نتیجه گیری و پیشنهاد : در پایان نتیجه ای که از این بحث بدست می آید این است که وقف و عقد حبس از بسیاری از جهات بسیار به یکدیگر شبیه می باشند از جمله در عقد بودن و همچنین اینکه هر دوی این عقود جزء 5دسته عقود عینی می باشند که در آنها قبض شرط صحت عقد می باشد از این لحاظ می توان گفت که هر دوی این عقد از عقد تشریفاتی می باشند که گرچه نیاز به صیغه خاصی برای انعقاد نیاز ندارند اما حتماً بایستی یک گروه از تشریفات در مورد آنها صورت بگیرد از جمله قبض مال تا اینکه این عقود کامل شوند. و در این مورد قصد و رضای مالک مال در قبض حتی پس از انعقاد عقد بسیار لازم وضروری می باشد. و در مورد دیگر به خاطر شباهت های این دو نهاد در احکام در جایی که ما در مثلا عقد حبس در قوانین به مشکل بر می خوریم می توانیم از قوانین و احکام وقف در این مورد برای تکمیل قواعد استفاده کنیم.مثلاًدرعقد حبس موبد که بسیار به وقف شبیه است و حتی قواعد خاص وقف در مورد آن صدق      می کند. بایستی این نکته را نیز بیان کرد با توجه به این همه شباهت های ساختاری بازهم ازلحاظ مفهومی و بنیان این دو نهاد متفاوت از یکدیگرند. با این حال می توان دربسیاری از موارد احکام یکیدگر را به کار بگیرند. و در پایان پیشنهاد این است که گرچه نهاد وقف بسیار شناخته شده تر از حبس مال می باشد ومردم در عمل به این نکته رسیده اند که یا مال خویش را به طور کامل از مالکیت خویش جدا کنند و آن را به امور خیریه یا امور دیگری که مد نظرشان است اختصاص دهند و یا اینکه مال خود را در اختیار خود نگه دارند، و قید کار خیر را در این مورد بزنند، اما این نکته ضروری است که عدم قانون شفاف و همچنین عدم اطلاع رسانی درست و دقیق و عدم وجود قوانین حمایتی موجب شده نهادی که می تواند بسیار بسیار کاراتر از وقف باشد ناشناخته باقی بماند. ازاین روپیشنهاد می شود که از آنجایی که مردم شاید نتوانند مال خود را برای همیشه ازخود جدا کنند اما می توانند مال خود را برای مدت هرچند کوتاهی در اختیار نیازمندی قرار دهند و با این کار مشکلات مقطعی افراد نیازمند را  بر طرف کنند. در این مورد  می توان به جای تبلیغات درمورد نهاد وقف وفربه کردن هر چه بیشتر سازمان امور وقفی کشور به تبلیغ  نهاد حبس پرداخته شد و با تبیین قوانین و احکام این نهاد و همچنین آشنا کردن عامه مردم درمورد حبس مال با توجه به مشکلات روز افزون مردم کشور در این روزگار سخت ترس مالکان اموال را در مورد عدم بازگشت مال یا اینکه ترس از دردسرهای بعد از حبس مال را کم کرد تا کسانی که نمی توانند برای همیشه مال خود را از مالکیت خویش جدا کنند نیز بتوانند و جرات آن را داشته باشند که مال خود را درمورد امور خیریه به طور موقت دراختیار نیازمندان قرار دهند. نیازمندانی که بیشترشان نیازشان موقتی است. اگر به این نکته توجه کنیم می بینیم که نهادی موقتی برای مشکلاتی که بیشترشان موقتی است در دسترس می باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...