصی متهم از محاکمه محکوم خواهد شد.» اما پرسش مهمی که میتوان مطرح نمود این است که آیا، عدم شهادت دادن مصداقی از جرم اخفای ادلهی جرم هم محسوب میشود یا خیر؟ به عبارت دیگر، اگر شخصی از ادای شهادت امتناع نماید، آیا میتوان او را به جرم اخفایِ ادلهی جرم مورد پیگرد و تعقیب قرار داد؟ تبصرهی یکم مادهی 204 قانون جدید آیین دادرسی کیفری، مصوب 4/12/1392 در این ارتباط مقرر می کند: «در صورتی که شاهد یا مطلع برای عدم حضور خود عذر موجهی نداشته باشد، جلب میشود. اما در صورتی که عذر موجهی داشته باشد و بازپرس آن عذر را بپذیرد. مجدداً احضار و در صورت عدم حضور، جلب میشود.» بنابراین و با توجه به این ماده، نخستین ضمانت اجرای عدم حضور برای ادای شهادت، جلب شاهد میباشد. اما این ماده مقرر نمیکند که در صورت جلب و عدم ادای شهادت از سوی شاهد، چه آیندهای در پیش روی وی قرار خواهد گرفت؟
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1398-12-14] [ 01:57:00 ق.ظ ]
|